دانلود و خرید کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش افسانه نجم‌آبادی ترجمه آتنا کامل
تصویر جلد کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش

کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش

معرفی کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش

کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش نوشتهٔ افسانه نجم‌آبادی و ترجمهٔ آتنا کامل و ایمان واقفی است و نشر تيسا آن را منتشر کرده است. نگرانی‌های جنسیتی در مدرنیتهٔ ایرانی، موضوع این کتاب است.

درباره کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش

کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش نوشته‌ای در حوزه‌ٔ تاریخ مدرن ایران، علوم سیاسی و مطالعات جنسیتی است. در این کتاب مخاطب تغییر موضوع جنسیت و تمایلات جنسی همپای مدرنیته در ایران را می‌خواند. نویسنده‌، در تحقیقات خود به ردیابی آثار و بقایای به‌جامانده از دوره‌ٔ قاجار می‌پردازد تا بلکه نشانی از جنسیت و امر جنسی پیدا کند. به همین منظور، او علاوه بر سفرنامه، رمان و شعر دوران قاجار، نقاشی‌ها، پارچه نوشته‌ها و تصاویر ضرب‌شده بر روی سکه ها را نیز بررسی می‌کند. این کتاب به چگونگی تحول مفاهیم کلاسیک و تاثیر آن در مدرن‌شدن جامعه‌ٔ ایران در دوره‌ٔ قاجار، نیز می‌پردازد.

افسانه نجم آبادی، استاد دانشگاه هاروارد و پژوهشگر در حوزهٔ مطالعات زنان، جنسیت و تاریخ است. او در جایی از مقدمه‌ٔ کتاب درباره‌ٔ علت انجام این پژوهش نوشته: «سال‌ها پیش در گرماگرم بحثی با مورخی که درباره‌ٔ تاریخ قاجار مطالعه می‌کرد، در جواب او که از محال بودن تحقیقات در زمینه‌ٔ زنان قاجاری به دلیل کمبود منابع تاریخی و کمبود اسناد قابل اعتماد دربارهٔ زنان آن دوره اظهار تاسف می‌کرد گفتم: اما ما اگر جنسیت را به صورت تحلیلی مطالعه کنیم، از منابع مربوط به مردان، درباره زنان هم می‌توان استفاده کرد.» این حرف بداهه ظاهرا کلیدی در ذهن او برای پژوهشی بود که بر روال پژوهش‌های عادی درباره زنان استوار نبود. این کتاب در قدم اول به زبان انگلیسی منتشر شد و سال‌ها بعد به کوشش آتنا کامل و ایمان واقف ترجمه شد و در ایران به چاپ رسید.

تألیف زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش بر دو پایه استوار است؛ نخست فکت‌های تاریخی و دوم نظریه‌های علوم انسانی. به بیان دیگر هرگز امکان مواجههٔ بی‌واسطه با داده‌های تاریخی وجود ندارد. در این کتاب، مؤلف با چشمانی مسلح به دانش آکادمیک داده‌های تاریخی را کنار یکدیگر می‌چیند. سوار شدن این علوم بر تاریخ، گویای واقعیتی بسیار درس‌آموز است؛ گذشته نه فقط با یافتن قطعاتی از تاریخ کشف می‌شود، بلکه از خلال نظریات و مفاهیم نو بازصورت‌بندی می‌شود. به این اعتبار اثر نجم‌آبادی نه‌تنها به نقاط تاریک گذشته نقب می‌زند، بلکه با عبور ریسمان نظریه‌های علوم انسانی از روزنه‌های تاریخ آن را به شکل جدیدی درهم‌می‌تند. با این تفصیل می‌توان نتیجه گرفت زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش دو وجهِ به هم پیوسته دارد: نخست آگاهی یافتن از گذشتهٔ معاصر از خلال استخراج مواد و مصالح مدفون‌شده پشت لایه‌های تاریخ و دوم بازصورت‌بندی آن در پرتو علوم جدید. زنان سیبیلو به ما یادآور می‌شود گذشته هر بار در هیئتی نوشونده و در میان مناسباتی نوپدید خود را بر ما عیان می‌کند. بدین ترتیب کتاب نجم‌آبادی را باید همچون تکانه دید. تکانه‌ای که با عبور از مخاطب او را به شکل ریشه‌ای دگرگون می‌کند. خواننده با غلطیدن درون دالان‌های تاریخی که متفاوت از تاریخ رسمی ریل‌گذاری شده است، دچار تردید و تشکیک می‌شود. با خواندن روایت تاریخیِ زنان سیبیلو آنچه ما احساسات و امیال طبیعی می‌پنداشتیم به‌یکباره به زیر سؤال می‌رود. زنان سیبیلو این راز را افشا می‌کند که آنچه طبیعی می‌پنداریم صرفاً در مقطعی از تاریخ «طبیعی‌سازی» شده است. بدین ترتیب با عبور از دل تاریخ همپای آشناشدن با گذشتهٔ سرزمینمان، از آن آشنازدایی صورت می‌گیرد. حرکت بر لبهٔ این آشناسازی ـ آشنازدایی یکی از ارکان و نقاط قوّت قلم مؤلف است. قلمی که گرچه گذشته را احضار می‌کند، اما انسان امروز را نشانه‌گیری کرده است. ازاین‌رو یکی از دستاوردهای مهم زنان سیبیلو را باید «تاریخمند» کردن آنچه در افواه «وضع طبیعی» امروز قلمداد می‌شود دانست.

خواندن کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ زنان، به‌ویژه وضعیت زنان در بستر تاریخ پیشنهاد می‌کنیم.

درباره افسانه نجم‌آبادی

افسانه نجم‌آبادی ۸ دی ۱۳۲۵ به دنیا آمد. او نویسنده، پژوهشگر و استاد مطالعات زنان، جنسیت و تاریخ (به‌ویژه مطالعات تاریخی در قرن نوزدهم میلادی در ایران) در دانشگاه هاروارد است.

او در سن بیست سالگی به کالج رادکلیف، واقع در ایالات متحده، راه پیدا کرد و در رشتۀ فیزیک به تحصیل پرداخت. پس از پایان مقطع کارشناسی ارشد در این رشته از تحصیل بازنایستاد و به مطالعات اجتماعی روی آورد و در سال ۱۳۶۳ در دانشگاه منچستر به درجه دکتری در رشته جامعه‌شناسی رسید. او پس از یک دهه تدریس در دپارتمان مطالعات زنان در کالج بارناردِ شهر نیویورک، در سال ۱۳۸۰ به دانشگاه هاروارد راه یافت و به عنوان استاد تاریخ و مطالعات زنان در این دانشگاه مشغول به تدریس شد. نجم‌آبادی در حال حاضر عضو هيئت علمی گروه مطالعات زنان، جنسیت و سکسوالیته در این دانشگاه است. او همچنین یکی از دبیران اصلی دانشنامۀ شش جلدی زنان و فرهنگ اسلامی است. پژوهش‌‌های اخیر این پژوهشگر بیشتر بر روی بررسی شیوه‌های تاریخ‌نگاری جنسیت و سکسوالیته در تاریخ ایرانِ قرن نوزدهم و دوران معاصر متمرکز است. 

نجم‌آبادی تاکنون تألیفات و پژوهش‌های بسیاری به زبان انگلیسی و فارسی منتشر کرده است. کتاب او با عنوان زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش: نگرانی‌های جنسیتی در مدرنیته ایرانی یکی از مهم‌ترین آثار اوست که با نگاهی جدید به تغییر مقولات جنسیت و تمایلات جنسی بر اثر مدرنیته در عصر قاجار می‌پردازد. کتاب چرا شد محو از یادِ تو نامم؟ با ترجمۀ شیرین کریمی نیز دیگر کتاب اوست. بحث غالب مقالات حاضر در این کتاب بازخوانی دوبارۀ تاریخ برای یافتن رد و نشان زنان در تاریخ معاصر ایران و همچنین بررسی بازنمایی‌های میل زنان در داستان‌های شناخته‌شدۀ ایرانی است. درباره زندگی و فعالیت‌های افسانه نجم آبادی در طاقچه بیشتر بخوانید.

بخشی از کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش

«باغ‌های تصویرشده در نقاشی‌ها و شعر فارسی، مملو از حور و به‌ویژه غلمان (و نیز امرد و ساده، یعنی مردان بی‌ریش جوان و زیبا) است که اغلب در لباس ساقی به تصویر درمی‌آیند (Meisami, ۱۹۸۵). امروزه به‌جای این شخصیت‌ها بیشتر از واژه «پسربچه» و به‌جای امردپرستی از «بچه‌دوست» استفاده می‌شود. من از به کار بردن این لفظ به خاطر ارتباط نزدیکش با مفهوم متأخر پدوفیلیا و نیز فهم ما از واژه «پسر» همچون بچه، خودداری می‌کنم. در فرهنگ همجنس‌دوستی مردان ایرانی در پیش از مدرنیته و اوایل آن، واژه امرد اغلب به مرد جوانی  در معنای امروزیِ واژه نوجوان  اشاره داشت که اگرچه می‌توانست حتی در اوایل دهه دوم عمرش باشد، ولی تنها تا زمانی امرد محسوب می‌شد که ریشش به طور کامل قابل رؤیت نباشد. درواقع، زیباترین حالت یک نوجوان، زمانی بود که اولین نشانه‌های رویش سبیل (نوخط) در او پدیدار شده و هنوز موهای صورتش به‌تمامی رشد نکرده است (پروسه‌ای که می‌توانست چندین سال به طول بینجامد). همچنین، رویش سبیل (خط) را می‌توان آغازی بر یک پایان دانست: پایان تدریجی جایگاه فرد در مقام ابژه میل جنسی مردان بزرگسال و حرکتش به سوی بلوغ مردانه. این امر آغاز از دست دادن معشوق‌های نوجوان هم محسوب می‌شد

میثمی بر اساس تحقیقات خود می‌نویسد: «نقطه محوریِ (لذت‌جویی نابی که اشعار فارسی سده‌های میانه برمی‌انگیخت) بر معشوق نیست بلکه بر عاشق است، بر کسی که به محبوبش می‌نگرد» (۱۹۹۵: ۲۴۷). میثمی اشاره می‌کند که بهشت/باغ در شعر سده‌های میانی «نمادی از سعادت و خوشبختی ازدست‌رفته یا مورد انتظار است». نوخط به طور همزمان هم خواستنی‌ترین فرد بود و هم شخصیتی بود که به‌زودی دولتش به‌سر می‌آمد. اولین نشانه‌های سبیل را مهرگیاه نیز می‌خواندند. در معنای لغوی کلمه، «مهرگیاه» یا «افزایش‌دهنده محبت»، استعاره دقیقی از فصل مشترک بین باغ و بدن است. مهرگیاه نوعی گیاه با کاربرد پزشکی است که میزان زیادش می‌تواند کشنده باشد؛ بسیار شبیه عشق به نوجوان نورسته و گستاخی که موضوع اصلی اشعار درد و رنج شاعران بود. 

