دانلود و خرید کتاب درون آب پائولا هاوکینز ترجمه علی قانع
تصویر جلد کتاب درون آب

کتاب درون آب

مترجم:علی قانع
امتیاز:
۳.۵از ۹۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب درون آب

کتاب درون آب نوشتهٔ پائولا هاوکینز با ترجمهٔ علی قانع در کتاب کوله پشتی چاپ شده است. «درونِ آب» نام دومین اثر پائولا هاوکینز (۱۹۷۲)، نویسنده انگلیسی خالق رمان پرفروش «دختری در قطار» است. این کتاب نیز فروش بالایی داشت.

درباره کتاب درون آب

 داستان کتاب یک داستان مهیج است که به ابعاد روانشناختی شخصیت‌ها توجه ویژه‌ای دارد اما بسیار متفاوت با دختری در قطار نوشته شده است. در این کتاب دست کم با یازده راوی مختلف روبه‌رو خواهیم شد، برخی به شیوه‌ی اول شخص و برخی به شیوه‌ٔ سوم شخص. شهر مورد نظر بکفورد در حومه‌ٔ نیوکسل است که در آن رودخانه‌ای در جریان است آب این رودخانه قرن‌هاست که پذیرای پیکر زنانی است که تصمیم به غرق شدن گرفته‌اند و یا افرادی دیگر برای خلاص شدن از شر آن‌ها تصمیم گرفته‌اند آن‌ها را غرق کنند. ساکنین شهر به این موضوع بی‌توجه هستند و کسی دوست ندارد به این موضوع فکر کند که آن‌ها هر روز آبی را می‌نوشند که آلوده به خون و شیره‌ٔ وجود زنانی بدبخت است. کتاب با غرق شدن نل ابوت آغاز می‌شود، دختر نوجوان او معتقد است مرگ او خودکشی بوده است اما خواهر نل به بکفورد بازمی‌گردد و به دنبال سرنخ‌هایی برای مرگ او می‌گردد.

کتاب درون آب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به ادبیات بریتانیا پیشنهاد می‌شود.

درباره پائولا هاوکینز

پائولا هاوکینز در سال ۱۹۷۲ متولد شد، پائولا در سن هفده سالگی به لندن رفت، او فارغ‌التحصیل رشته‌های فلسفه و علوم سیاسی از دانشگاه آکسفورد ا‌ست. پائولا هاوکینز نویسنده‌ی بریتانیایی متولد شهر هراره در زامبیا است. پدرش استاد اقتصاد و روزنامه‌نگار مالی بود. او سال‌ها به روزنامه‌نگاری مشغول بوده است، و همین مسئله باعث شده او نگاهی تیزبین و حساس داشته باشد که در متن کتاب دختری در قطار به خوبی مشخص است. هیچ‌کدام از آثار دیگر او نتوانسته موفقیت خیره‌کننده‌ی دختری در قطار را به دست آورد.

پائولا هاوکینز کتابی به نام «الهه‌ی پول» را منتشر کرد، که شامل توصیه‌هایی برای ثروتمند شدن زنان است. بعد از آن کتاب «امی سیلور» را منتشر کرد که موفقیت ادبی و مالی نداشت. اینجا بود که پائولا هاوکینز تصمیم گرفت کتابی عمیق و تاثیرگذار بنویسد. نوشتن دختری در قطار شش ماه طول کشید.

او مجبور شد برای کامل کردن کتاب، از پدرش کمک مالی بگیرد. پائولا هاوکینز با توجه به دانش آکادمیک و حرفه‌ی روزنامه‌نگاری، به‌خوبی از مسائلی مانند خشونت خانگی علیه زنان و استفاده از الکل و مواد مخدر شناخت دارد. او با زیرکی و خوش‌فکری توانسته چنین مسائلی را با آمیزه‌ای از عواطف و احساسات عمیق انسانی همراه کند. هماهنگی این موضوعات و یکدستی نوشته‌های پائولا هاوکینز نشان‌دهنده‌ی نبوغ و توانایی این نویسنده در نوشتن پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین داستان‌هاست.

کتاب دختری در قطار پرفروشترین کتاب سال ۲۰۱۵، سه‌گانه کاملی با موضوعاتی مانند خشونت خانگی، و استعمال الکل و مواد مخدر بود. پائولا هاوکینز در حال حاضر در جنوب لندن زندگی می‌کند.

