دانلود و خرید کتاب کجا می‌ریم بابا؟ ژان لویی فورنیه ترجمه سعیده بوغیری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب کجا می‌ریم بابا؟

کتاب کجا می‌ریم بابا؟

معرفی کتاب کجا می‌ریم بابا؟

«کجا می‌ریم بابا؟» نام کتابی به قلم نویسنده فرانسوی، ژان لویی فورنیه است. این کتاب نه یک شاهکار ادبی است نه یک عاشقانه خوشایند، بلکه درددل های یک پدر دردکشیده به زبانی ساده است و گویای واقعیتی تلخ...، پدری که همه او را طنزپردازی بزرگ و سمبل شادی و نشاط همه‌ی محافل و صحنه‌ها می‌دانند، دو فرزند معلول دارد.

توماس فرزند معلول فورنیه هربار که سوار ماشین پدر می‌شود، بی‌وقفه می‌پرسد: کجا می‌ریم بابا؟ و هر بار با این‌که جواب را می‌شود، سوال خود را تکرار می‌کند. پرسشی که می‌تواند یک پرسش بنیادین باشد. چیزی که این کودک نادانسته می‌پرسد می‌تواند پرسش پدر هم باشد، پرسشی که بشریت به دنبال یافتن پاسخی برای آن است. پرسشی که از ابتدای آفرینش، برای انسان بی‌پاسخ مانده‌است.

هرچند این کتاب در بسیاری از کشورهای جهان برنده جوایز بسیاری از جمله آمور دو رزیستانس و فمینا ۲۰۰۸ شده‌است اما موفقیتش به‌خاطر آنها نیست بلکه تنها به خاطر این است که: هرچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.

بخشی از اثر:

هرگز پزشکی را از یاد نخواهم برد که جرأت کرد به ما خبر بدهد متیو قطعا یک کودک غیرطبیعی است.

نام او پروفسور فونتن بود و در لیل زندگی می‌کرد. به ما گفت نباید خود را گول بزنیم. متیو عقب‌افتاده بود و تا همیشه عقب‌افتاده می‌ماند. به هر تقدیر کاری از کسی ساخته نبود، او معلول بود، هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی.

آن شب خوب نخوابیدیم. به خاطر دارم کابوس می‌دیدم. تا آن زمان، تشخیص پزشکان مختلف مبهم بود. متیو ناقص بود. به ما گفته بودند این تنها جنبه‌ی جسمی دارد و کودک مشکل ذهنی ندارد. بسیاری از پدر و مادرها و دوستان، اغلب به شیوه‌ای ناشیانه سعی می‌کردند به ما اطمینان خاطر بدهند. هربار که کودک را می‌دیدند وانمود می‌کردند از پیشرفت او متعجب شده‌اند.

به یاد دارم روزی به آن‌ها گفتم من هم از پیشرفتی که آن‌ها نمی‌کنند تعجب‌زده شده‌ام و هنگام گفتن این کلمات به کودکان دیگر نگاه می‌کردم. متیو سست بود. نمی‌توانست گردن بگیرد، انگار گردنش از جنس کائوچو ساخته شده بود. در حالی که بچه‌های دیگران مغرورانه گردن می‌گرفتند تا چیزی برای خوردن طلب کنند...

میـمْ.سَتّـ'ارے
۱۳۹۷/۰۲/۲۳

نویسنده طنز پردازی هست که اتفاق غمگینی براش میفته، با دو سال فاصله صاحب دو فرزند معلول میشه از دردها و سختی هایی که پدر و مادرهای دارای فرزند معلول هستند حرف میزنه که گاها رنگ شکایت هم به خودش

- بیشتر
unknown
۱۳۹۷/۰۲/۲۲

👈موضوع:نامه ی یک پدر به دو فرزند معلولش و بیان مشکلاتی که هنگام بزرگ کردن آن دو از سر گذرانده است. 📚📚📚📚 👈نکات مثبت: ⭕ترجمه قوی ⭕داستانی لطیف و جذاب ⭕بیان هنرمندانه ی احساسات ⭕جملات و مفاهیمی که مخاطب را شگفت زده میکند ⭕تکرار برخی قسمتها ⭕مقطع بودن

- بیشتر
R Ka
۱۳۹۸/۰۱/۰۵

این کتاب با چنین داستان و محتوایی به قدری سانسور شده که متن رو از هم گسیخته کرده. متاسفم که در جامعه ای زندگی می کنم که تاب انتشار یک کتاب با محتوای دلنوشته های یک پدر رو هم نداره!.

