کتاب درون آب
معرفی کتاب درون آب
کتاب درون آب نوشتهٔ پائولا هاوکینز با ترجمهٔ علی قانع در کتاب کوله پشتی چاپ شده است. «درونِ آب» نام دومین اثر پائولا هاوکینز (۱۹۷۲)، نویسنده انگلیسی خالق رمان پرفروش «دختری در قطار» است. این کتاب نیز فروش بالایی داشت.
درباره کتاب درون آب
داستان کتاب یک داستان مهیج است که به ابعاد روانشناختی شخصیتها توجه ویژهای دارد اما بسیار متفاوت با دختری در قطار نوشته شده است. در این کتاب دست کم با یازده راوی مختلف روبهرو خواهیم شد، برخی به شیوهی اول شخص و برخی به شیوهٔ سوم شخص. شهر مورد نظر بکفورد در حومهٔ نیوکسل است که در آن رودخانهای در جریان است آب این رودخانه قرنهاست که پذیرای پیکر زنانی است که تصمیم به غرق شدن گرفتهاند و یا افرادی دیگر برای خلاص شدن از شر آنها تصمیم گرفتهاند آنها را غرق کنند. ساکنین شهر به این موضوع بیتوجه هستند و کسی دوست ندارد به این موضوع فکر کند که آنها هر روز آبی را مینوشند که آلوده به خون و شیرهٔ وجود زنانی بدبخت است. کتاب با غرق شدن نل ابوت آغاز میشود، دختر نوجوان او معتقد است مرگ او خودکشی بوده است اما خواهر نل به بکفورد بازمیگردد و به دنبال سرنخهایی برای مرگ او میگردد.
کتاب درون آب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات بریتانیا پیشنهاد میشود.
درباره پائولا هاوکینز
پائولا هاوکینز در سال ۱۹۷۲ متولد شد، پائولا در سن هفده سالگی به لندن رفت، او فارغالتحصیل رشتههای فلسفه و علوم سیاسی از دانشگاه آکسفورد است. پائولا هاوکینز نویسندهی بریتانیایی متولد شهر هراره در زامبیا است. پدرش استاد اقتصاد و روزنامهنگار مالی بود. او سالها به روزنامهنگاری مشغول بوده است، و همین مسئله باعث شده او نگاهی تیزبین و حساس داشته باشد که در متن کتاب دختری در قطار به خوبی مشخص است. هیچکدام از آثار دیگر او نتوانسته موفقیت خیرهکنندهی دختری در قطار را به دست آورد.
پائولا هاوکینز کتابی به نام «الههی پول» را منتشر کرد، که شامل توصیههایی برای ثروتمند شدن زنان است. بعد از آن کتاب «امی سیلور» را منتشر کرد که موفقیت ادبی و مالی نداشت. اینجا بود که پائولا هاوکینز تصمیم گرفت کتابی عمیق و تاثیرگذار بنویسد. نوشتن دختری در قطار شش ماه طول کشید.
او مجبور شد برای کامل کردن کتاب، از پدرش کمک مالی بگیرد. پائولا هاوکینز با توجه به دانش آکادمیک و حرفهی روزنامهنگاری، بهخوبی از مسائلی مانند خشونت خانگی علیه زنان و استفاده از الکل و مواد مخدر شناخت دارد. او با زیرکی و خوشفکری توانسته چنین مسائلی را با آمیزهای از عواطف و احساسات عمیق انسانی همراه کند. هماهنگی این موضوعات و یکدستی نوشتههای پائولا هاوکینز نشاندهندهی نبوغ و توانایی این نویسنده در نوشتن پیچیدهترین و جذابترین داستانهاست.
کتاب دختری در قطار پرفروشترین کتاب سال ۲۰۱۵، سهگانه کاملی با موضوعاتی مانند خشونت خانگی، و استعمال الکل و مواد مخدر بود. پائولا هاوکینز در حال حاضر در جنوب لندن زندگی میکند.
بخش از کتاب درون آب
چیزی از خواب بیدارم کرد. از رختخواب بیرون آمدم تا بروم دستشویی و بعد متوجه شدم که درِ اتاق مادر و پدر باز است؛ وقتی نگاه کردم دیدم که مادر توی تختخواب نیست. ساعت رادیو ۰۸:۴ دقیقه صبح را نشان میداد. فکر کردم که میبایست طبقه پایین باشد. مادر سخت به خواب میرفت. هر دو نفرشان اینطور بودند اما قرصهای خوابی که پدر میخورد چنان قوی بود که میشد کنار تختش بایستی و توی گوشش جیغ بزنی و او از خواب بیدار نشود.
