بریدههایی از کتاب زنان سیبیلو و مردان بیریش
۳٫۵
(۹۰)
در منابع مکتوب، زیبایی زن و مرد به طور یکسانی وصف شده است. برای نمونه، رستمالحکما، مردان جوانی را که طهماسب میرزا (صفوی) به آنها تمایل جنسی داشت، اینچنین توصیف میکند: «امردان گلرخسار، سمنبر سروقد، نرگسچشم، کرشمهساز، شکرلب و ساقیان لالهعذار ماهروی زهرهجبین، هلالابروی، چشم جادوی مشکین موی پرعشوه و ناز و بلورینغبغب در غایت عیش و کامرانی» (رستمالحکما، ۱۳۵۳: ۱۹۹). صفاتی که امروزه بیشتر تداعیکننده زیبایی زنانه است، در قرن نوزدهم به طور یکسان برای زنان و مردان به کار میرفت.
سیّد جواد
در سنت شعر فارسی، قالب شعری غزل، تبدیل به محبوبترین قالب شعری جهت بیان همجنسدوستی مردان شد
سیّد جواد
در قرن نوزدهم ایرانیان از این نکته آگاه شدند که کردارهای جنسی و عشق مرد بالغ به اَمرد که در ایران متداول بود، از دید اروپاییان رذیله اخلاقی محسوب میشود. هنگامی که «نگاه خیره دیگری» عرصه میل را نشانه گرفت، مردان ایرانی که با اروپاییان در داخل یا خارج از ایران تعامل داشتند، نسبت به اینکه امیالشان زیر نگاه موشکافانه دیگران قرار گرفته است، بهشدت حساس شدند
پرویز
زنان سیبیلو و مردان بیریش دو وجهِ به هم پیوسته دارد: نخست آگاهی یافتن از گذشتهٔ معاصر از خلال استخراج مواد و مصالح مدفونشده پشت لایههای تاریخ و دوم بازصورتبندی آن در پرتو علوم جدید. زنان سیبیلو به ما یادآور میشود گذشته هر بار در هیئتی نوشونده و در میان مناسباتی نوپدید خود را بر ما عیان میکند. بدین ترتیب کتاب نجمآبادی را باید همچون تکانه دید.
shokoufeh
نظر (و متعاقب آن عاشق شدن) معطوف به پسران نوجوان بود
سیّد جواد
ناموس از پیشینه مذهبیاش (ناموس اسلام) جدا و به شکل مسئلهای ملی (ناموس ایران) دوباره مفهومسازیِ شد؛ همچون ملت که از اجتماعی دینی به اجتماعی ملی تغییر کرد. ناموس که دو ایده عصمت زن و یکپارچگی ملی را در خود مستتر داشت، در هر دو معنا تبدیل به چیزی همچون مایملک مرد شد که باید از آن محافظت میکرد. ناموس جنسی و ناموس ملی بهشدت در یکدیگر تنیده شدند.
فرشته
انگلیس، دادمور کاتن، در دربار صفویه در سالهای ۱۶۲۹-۱۶۲۷ مشاهدات خود را اینگونه بیان میکند:
«و اگرچه مردان چنان مینمایند که خود دوست ندارند برقصند، اما رقص نزد ایرانیان عملی بس پسندیده است. دختران و پسران سبکسر با نظم و نحوه تحسینآمیز میرقصند... به قدری در این کار خبره هستند که گویا تکتک اعضای بدن به تقلید از هم، نه در رقابت با هم، میکوشند تا بهترین حرکات را به نمایش بگذارند. دست و چشم و کمر همه در حرکت و چرخش، به سبکی که نظمِ آرامشبخش معماری یونان قدیم را یادآور است...
Havisht
ایرانیان، درصدد «توضیح» این امر برآمدند که کردارهایی مانند بوسیدن در ملأعام، در آغوش گرفتن و دست یکدیگر را گرفتن که اروپاییان به همجنسخواهی تعبیر میکردند، چیزی جز روابط اجتماعی میان همجنسان نیست. تلاش برای خارج کردن همجنسخواهی از دایره روابط اجتماعی میان همجنسان کوشش فرهنگیای که تا به امروز ادامه دارد دو نیروی ظاهراً متناقض، ولی درواقع مؤثر بر یکدیگر را به جریان انداخت.
