
کتاب گرگ و میش
معرفی کتاب گرگ و میش
کتاب گرگ و میش نوشتهٔ پائولا هاوکینز و ترجمهٔ شقایق خانجانی و ویراستهٔ آمنه بختیاری توسط کتاب کوله پشتی منتشر شده است. این رمان داستانی معمایی را روایت میکند که در آن، پرده از رازهای پنهان و روابط پیچیدهٔ انسانی برداشته میشود. پائولا هاوکینز، نویسندهای که با رمان «دختری در قطار» به شهرت جهانی رسید، در این اثر نیز با خلق شخصیتهای چندلایه و فضاسازی گیرا، خواننده را تا انتهای داستان با خود همراه میسازد. ای رمان با پرداختن به موضوعاتی همچون گذشته، هویت و تأثیر آن بر زندگی حال، اثری است که میتواند علاقهمندان به ژانر معمایی و درام را به خود جذب کند. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب گرگ و میش
رمان گرگ و میش اثر پائولا هاوکینز، فراتر از یک داستان معمایی ساده، به کندوکاو در اعماق روابط انسانی و تاثیرات ماندگار گذشته بر زندگی افراد میپردازد. این کتاب، با بهرهگیری از ساختاری پیچیده و روایتی چندلایه، خواننده را به سفری درونی در زندگی شخصیتهایی میبرد که هر کدام به نوعی با رازها و دروغهای پنهان دست و پنجه نرم میکنند. هاوکینز در این اثر، با ظرافتی خاص، به بررسی موضوعاتی همچون حافظه، هویت، حقیقت و دروغ میپردازد و نشان میدهد که چگونه گذشته میتواند سایهای سنگین بر زمان حال بیفکند. نویسنده با استفاده از تکنیکهای داستاننویسی مدرن، از جمله تغییر زاویه دید و روایت غیرخطی، ابهامی هدفمند در داستان ایجاد میکند و خواننده را به چالش میکشد تا خود در جستوجوی حقیقت، قطعات پازل را کنار هم قرار دهد. کتاب گرگ و میش تنها به دنبال پاسخ به این سوال نیست که «چه کسی این کار را انجام داد؟»، بلکه به این پرسشهای عمیقتر نیز میپردازد که «چرا این اتفاق افتاد؟» و «چگونه گذشته میتواند سرنوشت ما را شکل دهد؟» این رمان، با خلق فضایی وهمآلود و شخصیتهایی که هر کدام به نوعی در «گرگ و میش» ابهامات و تاریکیهای زندگی خود گرفتار شدهاند، تجربهای متفاوت از خواندن را برای مخاطب رقم میزند.
خلاصه کتاب گرگ و میش
رمان گرگ و میش داستانی پیچیده و پررازورمز است که در آن، زندگی چند شخصیت به هم گره میخورد و پرده از حقایقی تکاندهنده برداشته میشود. داستان با کشف یک استخوان انسانی در دل یک اثر هنری در سرای فیربرن آغاز میشود. این کشف، «جیمز بکر»، متصدی هنری سرا، را بر آن میدارد تا در پی یافتن حقیقت برآید و این جستوجو، او را به جزیرهٔ اریس و زنی مرموز به نام «گریس هازول» میکشاند. در این میان، «هلنا»، همسر باردار بکر، نیز درگیر چالشهای شخصی خود است و رابطهاش با بکر تحت تأثیر رازهای گذشته قرار میگیرد. داستان به تدریج لایههای پنهان زندگی شخصیتها را آشکار میکند و خواننده در مییابد که هر کدام از آنها به نوعی با گذشتهای دردناک و رازهایی سر به مهر دست و پنجه نرم میکنند. با پیشرفت داستان، روابط پیچیدهٔ بین شخصیتها و انگیزههای پنهان آنها آشکار میشود و خواننده در مییابد که هیچ چیز آنطور که در ابتدا به نظر میرسد، نیست. رمان گرگ و میش با خلق فضایی پر از تعلیق و ابهام، خواننده را تا انتها درگیر خود نگه میدارد و او را به سفری در دنیای تاریک رازها، دروغها و پیامدهای ناگوار گذشته میبرد.
چرا باید کتاب گرگ و میش را بخوانیم؟
این رمان اثری از پائولا هاوکینز، نویسندهی پرآوازه رمان «دختری در قطار» است و قلم او در خلق داستانهای معمایی و شخصیتهای پیچیده، بر کسی پوشیده نیست. داستان گرگ و میش با پرداختن به موضوعاتی همچون رازهای خانوادگی، روابط انسانی و تأثیرات گذشته، لایههای عمیقتری از زندگی را به تصویر میکشد و خواننده را به تفکر درباره این مسائل دعوت میکند. این رمان با ایجاد تعلیق و جذابیت در روایت، خواننده را تا انتها با خود همراه میسازد و او را مشتاقانه به دنبال کشف حقیقت میکشاند.
خواندن کتاب گرگ و میش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب بهطور خاص به علاقهمندان به ژانر معمایی و درام پیشنهاد میشود. همچنین، افرادی که از خواندن آثاری که به تحلیل روانشناختی شخصیتها و بررسی روابط پیچیدهٔ انسانی میپردازند، لذت میبرند، از این رمان استقبال خواهند کرد. دوستداران قلم پائولا هاوکینز و کسانی که رمان «دختری در قطار» را پسندیدهاند، میتوانند از خواندن این کتاب نیز لذت ببرند.
درباره پائولا هاوکینز
پائولا هاوکینز، نویسندهای که پیش از ورود به دنیای رماننویسی، ۱۵ سال سابقهٔ روزنامهنگاری داشت، در زیمباوه چشم به جهان گشود و دوران کودکی و نوجوانیاش را در همانجا سپری کرد. او در سال ۱۹۸۹ راهی لندن شد و سالها بعد، با انتشار نخستین رمان معماییاش، «دختری در قطار»، به شهرتی جهانی دست یافت. این کتاب با فروش ۲۳ میلیون نسخه و ترجمه به بیش از ۵۰ زبان، در سراسر جهان به یکی از پرفروشترین آثار تبدیل شد و اقتباس سینمایی موفقی نیز با نقشآفرینی «امیلی بلانت» از آن ساخته شد. پس از این موفقیت چشمگیر، رمانهای معمایی بعدی پائولا هاوکینز، از جمله «درون آب» و «آتش پنهان»، نیز با استقبال گستردهٔ مخاطبان روبهرو شده و در فهرست پرفروشترینها جای گرفتند. رمان «آتش پنهان» در سال ۲۰۲۱ نامزد دریافت جایزهٔ بهترین رمان معمایی از جوایز کتاب بریتانیا شد.
بخشی از کتاب گرگ و میش
«ونسا تمام چیزهایی را که دربارهٔ او گفته بود – که جولیان بیوفا، بیبندوبار، پوچ، خودخواه و مستعد رفتارهای خشمآلود است – بهآسانی فراموش کرده بود؟ وقتی او با ماشین براق و بدن برنزه و لبخندش آمد، همهچیز از ذهن ونسا پاک شد؟ خشم همانند طوفان در وجود گریس شکل گرفت و ابرهای غضب پشت چشمانش جمع شدند.
پاکوبان از تپه پایین و بهسمت خانه رفت. در ورودی بسته بود. مکث کرد، گوش سپرد و حتی فکر کرد که در بزند؛ اما اینجا خانهٔ او هم بود، مگر نه؟ در هفتهها و ماههایی که با هم زندگی میکردند اینجا خانهٔ او هم نشده بود؟ در را باز کرد و اسم ونسا را صدا زد.
خانه گرم و ساکن بود، از اتاق نشیمن گذشت و بهسمت اتاق ونسا رفت. تختش نامرتب بود و هوا بوی دود سیگار میداد. آشپزخانه به هم ریخته بود، ظرفها داخل ظرفشویی بودند و قهوهٔ آسیابشده روی پیشخان و زمین ریخته بود. یک بطری روی میز آشپزخانه بود و کنارش زیرسیگاریای بود که بیشازحد پر شده بود. غذایی که گریس روز قبل آورده بود، چیزهایی که با دقت از طبقههای سوپرمارکت انتخاب کرده بود و در ذهنش نیازها و خواستههای ونسا را در نظر گرفته بود، در کیسههای دمگرفته کنار گاز بودند.
گریس داشت میرفت که صدای جیغی را شنید. با عجله بهسمت پنجرهٔ باز رفت و نگاهی به بیرون انداخت. ونسا با او در ساحل بود. جولیان داشت دنبالش میکرد، او را میگرفت و ونسا جیغ میکشید. داشتند مثل بچهها بازی میکردند.
گریس میدانست باید برود، اما نمیتوانست. واقعاً نمیتوانست بدون نگاه کردن به چشمان ونسا برود. کتری را گذاشت و فنجانی چای درست کرد. سعی کرد آن را بنوشد، اما گلویش بهطرز دردناکی تنگ شده بود. بیخیال شد، کنار پنجره ایستاد و منتظر ماند و بالای پلهها را تماشا کرد. بالاخره آنها ظاهر شدند و نفسزنان بالای پلهها ایستادند. جولیان خودش را به ونسا نزدیک کرد. صورت گریس از شرم سرخ شد، عصبانیت همانند اسید در شکمش پیچید و خودش را مجبور کرد که بهسمت میز برگردد. اینکه مچش را در حال تماشا بگیرند تحملناپذیر بود.»
حجم
۲۹۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۹۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
نسخه کاغذی رو خوندم و دوستش نداشتم. به طور کلی نمیتونستم فضا رو تصور کنم. خیلی خیلیییی دیر جذبش شدم به طوری که میتونم بگم اصلا جذب نشدم. انگیزهها به نظرم منطقی نبود و از اواسط داستان کاملا معلوم بود
خیلی رمان عالی نیست. یک سوم پایانی یکم هیجان پیدا میکنه و آخرش هم یکم مبهمه
متاسفانه سانسور زیاد داشت