کاملاً بیصدا رفتم طبقه پایین، چون اغلب اتفاق میافتد که مادر بنشیند پای تلویزیون و آن آگهیهای خستهکننده را درباره ماشینهایی که به کاهش وزن کمک میکنند، تماشا کند. گاهی هم زمین را تمیز میکند و کلی سبزیجات خرد میکند و بعد به خواب میرود. اما تلویزیون روشن نبود و مادر هم روی مبل راحتی نبود. فهمیدم که باید رفته باشد بیرون.
میدانستم که هرازگاهی این کار را میکرد. من که نمیتوانم تمام مدت ردّ همه را بگیرم. اولین بار به من گفت که رفته بیرون تا قدم بزند و ذهنش را پاک کند، اما یک صبح دیگر، وقتی بیدار شدم و دیدم که رفته، از پنجره بیرون را نگاه کردم و متوجه شدم که ماشینش هم در جای همیشگیاش نیست.
الان هم احتمال میدهم رفته باشد کنار رودخانه قدمی بزند و یا رفته سر مزار کیتی. من خودم هم گاهی این کار را میکنم؛ البته نه نیمهشب. از اینکه در تاریکی بیرون باشم، میترسم. علاوه بر آن، حس عجیبی نسبت به آن دارم؛ چون همان کاریست که کیتی کرد: او نیمههای شب از خواب بیدار شد و رفت کنار رودخانه و دیگر برنگشت. میفهمم مادرم چرا این کار را میکند، این نزدیکترین راه برای رسیدن به کیتی است. بهجز این کار شاید با نشستن در اتاق کیتی به او برسد که میدانم گاهی این کار را هم میکند. اتاق کیتی چسبیده به اتاق من است و من میتوانم صدای گریهی مادر را بشنوم.
نشستم روی مبل راحتی و منتظرش ماندم، اما میبایست خوابم برده باشد، چون وقتی صدای باز شدن در را شنیدم هوای بیرون روشن شده بود و ساعتِ روی طاقچهی شومینه هفتوربع صبح را نشان میداد. شنیدم که مادر درِ ورودی را پشت سرش بست و بعد مستقیم از پلهها رفت بالا.
حجم
۳۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۰ صفحه
حجم
۳۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۰ صفحه
نظرات کاربران
داستان«درون اب» درباره رودخانه ای در شهر است که سالها بستر پیکر زنانی ست که یا تصمیم به خودکشی گرفته اند ویا افراد دیگری انها را غرق کرده اند.این کتاب نیز مثل «د ختری در قطار» از دید چند راوی
اینو لازم دونستم که بگم اولین جمله ی کتاب، گیجتون نکنه که یعنی چی و فکر کنید سانسور شده که اینجوری ترجمه شده. ترجمه درسته، شخص رو برای گذروندن امتحان بی گناهی، میبندن و توی آب میندازن، همونجوری که حضرت
بالخره ترجمه علی قانع اومد وقتشه بخونیمش دیگه من الان تا صفحه ی ۳۰۰ جلو رفتم ...خدا بخیر کنه با اینهمه شخصیت که وسط داستان ول شدن
کتاب قشنگیه.شروع کتاب واقعا فوق العاده ست.با کاربران دیگه هم موافقم.چند فصل اول کتاب خواننده رو سردرگم میکنه.
جالب بود و تااخرین صفحه حرفی برای گفتن داره.اینکه چنتا راوی هم داشت بنظرم جذاب و جدیدبود
با اینکه چندین راوی داشت اما به عنوان یه رمان معمایی و هیجان انگیز واقعا جذاب بود. اوایل داستان شاید برگردی به صفحات اول که چی شد اما بعدش روال میشه. نکته منفی اش اینکه فضای داستان یکم زیادی تیره و
تا آخر خوندم فقط کتاب های این نویسنده یکم پیچیده است باید یک قلم و کاغذ دستتون باشه آگه خودنویس باشه بهتره
کتابی که نگاشته میشه,فیلمی که ساخته میشه,عکسی که گرفته میشه یا موسیقی ای که تولید میشه,خواسته یا ناخواسته, ابعاد فکری و اعتقادی یک جامعه رو به مخاطبش نشون میده. این کتاب هم به خوبی ویژگیهای کشور و شهری که داستان
کتاب قشنگی بود ولی به سختی شروع میشه.آدم تا اواسط کتاب موضوع رو نمیگیره، کلی شخصیت که طول میکشه بفهمی کی هستن و ارتباطشون با هم چیه.ولی وقتی ارتباطشون مشخص میشه تازه اونجاست که دیگه نمیشه کتاب رو زمین گذاشت
خیلی جالب بود،تا صفحه ی آخر موضوعی برای غافلگیر کردن مخاطب داره👌