
کتاب چقدر خوب سیگار می کشیدم
معرفی کتاب چقدر خوب سیگار می کشیدم
کتاب چقدر خوب سیگار می کشیدم با عنوان اصلی Bonsai نوشتهٔ الخاندرو سامبرا و ترجمهٔ نیکزاد نورپناه توسط انتشارات خوب منتشر شده است. این کتاب از ادبیات شیلی و در اصل ترجمهای از کتاب «بنسای» (Bonsai) است که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است. همچنین، عنوان «چقدر خوب سیگار میکشیدم» به داستان کوتاه دیگری از همین نویسنده اشاره دارد که در این کتاب آورده شده است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب چقدر خوب سیگار می کشیدم
کتاب چقدر خوب سیگار میکشیدم اثری از نویسنده معاصر شیلیایی، الخاندرو سامبرا است که در ایران با ترجمهٔ نیکزاد نورپناه توسط انتشارات خوب به چاپ رسیده است. این کتاب یک رمان کوتاه (نوولا) است که به شیوهای غیرخطی روایت میشود. سامبرا از همان ابتدا، پایان داستان و سرنوشت شخصیتها را آشکار میکند (آخرش زن میمیرد و مرد تنها میماند) و کنجکاوی خواننده را برای چگونگی رسیدن به این نقطه برمیانگیزد. از مضامین اصلی کتاب میتوان به عشق، فقدان، خاطره، ادبیات و نقش آن در زندگی و روابط انسانی اشاره کرد. نویسنده با چیرهدستی احساسات مختلف را در هم میآمیزد و به روانشناسی شخصیتها و پیچیدگیهای روابطشان میپردازد. گیاه بنسای در داستان نقشی نمادین و کلیدی دارد و معنای آن در طول داستان و از دل روایت شکل میگیرد.
خلاصه کتاب چقدر خوب سیگار میکشیدم
داستان کتاب چقدر خوب سیگار می کشیدم حول محور رابطهٔ بین «خولیو» و «امیلیا» شکل میگیرد. کتاب به دوران جوانی و عشق پرشور آنها میپردازد، از جمله خاطرهی تظاهر هردوی آنها به خواندن آثار پروست برای تحت تأثیر قرار دادن یکدیگر. همانطور که در مقدمه مترجم اشاره شده، سرنوشت نهایی شخصیتها – مرگ زن و تنهایی مرد – از ابتدا مشخص است. به تعبیری دیگر، این کتاب داستانِ یک رابطه است که قرار نبود شکل بگیرد ولی گرفت، به نظر هم نمیآمد تمام بشود ولی شد. رمان به کاوش در حافظه و چگونگی روایت و به یاد آوردن داستانها میپردازد.
چرا باید کتاب چقدر خوب سیگار می کشیدم را بخوانیم؟
خواندن کتاب چقدر خوب سیگار میکشیدم تجربهای منحصربهفرد از مواجهه با روایتی نوآورانه است که از همان ابتدا پایان داستان را فاش میکند و خواننده را به کشف مسیر رسیدن به آن نقطه دعوت میکند. این رمان کوتاه با نثری موجز اما عمیق، به کاوش در مضامینی چون عشق، فقدان، و قدرت خاطره میپردازد و نشان میدهد چگونه ادبیات و حتی عادات روزمره میتوانند به زندگی معنا بخشیده و در برابر ملال و سرخوردگی، لنگرگاهی برای احساسات انسانی باشند. اگر به دنبال داستانی تأملبرانگیز هستید که با چیرهدستی احساسات پیچیده انسانی را به تصویر میکشد و نگاهی تازه به ساختار داستانگویی دارد، این کتاب از الخاندرو سامبرا انتخابی ارزشمند خواهد بود.