- بیشتر
Mohammad
۱۴۰۱/۰۸/۲۲

(۸-۲۳-[۲۰۰]) شاید با دیدن معلولین جسمی و ذهنی یه سری افکار و احساسات بیاد سراغتون و از بیان اونها خودداری کنید، ولی فورنیه در این کتاب اکثر اونها رو بی پرده به زبان آورده و یه جورایی تابوشکنی کرده؛ کتاب در

- بیشتر
زینب
۱۳۹۸/۰۹/۱۹

کتاب بی نظیری است. نویسنده به روایت زندگی دو فرزند معلولش می پردازد تا به قول خودش چیزی بیش از دو کارت معلولیت از آنها باقی بماند.پدری که با صداقت از احساسات و آرزوهای خود نسبت به فرزندانش می گوید،

- بیشتر
Dentist
۱۳۹۸/۰۳/۰۵

نویسنده توی این کتاب از دو پسر معلول و عقب افتاده ی جسمی و ذهنی خودش و شیوه ی زندگیش با حضور اون ها صحبت کرده.. کتاب غم انگیز و دردناکیه. پدری که هرگز زندگی نرمال و عادی فرزندانش رو

- بیشتر
afsaneh_&_fatemeh
۱۳۹۹/۰۵/۱۶

فاطمه نوشت✏ یه کتاب خیلی زیباوالبته بسیاردردناک دررابطه با"افرادِ معلول" پدری که دوفرزندِ معلول داره واز ناامیدی هاوسختی های داشتنِ این بچه هامیگه😔 بنظرم نویسنده خیلی خوب وجالب تونسته بگه مشکلات این افرادرو.. وغمی روکه توی دل پدرومادریاخوداون افرادمیشینه روخیلی خوب انتقال میده. باخوندن این

- بیشتر
منتظر
۱۳۹۸/۰۳/۱۲

بچه معلول.... از بزرگتری امتحانات الهی است برای اینکه من بفهمم چه قدر نعمت بهم دادن ولی حواسم نیست

🍃بانو🌼
۱۳۹۸/۰۵/۰۱

کتاب خوبی بود تجربه متفاوتی نسبت به کتاب های دیگه بود..ولی تلخ و غم انگیز

sepide saad
۱۳۹۷/۰۱/۱۹

خیلی کوتاهه ، ولی خیلی بامزه ست ، یه جاهایی هم احساسی میشه ... اینو چند سال پیش تو کتابخونه خوندم ، خیلی خوشم اومد ... از زبون یه پدریه که بچه های عقب مونده داره