رویش کامل ریش مشخصه مرد بالغ بود یا به عبارتی مرحله انتقال پسران نوجوان از ابژه میل به سوژه میل. در قابوس‌نامه، از ادبیات کلاسیک قرن پنجم قمری با موضوع پند و اندرز آمده است: حاکمی هفتادساله از گرفتار شدن در عشق غلامی تازه‌خریداری‌شده، بیمناک گشته بود. او به وزیرش دستور داد برده را آزاد کند اما تا رویش کامل ریش در خانه نگهش دارد (عنصرالمعالی، ۱۳۷۸: ۸۴-۸۳). سختگیری دستورهای منع تراشیدن ریش مردان در کتاب‌های آداب معاشرت و اخلاق بر همین اهمیت انتقال مردان از وضعیت ابژه میل به سوژه میل دلالت دارد. برای یک پسر نوجوان، ابژه میل مردان بالغ واقع شدن، گریزناپذیر می‌نمود، اگرچه برای همگان قابل قبول یا پذیرفته‌شده نبود، ولی برای یک مرد بالغ، ابژه میل دیگر مردان بالغ واقع شدن اعتبار مردانه‌اش را زیر سؤال می‌برد. اگرچه در تفسیرهای مدرن مردان بی‌ریش، زن‌صفت خوانده می‌شوند، ولی در آن زمان داشتن ریش چندان نشان تمایز مرد از زن نبود. در کتب فارسی اصول اخلاق و رفتار، زن و مخنث (مرد بالغی که خودش را شبیه مردان بی‌ریش نورسته‌ای می‌آراست تا تمایل خود را برای باقی ماندن در مقام ابژه میل مردان بالغ نشان دهد) اغلب با یکدیگر به کار می‌رفتند. برای نمونه، به خوانندهٔ (احتمالاً مرد) این کتب گفته می‌شود «بدنش را چنان‌که زن و مخنث حرکت می‌دهند، حرکت ندهد» (طوسی، ۱۳۵۶: ۲۳۲؛ دوانی، ۱۸۶۶: ۲۱۷).

با وجود این، تعریف ابتدایی مخنث قطعاً در ارتباط با زنان نبوده است، همچنان‌که این بیت از مثنوی مولوی نشان می‌دهد: «حرص مردان از ره پیشی بود/ در مخنث حرص سوی پس رود». ولی به میزانی که زن و مخنث هر دو به عدم مردانگی تعبیر می‌شوند، قطعاً مقوله‌های به‌هم‌پیوسته‌ای هستند. بااین‌حال، فروکاستن این پیوند نزدیک به شباهت ظاهری، عمدتاً پدیده‌ای مدرن است. در زمان ما، فراگیری اطلاق زن‌صفتی به امرد بی‌ریش یا مخنث، عمق هنجارسازی دگرجنس‌خواهی و فروکاستن تمام مقوله‌های جنسی و جنسیتی به دو دستهٔ مذکر و مؤنث یا مرد و زن را آشکار می‌کند. درواقع، امرد و سایر واژگانی که برای پسران نوجوان بی‌ریش به کار می‌رفته است، از واژگانی که بر زنانگی دلالت دارند مشتق نشدند. امرد با مفهومی از میل جنسی مطابق است که میل به همجنس را به‌سان چیزی مشتق‌شده و فرعی از میل به ناهمجنس در نظر نمی‌گیرد. با نامگذاری امرد به زن‌صفت، نویسندگان ناخواسته به دامی افتادند که در آن همجنس‌دوستی مترادف با ناکامی در میل دگرجنس‌خواهانه شد. برای نمونه، استفن ماری فصلی از کتابش را که درباره الگوهای همجنس‌خواهی مردانه در جوامع مسلمان است این‌گونه به پایان می‌رساند: «جداسازی و کنترل شدید زنان، منجر به پذیرش ضمنی رابطه جنسی با مردان جوان و یا مردان زن‌صفتِ در دسترس شد؛ این مسئله در جوامع مسلمان با ذکاوت تمام چه در گذشته و چه در حال نادیده گرفته شده است.» (Murray and Roscoe, ۱۹۹۷: ۴۲). ماری پیش‌تر در همین فصل از کتاب، به مردان جوانی اشاره می‌کند که مایل هستند با «تلاش برای حفظ جاذبه‌های زنانه  مردانه» یا «تقلید کردن از ظاهر زنانه» ابژه مردان مسن‌تر واقع شوند.» 

پرویز
۱۳۹۸/۰۵/۱۱

میتونم بگم جالب و در عین حال آزاردهنده بود. حقایق و ماجراهای تاریخی جالبی رو حین خوندنش کشف میکنیم. تحلیلهای خوبی ارائه داده از شواهد و مستندات تحولات جنسیتی در اون مقطع تاریخی. مثل غالب کتابهای تحقیقی و پژوهشی که

- بیشتر
alialef
۱۳۹۹/۱۰/۰۵

کتاب جالبیه. دونکته هست: اول اینکه سانسور زیادی شده. همینم فقط بخش کمی از کتاب اصلیه. امیدوارم بقیه ش هم ترجمه بشه. نکته دوم، نقدم به طاقچه هست. کتاب کلا بر مبنای تصاویر هست. تصاویر کتاب در نسخه دیجیتالی (طاقچه) کیفیت خیلی

- بیشتر
Havisht
۱۳۹۸/۰۲/۱۴

‌افسانه نجم‌آبادی، نویسنده این کتاب ارزشمند و باکیفیت، استاد تاریخ و مطالعات زنان، جنسیت، و سکشوالیته در دانشگاه هاروارده. ایشون مدیر یک تیم پژوهشیه که یک آرشیو دیجیتالی بزرگ، بی‌نظیر، و ارزشمند درباره‌ی زنان قاجار رو تهیه و به رایگان

- بیشتر
shokoufeh
۱۳۹۸/۰۷/۰۹

یک پژوهش علمی ارزشمند با منابع موثق. نصف کتاب که مربوط به پژوهش های حول محور زنان است، چاپ نشده. به نظر بنده تمایل به همجنس خواهی در ایران پیش از پهلوی، که به شدت از نظر اروپاییها قبیح بوده، با چیزی

- بیشتر
سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۶/۰۴

کتاب صد و یازدهم برنامه مطالعه از طرح کتابخانه همگانی ، حدود نصف حجم کتاب شامل منابع و پاورقی بود !!!!!!!

Mina
۱۳۹۸/۰۵/۰۱

نسبت به قیمت بنظرم زیاد نمی ارزه نسخه چاپیش من نسخه چاپی رو خوندم نصف کتاب پاورقی هست اما نظرم راجع به کتاب مثبته و کیفیت مطالب بالاس خرید نسخه الکترونیکیش بصرفه تره حقایق جالی راجع به جنسیت در ایران توش گفته شده

- بیشتر
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۱۰/۰۶

نجم‌آبادی با این تصوّر بدیهی آغاز می‌کند که عشق رخدادی بین یک زن و یک مرد است و زیبایی امری زنانه است. بعد در تاریخ قاجار تا جایی عقب می‌رود که نه زیبایی چیزی زنانه بوده و نه عشق مقوله‌ای

- بیشتر
باران
۱۳۹۸/۰۶/۰۸

بیشترحجم کتاب منابع وپاورقی بودوخوب هم ترجمه نشده بود درضمن کل کتاب نبودفقط بخش اولش بود.

کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
۱۴۰۱/۱۱/۱۸

به نظر من، نویسنده جامعه کوچک شهری آن دوره ها را بررسی کرده بوده که به چنین نتایجی رسیده. اگر مطالعه جامع تر می بود و به ویژه جامعه روستایی و عشایری را که همواره در طول تاریخ تا کنون

- بیشتر
زویا
۱۳۹۹/۰۱/۰۷

این کتاب یک اثر پژوهشی تاریخی بسیار مفید است که به پرسشهای بسیاری درباره وجوه مختلف نقاشی دوران قاجار می پردازد. حقایق تاثیرگذاری را از تحلیل این نقاشی ها به وسیله استناد به کتب و مقاله های بسیاری برایمان هویدا

- بیشتر
در منابع مکتوب، زیبایی زن و مرد به طور یکسانی وصف شده است. برای نمونه، رستم‌الحکما، مردان جوانی را که طهماسب میرزا (صفوی) به آن‌ها تمایل جنسی داشت، این‌چنین توصیف می‌کند: «امردان گل‌رخسار، سمن‌بر سروقد، نرگس‌چشم، کرشمه‌ساز، شکرلب و ساقیان لاله‌عذار ماهروی زهره‌جبین، هلال‌ابروی، چشم جادوی مشکین موی پرعشوه و ناز و بلورین‌غبغب در غایت عیش و کامرانی» (رستم‌الحکما، ۱۳۵۳: ۱۹۹). صفاتی که امروزه بیشتر تداعی‌کننده زیبایی زنانه است، در قرن نوزدهم به طور یکسان برای زنان و مردان به کار می‌رفت.
سیّد جواد
در سنت شعر فارسی، قالب شعری غزل، تبدیل به محبوب‌ترین قالب شعری جهت بیان همجنس‌دوستی مردان شد
سیّد جواد
مایه تأسف است که ایرانیان در این زمینه بدنام شده‌اند درحالی‌که به نظر می‌رسد در میان انگلیسی‌ها، به‌رغم قوانین سخت‌گیرانه‌شان علیه لواط، این کار رایج است
سیّد جواد
زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش دو وجهِ به هم پیوسته دارد: نخست آگاهی یافتن از گذشتهٔ معاصر از خلال استخراج مواد و مصالح مدفون‌شده پشت لایه‌های تاریخ و دوم بازصورتبندی آن در پرتو علوم جدید. زنان سیبیلو به ما یادآور می‌شود گذشته هر بار در هیئتی نوشونده و در میان مناسباتی نوپدید خود را بر ما عیان می‌کند. بدین ترتیب کتاب نجم‌آبادی را باید همچون تکانه دید.
shokoufeh
در قرن نوزدهم ایرانیان از این نکته آگاه شدند که کردارهای جنسی و عشق مرد بالغ به اَمرد که در ایران متداول بود، از دید اروپاییان رذیله اخلاقی محسوب می‌شود. هنگامی که «نگاه خیره دیگری» عرصه میل را نشانه گرفت، مردان ایرانی که با اروپاییان در داخل یا خارج از ایران تعامل داشتند، نسبت به اینکه امیالشان زیر نگاه موشکافانه دیگران قرار گرفته است، به‌شدت حساس شدند
پرویز
ناموس از پیشینه مذهبی‌اش (ناموس اسلام) جدا و به شکل مسئله‌ای ملی (ناموس ایران) دوباره مفهوم‌سازیِ شد؛ همچون ملت که از اجتماعی دینی به اجتماعی ملی تغییر کرد. ناموس که دو ایده عصمت زن و یکپارچگی ملی را در خود مستتر داشت، در هر دو معنا تبدیل به چیزی همچون مایملک مرد شد که باید از آن محافظت می‌کرد. ناموس جنسی و ناموس ملی به‌شدت در یکدیگر تنیده شدند.
فرشته
نظر (و متعاقب آن عاشق شدن) معطوف به پسران نوجوان بود
سیّد جواد
انگلیس، دادمور کاتن، در دربار صفویه در سال‌های ۱۶۲۹-۱۶۲۷ مشاهدات خود را این‌گونه بیان می‌کند: «و اگرچه مردان چنان می‌نمایند که خود دوست ندارند برقصند، اما رقص نزد ایرانیان عملی بس پسندیده است. دختران و پسران سبکسر با نظم و نحوه تحسین‌آمیز می‌رقصند... به قدری در این کار خبره هستند که گویا تک‌تک اعضای بدن به تقلید از هم، نه در رقابت با هم، می‌کوشند تا بهترین حرکات را به نمایش بگذارند. دست و چشم و کمر همه در حرکت و چرخش، به سبکی که نظمِ آرامش‌بخش معماری یونان قدیم را یادآور است...
Havisht
ایرانیان، درصدد «توضیح» این امر برآمدند که کردارهایی مانند بوسیدن در ملأعام، در آغوش گرفتن و دست یکدیگر را گرفتن که اروپاییان به همجنس‌خواهی تعبیر می‌کردند، چیزی جز روابط اجتماعی میان همجنسان نیست. تلاش برای خارج کردن همجنس‌خواهی از دایره روابط اجتماعی میان همجنسان  کوشش فرهنگی‌ای که تا به امروز ادامه دارد  دو نیروی ظاهراً متناقض، ولی درواقع مؤثر بر یکدیگر را به جریان انداخت.
فرشید
بردگان ترکمن که در یورش سال ۱۱۹۱ قمری توسط حسینقلی‌خان قاجار به اسارت درآمدند، این‌گونه توصیف شدند: «و اسرا، آنچه از نسوان بودند، بر حسن شمایل بر دختران برتر، سیم‌بران خوش‌کمران، دلکش‌نظران و زیبامنظرانِ ختن طعنه‌زن و از مردان آنچه پسر بودند در چشم و زلف و خط و خدو و قد، فتنه نرگس، بلای سنبل و آشوب بنفشه و حسرت سمن و آفت سرو چمن و...»
penelope
آنچه طبیعی می‌پنداریم صرفاً در مقطعی از تاریخ «طبیعی‌سازی» شده است
امیرعباس قادری
بچه‌دار نشدن زنان به دلیل ترجیح جنسی شوهرانشان به امردان، آنان را در نزد عموم شرمسار می‌کرد. همچنین این موضوع برچسبِ موردپسند نبودن بر زنان می‌زد. همسران مردان امردخواه، مناسک مختلفی به‌جا می‌آوردند تا شوهرانشان را به رابطه جنسی ترغیب کنند و باردار شوند. یکی از این مناسک «گره گشودن شلوار» نامیده می‌شد که به وسیله گزارش‌های شاردن و مردم‌نگاری‌های مدرن در سطح ملی و بین‌المللی شناخته شده است.
penelope
در قابوس‌نامه، از ادبیات کلاسیک قرن پنجم قمری با موضوع پند و اندرز آمده است: حاکمی هفتادساله از گرفتار شدن در عشق غلامی تازه‌خریداری‌شده، بیمناک گشته بود. او به وزیرش دستور داد برده را آزاد کند اما تا رویش کامل ریش در خانه نگهش دارد
سیّد جواد
فتاح‌خان گرمرودی که در سال ۱۸۳۸ به اروپا سفر کرده بود، می‌نویسد: «با این همه احوال خراب و اوضاع ناصواب، برخی کتاب‌ها که در قدح و توبیخ اهل ایران نوشته‌اند، بخصوصه فرزه انگلیسی، هرزگی نموده در این خصوص بسیار افراط کرده است. ازجمله فقرات آن این است که اهل ایران میل مفرط به پسران امرد خوشگل دارند و بعضی با آن‌ها مرتکب امر شنیع می‌شوند. بلی، در میان کل ملل عالم بعضی از جُهّال بسبب غلبه نفس امّاره و اغوای شیاطین، مرتکب پاره اعمال ناشایست می‌شوند. لکن اهل فرنگستان که به تمامی اوصاف ذمیمه، بخصوص به این کردار زشت، موصوف و معروف هستند و امردخانه‌ها مثل قحبه‌خانه‌ها قرار داده‌اند که همه اوقات به آنجا رفته، پول می‌دهند و مرتکب این عمل قبیح می‌شوند، دور از انصاف است که با این همه اتّصاف به این عمل ناصواب، اهل ایران را خطاب و عتاب نموده این صفت را به ایشان نسبت بدهند و در کتاب‌ها بنویسند».
فرشید
تا پیش از دهه اول قرن بیستم که زنان خواستند خواهران ملت در نظر گرفته شوند، معنای ملت بیشتر با اخوت هم‌ردیف بود و وطن به زن، معشوق و مادر تعبیر و تفسیر می‌شد. مفهوم ناموس نیز در ارتباطی تنگاتنگ با مردانگی ملت و زنانگی وطن قرار داشت. ناموس از پیشینه مذهبی‌اش (ناموس اسلام) جدا و به شکل مسئله‌ای ملی (ناموس ایران) دوباره مفهوم‌سازیِ شد؛ همچون ملت که از اجتماعی دینی به اجتماعی ملی تغییر کرد. ناموس که دو ایده عصمت زن و یکپارچگی ملی را در خود مستتر داشت، در هر دو معنا تبدیل به چیزی همچون مایملک مرد شد که باید از آن محافظت می‌کرد. ناموس جنسی و ناموس ملی به‌شدت در یکدیگر تنیده شدند.
فرشید
میرزا محمود (۱۳۶۲: ۵۴۳) مطلب طنزی دارد درباره شاعر نابینایی به نام منعم که امردان را از فاصله صدقدمی تشخیص می‌داد. هنگامی که از او پرسیدند چگونه چنین چیزی ممکن است، شاعر پاسخ داد، درخشندگی‌ای که از چهره پسران جوان ساطع می‌شود از دیوارهای نابینایی عبور می‌کند.
penelope
تصور از زیبایی در اوایل دوران قاجاریه در ایران (۱۳۰۴-۱۱۷۴ شمسی) عمدتاً فارغ از وجوه جنسیتی بود؛ به عبارت دیگر، زنان و مردان زیبا، با ویژگی‌های بسیار مشابهی از نظر بدنی و چهره به تصویر درمی‌آمدند. گاهی تنها وجه تمایز مرد از زن در بازنمایی‌های تصویری، شیوه پوشش سر در آن‌ها است.
سیّد جواد
گذشته هر بار در هیئتی نوشونده و در میان مناسباتی نوپدید خود را بر ما عیان می‌کند
پرویز
استفن ماری فصلی از کتابش را که درباره الگوهای همجنس‌خواهی مردانه در جوامع مسلمان است این‌گونه به پایان می‌رساند: «جداسازی و کنترل شدید زنان، منجر به پذیرش ضمنی رابطه جنسی با مردان جوان و یا مردان زن‌صفتِ در دسترس شد؛ این مسئله در جوامع مسلمان با ذکاوت تمام چه در گذشته و چه در حال نادیده گرفته شده است.» (Murray and Roscoe, ۱۹۹۷: ۴۲). ماری پیش‌تر در همین فصل از کتاب، به مردان جوانی اشاره می‌کند که مایل هستند با «تلاش برای حفظ جاذبه‌های زنانه  مردانه» یا «تقلید کردن از ظاهر زنانه» ابژه مردان مسن‌تر واقع شوند (۲۱).
sajii
هنگامی که دختر از راز شیخ آگاه می‌شود، نقش معشوقی جوان، مغرور و ظالم را بازی می‌کند: گفت دختر گر تو هستی مرد کار چار کارت کرد باید اختیار سجده کن پیش بت و قرآن بسوز خمر نوش و دیده را ایمان بدوز شیخ گفت خمر کردم اختیار با سهٔ دیگر ندارم هیچ کار بر جمالت خمر یارم خورد من و آن سهٔ دیگر نیارم کرد من ولی شیخ در حالت شور و شعف، مست شراب انگور و شراب عشق دختر بود: شیخ عاشق‌گشته کار افتاده بود دل ز غفلت بر قضا بنهاده بود این زمان که عاشق زار است و مست هم ز پا افتاده هم رفته ز دست گر به هشیاری نگشتم بت‌پرست پیش بت مصحف بسوزم مست مست
سیّد جواد

حجم

۳۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۵۰ صفحه

حجم

۳۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۵۰ صفحه

قیمت:
۵,۲۵۰
۲,۶۲۵
۵۰%
تومان