بخش از کتاب درون آب

چیزی از خواب بیدارم کرد. از رختخواب بیرون آمدم تا بروم دستشویی و بعد متوجه شدم که درِ اتاق مادر و پدر باز است؛ وقتی نگاه کردم دیدم که مادر توی تختخواب نیست. ساعت رادیو ۰۸:۴ دقیقه صبح را نشان می‌داد. فکر کردم که می‌بایست طبقه پایین باشد. مادر سخت به خواب می‌رفت. هر دو نفرشان این‌طور بودند اما قرص‌های خوابی که پدر می‌خورد چنان قوی بود که می‌شد کنار تختش بایستی و توی گوشش جیغ بزنی و او از خواب بیدار نشود.

کاملاً بی‌صدا رفتم طبقه پایین، چون اغلب اتفاق می‌افتد که مادر بنشیند پای تلویزیون و آن آگهی‌های خسته‌کننده را درباره ماشین‌هایی که به کاهش وزن کمک می‌کنند، تماشا کند. گاهی هم زمین را تمیز می‌کند و کلی سبزیجات خرد می‌کند و بعد به خواب می‌رود.‌ اما تلویزیون روشن نبود و مادر هم روی مبل راحتی نبود. فهمیدم که باید رفته باشد بیرون.

می‌دانستم که هرازگاهی این کار را می‌کرد. من که نمی‌توانم تمام مدت ردّ همه را بگیرم. اولین بار به من گفت که رفته بیرون تا قدم بزند و ذهنش را پاک کند، اما یک صبح دیگر، وقتی بیدار شدم و دیدم که رفته، از پنجره بیرون را نگاه کردم و متوجه شدم که ماشینش هم در جای همیشگی‌اش نیست.

الان هم احتمال می‌دهم رفته باشد کنار رودخانه قدمی بزند و یا رفته سر مزار کیتی. من خودم هم گاهی این کار را می‌کنم؛ البته نه نیمه‌شب. از اینکه در تاریکی بیرون باشم، می‌ترسم. علاوه بر آن، حس عجیبی نسبت به آن دارم؛ چون همان کاری‌ست که کیتی کرد: او نیمه‌های شب از خواب بیدار شد و رفت کنار رودخانه و دیگر برنگشت. می‌فهمم مادرم چرا این کار را می‌کند، این نزدیک‌ترین راه برای رسیدن به کیتی است. به‌جز این کار شاید با نشستن در اتاق کیتی به او برسد که می‌دانم گاهی این کار را هم می‌کند. اتاق کیتی چسبیده به اتاق من است و من می‌توانم صدای گریه‌ی مادر را بشنوم.

نشستم روی مبل راحتی و منتظرش ماندم، اما می‌بایست خوابم برده باشد، چون وقتی صدای باز شدن در را شنیدم هوای بیرون روشن شده بود و ساعتِ روی طاقچه‌ی شومینه هفت‌وربع صبح را نشان می‌داد. شنیدم که مادر درِ ورودی را پشت سرش بست و بعد مستقیم از پله‌ها رفت بالا.

معرفی نویسنده
پائولا هاوکینز

پائولا هاوکینز در ۲۶ آگوست ۱۹۷۲ در سالزبری، رودزیا زیمبابوه به دنیا آمد و بزرگ شد. جایی که پدرش استاد اقتصاد و روزنامه‌نگار بود. در هفده‌سالگی به همراه خانواده به لندن نقل مکان کرد. او در دانشگاه آکسفورد اقتصاد، فلسفه و سیاست خواند و کار خود را در اواسط دهه ۱۹۹۰ به عنوان یک روزنامه‌نگار مالی برای تایمز لندن آغاز کرد. او تا سال ۲۰۰۴ با روزنامه‌ی تایمز بود، سپس تا سال ۲۰۰۹ به عنوان روزنامه‌نگار آزاد کار کرد.

sadeghi
۱۳۹۷/۰۸/۰۹

داستان«درون اب» درباره رودخانه ای در شهر است که سالها بستر پیکر زنانی ست که یا تصمیم به خودکشی گرفته اند ویا افراد دیگری انها را غرق کرده اند.این کتاب نیز مثل «د ختری در قطار» از دید چند راوی

- بیشتر
دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
۱۴۰۰/۰۳/۱۷

اینو لازم دونستم که بگم اولین جمله ی کتاب، گیجتون نکنه که یعنی چی و فکر کنید سانسور شده که اینجوری ترجمه شده. ترجمه درسته، شخص رو برای گذروندن امتحان بی گناهی، میبندن و توی آب میندازن، همونجوری که حضرت