فرشید
بردگان ترکمن که در یورش سال ۱۱۹۱ قمری توسط حسینقلیخان قاجار به اسارت درآمدند، اینگونه توصیف شدند: «و اسرا، آنچه از نسوان بودند، بر حسن شمایل بر دختران برتر، سیمبران خوشکمران، دلکشنظران و زیبامنظرانِ ختن طعنهزن و از مردان آنچه پسر بودند در چشم و زلف و خط و خدو و قد، فتنه نرگس، بلای سنبل و آشوب بنفشه و حسرت سمن و آفت سرو چمن و...»
penelope
بچهدار نشدن زنان به دلیل ترجیح جنسی شوهرانشان به امردان، آنان را در نزد عموم شرمسار میکرد. همچنین این موضوع برچسبِ موردپسند نبودن بر زنان میزد. همسران مردان امردخواه، مناسک مختلفی بهجا میآوردند تا شوهرانشان را به رابطه جنسی ترغیب کنند و باردار شوند. یکی از این مناسک «گره گشودن شلوار» نامیده میشد که به وسیله گزارشهای شاردن و مردمنگاریهای مدرن در سطح ملی و بینالمللی شناخته شده است.
penelope
آنچه طبیعی میپنداریم صرفاً در مقطعی از تاریخ «طبیعیسازی» شده است
امیرعباس قادری
تصور از زیبایی در اوایل دوران قاجاریه در ایران (۱۳۰۴-۱۱۷۴ شمسی) عمدتاً فارغ از وجوه جنسیتی بود؛ به عبارت دیگر، زنان و مردان زیبا، با ویژگیهای بسیار مشابهی از نظر بدنی و چهره به تصویر درمیآمدند. گاهی تنها وجه تمایز مرد از زن در بازنماییهای تصویری، شیوه پوشش سر در آنها است.
سیّد جواد
میرزا محمود (۱۳۶۲: ۵۴۳) مطلب طنزی دارد درباره شاعر نابینایی به نام منعم که امردان را از فاصله صدقدمی تشخیص میداد. هنگامی که از او پرسیدند چگونه چنین چیزی ممکن است، شاعر پاسخ داد، درخشندگیای که از چهره پسران جوان ساطع میشود از دیوارهای نابینایی عبور میکند.
penelope
تا پیش از دهه اول قرن بیستم که زنان خواستند خواهران ملت در نظر گرفته شوند، معنای ملت بیشتر با اخوت همردیف بود و وطن به زن، معشوق و مادر تعبیر و تفسیر میشد. مفهوم ناموس نیز در ارتباطی تنگاتنگ با مردانگی ملت و زنانگی وطن قرار داشت. ناموس از پیشینه مذهبیاش (ناموس اسلام) جدا و به شکل مسئلهای ملی (ناموس ایران) دوباره مفهومسازیِ شد؛ همچون ملت که از اجتماعی دینی به اجتماعی ملی تغییر کرد. ناموس که دو ایده عصمت زن و یکپارچگی ملی را در خود مستتر داشت، در هر دو معنا تبدیل به چیزی همچون مایملک مرد شد که باید از آن محافظت میکرد. ناموس جنسی و ناموس ملی بهشدت در یکدیگر تنیده شدند.
فرشید
فتاحخان گرمرودی که در سال ۱۸۳۸ به اروپا سفر کرده بود، مینویسد:
«با این همه احوال خراب و اوضاع ناصواب، برخی کتابها که در قدح و توبیخ اهل ایران نوشتهاند، بخصوصه فرزه انگلیسی، هرزگی نموده در این خصوص بسیار افراط کرده است. ازجمله فقرات آن این است که اهل ایران میل مفرط به پسران امرد خوشگل دارند و بعضی با آنها مرتکب امر شنیع میشوند. بلی، در میان کل ملل عالم بعضی از جُهّال بسبب غلبه نفس امّاره و اغوای شیاطین، مرتکب پاره اعمال ناشایست میشوند. لکن اهل فرنگستان که به تمامی اوصاف ذمیمه، بخصوص به این کردار زشت، موصوف و معروف هستند و امردخانهها مثل قحبهخانهها قرار دادهاند که همه اوقات به آنجا رفته، پول میدهند و مرتکب این عمل قبیح میشوند، دور از انصاف است که با این همه اتّصاف به این عمل ناصواب، اهل ایران را خطاب و عتاب نموده این صفت را به ایشان نسبت بدهند و در کتابها بنویسند».
فرشید
گذشته هر بار در هیئتی نوشونده و در میان مناسباتی نوپدید خود را بر ما عیان میکند
پرویز
استفن ماری فصلی از کتابش را که درباره الگوهای همجنسخواهی مردانه در جوامع مسلمان است اینگونه به پایان میرساند: «جداسازی و کنترل شدید زنان، منجر به پذیرش ضمنی رابطه جنسی با مردان جوان و یا مردان زنصفتِ در دسترس شد؛ این مسئله در جوامع مسلمان با ذکاوت تمام چه در گذشته و چه در حال نادیده گرفته شده است.» (Murray and Roscoe, ۱۹۹۷: ۴۲). ماری پیشتر در همین فصل از کتاب، به مردان جوانی اشاره میکند که مایل هستند با «تلاش برای حفظ جاذبههای زنانه مردانه» یا «تقلید کردن از ظاهر زنانه» ابژه مردان مسنتر واقع شوند (۲۱).
sajii
او به این فساد شهری که بنا به روایت او حتی تا سرحدات اماکن مقدسه نیز گسترش یافته، معترض است. از طرف دیگر، فضاهای اجتماعیای با روابط صرفاً مردانه، همچون قهوهخانهها، زورخانهها و مانند اینها ستایش شده و با نظر مساعد و حتی گاه با حسرت از آنها یاد شده است.
فرشید
. بسیاری از گزارشها، رقص پسران را به همجنسگرایی مردانه ربط میدهند و درنهایت این دو را نتیجه جدایی مردان از زنان قلمداد میکنند. در برخی از گزارشها نیز چیزی بیش از آگاهی مردم محلی از قضاوت اروپاییان و مبدلپوشی و انکار آنان وجود دارد.
فرشید
تانکوانی در روزنوشت خود در تهران به تاریخ ۱۰ فوریه ۱۸۰۸، اظهاراتی مشابه شاردن را تکرار میکند:
«من بر اساس مشاهداتم درباره آنان قضاوت می کنم... درضمن رذایل اخلاقی دیگری نیز برای نکوهش آنان سراغ دارم. جدیترین آنها بیانصافی و بیاعتناییشان به زنان است؛ زنانی که در نقاط دیگر دنیا به زندگی زیبایی و شادی میبخشند. از دیدگاه این مردان، زنان صرفاً برای لذت ایشان خلق شدهاند.
sajii
در گفتمان مدرنیستهای سکولار، میل اروتیک به طور مشخص دگرجنسخواهی به این خاطر به سوی همجنسخواهی منحرف میشد که حجاب و جداسازی زنان، جلوی تحقق طبیعی آن را میگرفت.
Travis
ولی در سبکهای مختلف شعر عاشقانه فارسی (بهویژه آنها که از عرفان الهام گرفتهاند)، معشوق تقریباً همیشه مذکر بوده است.
farzanepoursoleiman
میرزا فتاحخان گرمرودی که در سال ۱۸۳۸ به اروپا سفر کرده بود، مینویسد:
«با این همه احوال خراب و اوضاع ناصواب، برخی کتابها که در قدح و توبیخ اهل ایران نوشتهاند، بخصوصه فرزه انگلیسی، هرزگی نموده در این خصوص بسیار افراط کرده است. ازجمله فقرات آن این است که اهل ایران میل مفرط به پسران امرد خوشگل دارند و بعضی با آنها مرتکب امر شنیع میشوند. بلی، در میان کل ملل عالم بعضی از جُهّال بسبب غلبه نفس امّاره و اغوای شیاطین، مرتکب پاره اعمال ناشایست میشوند. لکن اهل فرنگستان که به تمامی اوصاف ذمیمه، بخصوص به این کردار زشت، موصوف و معروف هستند و امردخانهها مثل قحبهخانهها قرار دادهاند که همه اوقات به آنجا رفته، پول میدهند و مرتکب این عمل قبیح میشوند، دور از انصاف است که با این همه اتّصاف به این عمل ناصواب، اهل ایران را خطاب و عتاب نموده این صفت را به ایشان نسبت بدهند و در کتابها بنویسند».
پارسا
ازدواج بهسان پیمانی رمانتیک، از زنان میخواست که عشق و وفاداری به شوهرانشان را به پیوندهای زنانه ترجیح دهند. این مورد از ابتدا، مسیری پرخطر برای زنان محسوب میشد و خود آنها نیز این نکته را درک کرده بودند. بهویژه مردانی که از عاشقانه کردن ازدواج جنسی/تولیدمثلی دفاع میکردند، همچنان بر امتیازاتی چون حق چندهمسری و طلاق اصرار داشتند. نوشتههای اولیه زنان درباره ازدواج در این دوره، بر انتقاد از چندهمسری و سهولت طلاق برای مردان متمرکز بود.
Sara Keshavarz
معشوق و شاهد در شعر عاشقانه فارسی آشکارا مذکر بود، حتی اگر نبودن نشانههای جنسیتی در دستور زبان فارسی، بهانهای به دست نسلهای بعدی منتقدان ادبی تجددگرا داده باشد تا به انکار و خنثیسازی این امر بپردازند.
پارسا
اولین نشانههای سبیل را مهرگیاه نیز میخواندند. در معنای لغوی کلمه، «مهرگیاه» یا «افزایشدهنده محبت»، استعاره دقیقی از فصل مشترک بین باغ و بدن است. مهرگیاه نوعی گیاه با کاربرد پزشکی است که میزان زیادش میتواند کشنده باشد؛ بسیار شبیه عشق به نوجوان نورسته و گستاخی که موضوع اصلی اشعار درد و رنج شاعران بود.
mojgan
در ایران، پروژه مدرنیستها درباره اجباری کردن معاشرت اجتماعی زن و مرد، بر این انتظار استوار بود که وقتی زنان «در دسترس» مردان قرار گیرند و مردان رفتار منصفانهای با آنها داشته باشند، کردارهای همجنسخواهانه ناپدید میشود. موفقیت این پروژه میتوانست، منتهی به «دستهبندی کردن» زنان و مردانی شود که «همچنان» درگیر کردارهای همجنسخواهانه بودند. یعنی دستهبندی کردن آنها بهعنوان نابهنجار، اگر نگوییم غیرطبیعی یا «مریض».
Afsaneh Habibi
«تقریباً از دوران اولیه احتمالاً از نیمه سوم هجری برخی از عارفان مسلمان ادعا کردند که در زیبایی پسران نوجوان «گواهی» بر زیبایی و نیکی خدا میبینند و خیره شدن به چنین پسری را همچون نوعی فعالیت معنوی آغاز کردند؛ درنتیجه، در گفتار صوفیان از این پسران با نام «شاهد» یاد میشد».
فاطمه
در ادبیات، از صفات یکسانی برای توصیف زیبایی تن مرد و زن استفاده میشد و در نقاشیها ظرایف مربوط به زیبایی، در چهره این دو یکسان بود. در سنت شعر فارسی، قالب شعری غزل، تبدیل به محبوبترین قالب شعری جهت بیان همجنسدوستی مردان شد؛ اگرچه این تمایلات منحصر به این قالب شعری نبود.
sajii
تربیت و رسومشان مردان را از آلام و سختیهای عشق محافظت میکند، و از سوی دیگر تعصبات مذهبیشان مانع درکشان از زیبایی و لذت عشق میشود. احساسات عاشقانه به حدی فروکاسته شده است که آن را گاهی اوقات برای رابطه با نوچههای خود خرج و به جنایتی علیه طبیعت تبدیل میکنند.
sajii
حجم
۳۱۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۳۱۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
قیمت:
۵,۲۵۰
تومان