خواندن کتاب چقدر خوب سیگار می کشیدم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به روایتهای غیرمتعارف و تجربههای نو در ادبیات، کسانی که به ادبیات معاصر آمریکای لاتین و آشنایی با نویسندگان نسل جدید آن علاقهمند هستند، خوانندگانی که از داستانهای دروننگرانه و گاه مالیخولیایی که به پیچیدگیهای روابط انسانی و حافظه میپردازند، لذت میبرند و افرادی که رمانهای کوتاه و موجز اما عمیق و بهیادماندنی را ترجیح میدهند، مخاطبان این کتاب هستند.
درباره الخاندرو سامبرا
الخاندرو سامبرا، متولد ۱۹۷۵ در شیلی، از نویسندگان برجسته و معاصر آمریکای لاتین به شمار میرود. او همچنین شاعر و منتقد ادبی است و بخشی از نسل جدید نویسندگان این منطقه محسوب میشود که تلاش دارند صدایی نو و متمایز از نسلهای پیشین خود ارائه دهند. آثار سامبرا اغلب با ایجاز، نگاهی دقیق به روابط انسانی، و کاوش در مضامینی چون حافظه، ادبیات، و هویت شیلیایی شناخته میشوند. او استادانه داستانهایی به ظاهر ساده را با پیچیدگیهای ادبی در هم میآمیزد. در برخی از آثار دیگر او نیز، مانند "زندگی خصوصی درختان"، شخصیتهایی به چشم میخورند که با ادبیات و نوشتن درگیر هستند، که نشاندهنده علاقه او به این مضامین است.
بخشی از کتاب چقدر خوب سیگار می کشیدم
«یکی از قسمتهای سریال هاوس خاطرم مانده که در آن گریگوری هاوس برای مداوای بیماری که از سردردهای خوشهای رنج میبرد توصیه میکند به استفاده از قارچهای توهمزا. هاوس میگوید: «چیز دیگری جواب نمیدهد» و مثل همیشه زیردستانش حیرت میکنند بابت این درمان نامعمول. اما حتی قارچ نیز بر من اثر ندارد. همچنین خوابیدن بدون بالش، یوگا و حتی سپردنِ مشتاقانهٔ تنِ خویش به دست سوزنهای درمانگر نیز دردی از من دوا نکردند. و بازنگری تمامی زندگیام مطابق با تعالیم روانکاوی نیز فایدهای نداشت (گرچه طی جلساتم اکتشافات زیادی داشتم، بعضاً وحشتناک، اما هیچکدام کمکی به فروکش کردن دردم نکردند). همچنین حذف پنیر، شراب، بادام و پسته نیز تأثیری نداشت. قدر محتویات دوتا داروخانهٔ کامل هم داروهای سنگین مصرف کردم، هیچیک افاقه نکرد. هیچکدام این کارها دردی را که زیرزیرکی میخزد و ناگهان میترکد مهار نکرد. فقط همین یک راه باقی مانده بود: ترک سیگار. از اینها بدتر، ساکس میگوید هیچ رابطهای بین میگرن و سیگار دیده نشده. همینطور که داشتم زیر جملات این پاراگراف را خط میکشیدم احساس سرگیجه میکردم و استیصال.
آنچه بیش از همه نگرانم میکند این است که درحالحاضر با بیماریام به نوعی توافق و آتشبس رسیدهایم. از کجا معلوم؟ شاید حالا سیگار را ترک کنم و خیال کنم همهچیز خوب شده، و بعد ناگهان سال دیگر یک خوشهایِ ناب سراغم بیاید. دکتر مغز و اعصابم البته خوشبین است که ترک سیگار مداوایم میکند. او هفت سال پزشکی عمومی خوانده و بعد از آن هم سه سال دیگر درس خوانده تا متخصص شود؛ همهٔ اینها را خوانده تا به من بگوید: سیگار کشیدن برای سلامتت ضرر دارد.»
حجم
۷۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۷۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
نظرات کاربران
برای کتاب هایی که نمیشناسیم دیدن نظرات کمک کننده ست تا بفهمیم اون کتاب اصن چیه با چی کار داره حرفش چیه. اما تو کتاب های تازه چاپ شده نظرات نمیتونه زیاد کمک کننده باشه چون تازه دراومده و باید