- بیشتر
cuttlas
۱۳۹۶/۰۸/۰۲

بالخره ترجمه علی قانع اومد وقتشه بخونیمش دیگه من الان تا صفحه ی ۳۰۰ جلو رفتم ...خدا بخیر کنه با اینهمه شخصیت که وسط داستان ول شدن

Bi vafa
۱۳۹۷/۰۲/۱۹

کتاب قشنگیه.شروع کتاب واقعا فوق العاده ست.با کاربران دیگه هم موافقم.چند فصل اول کتاب خواننده رو سردرگم میکنه.

bluestar
۱۳۹۹/۰۱/۲۷

جالب بود و تااخرین صفحه حرفی برای گفتن داره.اینکه چنتا راوی هم داشت بنظرم جذاب و جدیدبود

Faeze
۱۳۹۹/۰۱/۱۶

با اینکه چندین راوی داشت اما به عنوان یه رمان معمایی و هیجان انگیز واقعا جذاب بود. اوایل داستان شاید برگردی به صفحات اول که چی شد اما بعدش روال میشه. نکته منفی اش اینکه فضای داستان یکم زیادی تیره و

- بیشتر
ایمان غفوریان محبی
۱۳۹۸/۰۱/۳۱

تا آخر خوندم فقط کتاب های این نویسنده یکم پیچیده است باید یک قلم و کاغذ دستتون باشه آگه خودنویس باشه بهتره

unknown
۱۳۹۷/۰۲/۱۷

کتابی که نگاشته میشه,فیلمی که ساخته میشه,عکسی که گرفته میشه یا موسیقی ای که تولید میشه,خواسته یا ناخواسته, ابعاد فکری و اعتقادی یک جامعه رو به مخاطبش نشون میده. این کتاب هم به خوبی ویژگیهای کشور و شهری که داستان

- بیشتر
پرهام
۱۳۹۶/۰۹/۲۱

کتاب قشنگی بود ولی به سختی شروع میشه.آدم تا اواسط کتاب موضوع رو نمیگیره، کلی شخصیت که طول میکشه بفهمی کی هستن و ارتباطشون با هم چیه.ولی وقتی ارتباطشون مشخص میشه تازه اونجاست که دیگه نمیشه کتاب رو زمین گذاشت

- بیشتر
sama
۱۳۹۸/۱۱/۱۵

خیلی جالب بود،تا صفحه ی آخر موضوعی برای غافلگیر کردن مخاطب داره👌

«چرا؛ همین‌طوره. مثلاً وقتی یکی با یکی دیگه رابطه داره، چرا همیشه زنش، از اون زن دیگه متنفر میشه؟ چرا از شوهر خودش متنفر نمیشه؟ شوهرش بهش خیانت کرده؛ اون کسیه که روز ازدواج قسم خورده که دوستش داشته باشه و برای همیشه و همه‌جا کنارش باشه. چرا اون مرد نباید خودش رو از یه صخره‌ی لعنتی پرت کنه؟»
Emma
همیشه وحشتی که در ذهن ریشه می‌کند خیلی بدتر از چیزی است که به چشم دیده می‌شود
Marie Rostami
. به این فکر می‌کردم که عجیب است که والدین فکر می‌کند بچه‌هایشان را می‌شناسند و آن‌ها را درک می‌کنند. آیا هجده سالگی خودشان را یادشان نمی‌آید، یا پانزده سالگی و دوازده سالگی‌شان را؟ احتمالاً بچه‌دار شدن این چیزها را از یاد آدم می‌برد؛ اینکه روزی خودت در همین سن وسال بوده‌ای. من هفده سالگی تو و سیزده سالگی خودم یادم می‌آید، و مطمئنم که آن زمان پدر و مادرمان چیزی درباره ما نمی‌دانستند.
sama
وقتی یکی با یکی دیگه رابطه داره، چرا همیشه زنش، از اون زن دیگه متنفر میشه؟ چرا از شوهر خودش متنفر نمیشه؟ شوهرش بهش خیانت کرده؛ اون کسیه که روز ازدواج قسم خورده که دوستش داشته باشه و برای همیشه و همه‌جا کنارش باشه. چرا اون مرد نباید خودش رو از یه صخره‌ی لعنتی پرت کنه؟»
معصوم
بعضی چیزها را باید رها کنی، بعضی‌ها را نه، دیدگاه آدم‌ها با هم فرق دارد.
atefe
حالا می‌دانیم که خاطرات نه ثابت هستند و نه بی‌حرکت، ولی مثل شیشه‌های مربای پروست، در گنجه حفظ می‌شوند؛ تبدیل می‌شوند، تفکیک می‌شوند، بازآفرینی و طبقه‌بندی می‌شوند، و با کوچک‌ترین تلاشی از نو به خاطر می‌آیند. توهمات. اولیور ساکس
zahra🌿
مرد هجده ساله بود که جنگ شروع شد و نوزده ساله بود که رفت به جنگ، و هر بار که برمی‌گشت بزرگ‌تر شده بود؛ نه چند ماه، بلکه سال‌ها، دهه‌ها و قرن‌ها.
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
نگاه کردن به کسی که در تلاطم غم‌واندوه دست‌وپا می‌زند چیز وحشتناکی است. خودِ عمل نگاه کردن، حکم خشونت و مزاحمت و تعدی به دیگران را دارد
sama
کم‌سن‌وسال‌تر که بودم شکافته شدم. بعضی چیزها را باید رها کنی، بعضی‌ها را نه، دیدگاه آدم‌ها با هم فرق دارد.
realarezu
وقتش را برای دیدن برنامه‌های تلویزیون و خواندن رمان تلف نمی‌کرد
cuttlas
مشتش را طوری روی میز کوبید که قوطی قرص را به هوا بلند کرد. «می‌بینی. اون به دخترم دارو می‌داده. اون هم داروهای خطرناک، و تو گذاشتی نل با این داروها ول بگرده.»
cuttlas
وقتی مچم را گرفت، عصبانی به‌نظر نمی‌رسید؛ فقط در چهره‌اش یک‌جورهایی غم می‌دیدم. به او گفتم: «حق نداری بهم چیزی بگی و توبیخم کنی. داشتم توی اتاقت دنبال مواد می‌گشتم. حق نداری عصبانی بشی؛ چون این کار فقط می‌تونه از تو یه آدم دورو و ریاکار بسازه.» گفت: «نه، این از من یه آدم بزرگسال می‌سازه.» گفتم: «بازم همونه.» و او خندید.
masomeh
وقتی یکی با یکی دیگه رابطه داره، چرا همیشه زنش، از اون زن دیگه متنفر میشه؟ چرا از شوهر خودش متنفر نمیشه؟ شوهرش بهش خیانت کرده؛ اون کسیه که روز ازدواج قسم خورده که دوستش داشته باشه و برای همیشه و همه‌جا کنارش باشه. چرا اون مرد نباید خودش رو از یه صخره‌ی لعنتی پرت کنه؟
faezehswifti
کاری را که بقیه انتظار دارند بکنی، انجام نده؛ این کار آن‌ها را عقب نگه می‌دارد و به تو زمان می‌دهد
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
اینکه بخواهی دلخوری‌ات را به یک نفر نشان بدهی بدترین کار ممکن است؛ این‌طور نیست؟ نمی‌خواستم ضعیف دیده شوم یا محتاج؛ چون هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد با این وضع دور و بر یکی باشد.
faezehswifti
لیبی سیتون زنی بی‌گناه بود؛ زن بی‌گناهی که به حُکم مردانی که از زن‌ها متنفر بودند به آب رودخانه سپرده شد؛ زنی که بار گناهی را که خودشان مرتکب شده بودند گردن گرفت
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
آدم‌ها می‌توانند از سقوط جان سالم به‌در ببرند، اما به این معنی نیست که خودشان خواسته‌اند.
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
لوئیز با غیض سر تکان داد
دایه مکفی
آدم‌هایی هستند که وقتی داخل آب می‌افتند، حسی غریزی جریان و سمت و سوی آب را نشان‌شان می‌دهد. من معتقدم که خودم یکی از این آدم‌ها هستم. وقتی نزدیک آبم، نزدیک این آب، زندگی در من جریان پیدا می‌کند. اینجا جایی است که شنا کردن را یاد گرفتم؛ جایی که توانستم با شادترین و لذت‌بخش‌ترین راهِ ممکن با طبیعت و بدنم کنار بیایم.
ghazl
به‌نظرش خیلی طولانی آمد؛ این روزها همه‌چیز خیلی طول می‌کشید. وقتی آدم جوان‌تر است هیچ‌کسی این چیزها را به آدم هشدار نمی‌دهد، کسی به تو نمی‌گوید که چقدر کُند خواهی شد و این کُندشدن چقدر خسته‌ات می‌کند. فکر کرد، خودش باید این‌ها را پیش‌بینی می‌کرد
sama

حجم

۳۲۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۰ صفحه

حجم

۳۲۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۰ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۶۶,۵۰۰
۳۰%
تومان