وحشتناک است مرگ کسی که هرگز خوشبخت نبوده، آن‌که تنها برای سفر کوچکی روی زمین و زجر کشیدن آمده...
Mohammad
وقتی انسان بچه‌ی معلول دارد، باید علاوه بر همه چیز رنج شنیدن حرف‌های ابلهانه‌ی بسیاری را نیز به جان بخرد. برخی وجود دارند که فکر می‌کنند حتما گناهی مرتکب شده‌ایم و این کیفر آن گناه است.
Mitra
«هر آن چه از دل برآید، بر دل نشیند.»
Nika
عبارت «متفاوت با سایرین» را ترجیح می‌دهم، چون همیشه سایرین را دوست ندارم. مثل دیگران نبودن، لزوما" به معنای بدتر بودن از آن‌ها نیست، به معنای متفاوت بودن است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
وقتی کودکی هنگام بازی کردن با کرم کاکائو خود را کثیف کند، همه می‌خندند. اگر این کودک معلول باشد، کسی نمی‌خندد. این کودک هرگز باعث خنده‌ی دیگری نخواهد شد، او هرگز چهره‌هایی را نخواهد دید که با نگاه کردن به او می‌خندند، شاهد خنده‌هایی ابلهانه نیز نخواهد بود که او را دست می‌اندازند.
mashver
هر ثانیه روی زمین، یک زن کودکی به دنیا می‌آورد... باید به هر قیمت او را پیدا کرد و به او گفت دست نگه دارد.
Mohammad
نباید تصور کرد مرگ یک کودک معلول کم‌تر تأسف‌برانگیز است. این موضوع به اندازه‌ی مرگ یک کودک طبیعی غم‌انگیز است. وحشتناک است مرگ کسی که هرگز خوشبخت نبوده، آن‌که تنها برای سفر کوچکی روی زمین و زجر کشیدن آمده... از چنین کسی، نگه داشتن خاطره‌ی لبخندی در ذهن دلپذیر نیست.
Kamand
وقتی انسان بچه‌ی معلول دارد، باید علاوه بر همه چیز رنج شنیدن حرف‌های ابلهانه‌ی بسیاری را نیز به جان بخرد. برخی وجود دارند که فکر می‌کنند حتما گناهی مرتکب شده‌ایم و این کیفر آن گناه است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
یک تصادف تنها یک بار رخ می‌دهد. در اصل یک تصادف تکراری ندارد؛ ولی گویا بدبختی بر سر کسانی می‌آید که انتظار آن را ندارند، کسانی که به آن فکر نمی‌کنند. به این ترتیب برای این که چنین اتفاقی رخ ندهد به آن فکر کردیم...
میـمْ.سَتّـ'ارے
دلم می‌خواهد او را از پنجره به بیرون پرتاب کنم، اما ما که در طبقه‌ی همکف زندگی می‌کنیم!...
هادی محمودی
وقتی انسان صاحب فرزندی معلول می‌شود و به سرعت آن را درنمی‌یابد، وضعیت به یک شوک می‌ماند. کسانی هم می‌گویند: «کودک معلول هم هدیه‌ای از طرف خداست.» آن‌ها از روی مسخره‌بازی این حرف را نمی‌گویند و نیز به ندرت جزو والدینی هستند که کودک معلول دارند. وقتی هدیه‌ای دریافت می‌کنیم، دلمان نمی‌خواهد رو به آسمان کرده و بگوییم: «وای!... نه...»
ژان لاو ژان
صاحب فرزند شدن خطری است که باید به جان خرید، اما در قمار ژنتیک همیشه ما برنده نیستیم. با این همه به این خطر کردن‌ها ادامه می‌دهیم. هر ثانیه روی زمین، یک زن کودکی به دنیا می‌آورد... باید به هر قیمت او را پیدا کرد و به او گفت دست نگه دارد.
Majidzng
لازم نبود به خاطر آینده‌ی شما نگران باشیم، از همان آغاز به سرعت دریافتیم آینده‌ی شما چیست: هیچ...
Mohammad
وقتی انسان بچه‌ی معلول دارد، باید علاوه بر همه چیز رنج شنیدن حرف‌های ابلهانه‌ی بسیاری را نیز به جان بخرد. برخی وجود دارند که فکر می‌کنند حتما گناهی مرتکب شده‌ایم و این کیفر آن گناه است.
|قافیه باران|
نه، بزرگ نشده. شاید پیر شده باشد، اما بزرگ نشده... او هرگز بزرگ نخواهد شد. آدم وقتی توی سرش پر از کاه باشد، هیچ وقت بزرگ نخواهد شد!
maryam
من دیگر خوب نمی‌دانم چه کسی هستم، دیگر خوب نمی‌دانم کجا هستم، دیگر نمی‌دانم چند سال دارم... هنوز فکر می‌کنم سی ساله‌ام. همه چیز را به هیچ می‌گیرم. احساس می‌کنم در یک شوخی بزرگ همراه شده‌ام، جدی نیستم و هیچ چیز را هم جدی نمی‌گیرم. به پرت‌وپلاگویی و نوشتن خذعبلات ادامه می‌دهم. راه من به بن‌بست می‌رسد و زندگی‌ام در برابر یک نقطه‌ی کور پایان می‌یابد.
Mohammad
وقتی انسان بچه‌ی معلول دارد، باید علاوه بر همه چیز رنج شنیدن حرف‌های ابلهانه‌ی بسیاری را نیز به جان بخرد. برخی وجود دارند که فکر می‌کنند حتما گناهی مرتکب شده‌ایم و این کیفر آن گناه است.
KOSAR
مثل دیگران نبودن، لزوما" به معنای بدتر بودن از آن‌ها نیست، به معنای متفاوت بودن است.
maryam
نباید تصور کرد مرگ یک کودک معلول کم‌تر تأسف‌برانگیز است. این موضوع به اندازه‌ی مرگ یک کودک طبیعی غم‌انگیز است. وحشتناک است مرگ کسی که هرگز خوشبخت نبوده، آن‌که تنها برای سفر کوچکی روی زمین و زجر کشیدن آمده... از چنین کسی، نگه داشتن خاطره‌ی لبخندی در ذهن دلپذیر نیست.
maryam
می‌دانم «هر که در این بزم مقرب‌تر است، جام بلا بیش‌ترش می‌دهند»، اما فکر نمی‌کنم خدا آن‌قدرها مرا دوست داشته باشد.
هادی محمودی

حجم

۶۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

حجم

۶۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان