با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب خداحافظی طولانی
نویسنده:ریموند چندلر
مترجم:فتحالله جعفری جوزانی
انتشارات:انتشارات روزنه کار
دستهبندی:
امتیاز:
از ۱۴ رأیخواندن نظرات
۳٫۶
(۱۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب خداحافظی طولانی
«خداحافظی طولانی» رمانی از ریموند چندلر (۱۹۵۹-۱۸۸۸)، نویسنده آمریکایی است. این رمان که چندلر از آن به عنوان بهترین اثرش یاد میکرده است، پیرامون کارگاه خصوصی به نام فیلیپ مارلو است. این رمان که جایزه ادگار آلنپو را نیز از آن خود کرد اثری جذاب در حوزه آثار جنایی است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
دفعه اولی که چشمم به تری لنوکس افتاد، توی یه ماشینِ رولزرویسِ نقرهای رنگ بیرون تراس رستوران دَنسِرز مست بود. مسؤل پارکینگ ماشین را آورده بود و همونطور دَرو واز نگهداشته بود، چون پای چپ تری لنوکس هنوز بیرون ماشین آویزون بود. انگار یادش رفته بود که اصلا پای چپی هم داره. چهرهاش جوون به نظر میاومد، ولی موهاش سفید استخونی بود. از چشمهاش پیدا بود که پاتیله، ولی از اون که میگذشتی قیافهاش مثل هر کس دیگهای بود که تو جایی که فقط واسه سرکیسه کردن ساخته شده، پول زیادی خرج کرده بود.
یه دختر کنارش بود. موهاش رنگ قرمز تیره دوست داشتنیای داشت، رو لبهاش لبخند دوری بود و رو شونههاش یه پالتو پوست خز آبی بود که تقریبآ باعث میشد اون رولزرویس مثل هر ماشین دیگهای به نظر بیاد. اما نه. هیچی نمیتونه با رولزرویس این کار رو بکنه.
مسؤل پارکینگ یکی از همون نیمچه خشنهای معمولی بود که یه کت سفید تنش بود و اسم رستوران با نخ قرمز جلوش گلدوزی شده بود. دیگه داشت خسته میشد.
صداش یه کم تند بود. «ببین، آقا. خیلی ناراحت میشی اگه پاتو بکشی تو ماشین تا من بتونم این در را همچین ببندمش؟ یا میخوای کاملا وازش کنم تا بتونی بیفتی بیرون؟»
دختره یه نگاهی بهش کرد که باید اقلا ده سانت از پشت شونهاش میزد بیرون. اما زیاد ناراحتش نکرد. با دیدن کسانی که تو رستوران دنسرز رفت و آمد میکنن، تصور آدم در مورد اینکه پول فراوون چی به روز شخصیت آدم میآره، به هم میریزه.
گل آفتابگردان
ویلیام کندی
آدم برفیفرشته ابراهیمی
بیگانهاستیون کینگ
عطشجواد رحمتی فر
نور پنهانمایکل کانلی
خونخواهیحمیده رستمی
شبی در چهارراهژرژ سیمنون
بدطینتانکارین فوسوم
مرد گچیسی. جی تئودور
پلنگیو نسبو
بیلی سامرزاستیون کینگ
شبحسپیده حبیبی
دیوار آتشهنینگ مانکل
مرد سومگراهام گرین
دانشکدهپابلود سانتیس
زمان فراموشیشارون گاسکین
راز عمارت سرخای. ای. میلن
خواب گرانریموند چندلر
پنجمین زنهنینگ مانکل
نزدیک خانهکارا هانتر
کتابخانه نیمه شبمت هیگ
مغازه خودکشیژان تولی
آبنبات هل دارمهرداد صدقی
رویای نیمهشبمظفر سالاری
آبنبات پستهایمهرداد صدقی
دختری که رهایش کردیجوجو مویز
پنج قدم فاصلهریچل لیپینکات
مغازه خودکشیژان تولی
ملت عشق (اجرای جدید)الیف شافاک
بیمار خاموشالکس مایکلیدیس
سرگذشت آب و آتش؛ مهرگانبهار برادران
یک عاشقانه آرامنادر ابراهیمی
کیمیاگرپائولو کوئیلو
مردی به نام اوهفردریک بکمن
جزء از کلاستیو تولتز
سمفونی مردگانعباس معروفی
آبنبات هلدارمهرداد صدقی
هری پاتر و سنگ جادوجی.کی. رولینگ
سایه بادکارلوس روئیت ثافون
چایت را من شیرین میکنمزهرا بلنددوست
بریدههایی از کتاب
مشاهده همه (۱۰)حجم
۳۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۸
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۳۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۸
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
یکی از بهترین کارهای ریموند چندلره. مطالعه این رمان یه جشن کوچک شخصی به زندگی آدم اضافه میکنه. به حال اونهایی که هنوز نخوندنش غبطه میخورم! و البته یه تاسف برای ویرایش این کتاب؛ واقعا از ناشر حرفهای و محترم این
تا فصل هفت: داستان کارآگاهی که بر اثر کنجکاوی با مردی دوست میشه که مشکلاتی در زندگیش داره. این مرد متهم به قتل زنش میشه و کارآگاه ما هم مظنون به همکاری با قاتل... لحن کتاب و نویسنده عامیانه بود که برای
چرا همه کتابای ریموند چندلررو نمیزارید اخه
بی نظیر بود یه رمان جنایی فوقالعاده، با قلم روان ، ترجمه خوب ، کارکترسازی های درجه یک و داستان پرکشش تا سطر آخر ،
یه داستان جنایی و کاراگاهی با پیچیدگی های نسبتا خوب که البته گاهی دچار یکنواختی میشه..
حیف این داستان به این خوبی که پر از غلط و اشتباهات ویراستاری است ، یعنی زحمت یک ترجمه شسته رفته و ویراستاری خوب هم نکشیدن ،
کتاب بسیار خوبی بود.پیچیدگیهای رمانهای جنایی و پلیسی را به خوبی رعایت کرده بود البته فکر کنم تا حدودی چاشنی سانسور هم داشت حتما بخونید.
کتاب شسته رفته ای بود،کشش، هیجان و اتفاقاتش سینوسی بود که یه جاهایی یکنواختیش زیاد بود و کسل کننده میشد ،چند جا پشیمون شدم از خوندنش که این همه تعریف که ازش میشد پس کو،شخصیت پردازیش خوب بود و روایتش
ترجمه ی کتاب فاجعست تکلیف مترجم خودش روشن نیست که میخواهد کتاب را به زبان محاوره ترجمه کنید یا به ادبی. البته فقط از بابت ترجمه عرض کردم وگرنه داستان و ریموند چندلر احتیاجی به تایید من ندارند