
کتاب آلکاتراز در مقابل استخوان های کاتب
معرفی کتاب آلکاتراز در مقابل استخوان های کاتب
کتاب الکترونیکی آلکاتراز در مقابل استخوانهای کاتب نوشتهٔ برندون سندرسون با ترجمهٔ شقایق خانجانی توسط انتشارات آذرباد منتشر شده است. این کتاب دومین جلد از مجموعهٔ «آلکاتراز در مقابل استخوانهای کاتب» است و در ژانر فانتزی برای نوجوانان نوشته شده است.
درباره کتاب آلکاتراز در مقابل استخوانهای کاتب
این کتاب ادامهٔ ماجراهای آلکاتراز اسمدری، نوجوانی با تواناییهای خاص، را روایت میکند. در این جلد، آلکاتراز به همراه گروهی از مبارزان آزادیخواه به دنبال پدربزرگش، اسمِدری، به کتابخانهٔ باستانی اسکندریه میرود. این کتابخانه توسط کتابداران شرور کنترل میشود و پر از خطرات و اسرار پنهان است. در این ماجراجویی، آلکاتراز با چالشهای جدیدی روبهرو میشود و باید از تواناییها و هوش خود برای نجات عزیزانش و کشف حقیقت استفاده کند.
نویسنده در پیشگفتار کتاب به طنز اشاره میکند که این داستان یک زندگینامهٔ واقعی است که بهعنوان رمان فانتزی منتشر شده تا از دید کتابداران شرور پنهان بماند. این سبک نوشتار، همراه با روایت اولشخص و شکستن دیوار چهارم، به جذابیت و طنز داستان افزوده است. برندون سندرسون با خلق دنیایی پر از جزئیات و شخصیتهای منحصر به فرد، خوانندگان را به سفری پرماجرا و هیجانانگیز دعوت میکند. این کتاب با ترکیب عناصر فانتزی، طنز و ماجراجویی، تجربهای متفاوت و سرگرمکننده را برای مخاطبان فراهم میکند.
کتاب آلکاتراز در مقابل استخوانهای کاتب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای فانتزی، ماجراجویی و طنز علاقهمند هستند، مناسب است. همچنین، طرفداران برندون سندرسون و افرادی که به دنبال داستانی خلاقانه و پرهیجان میگردند، از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب آلکاتراز در مقابل استخوانهای کاتب
«اما فرار کردن تمام شده بود. بهزودی از سرزمین سکوت رفته و بالاخره میتوانستم سرزمین آبا و اجدادیام را ببینم. نالهالا، یکی از سرزمینهای آزاد. جایی که اهالی سرزمین سکوت حتی از وجود آن اطلاع نداشتند، هرچند که یک قارهٔ بزرگ در اقیانوس آرام میان آمریکای شمالی و آسیا بود.
قبلاً آن را ندیده بودم؛ اما داستانهایی شنیده بودم. چندین تکنولوژی سرزمین آزاد را دیدهام. ماشینهای خودران، ساعتهای شنی که میتوانند ساعت را نشان دهند و مهم نیست آنها را کدام طرفی بگیری. دلم میخواست به نالهالا برسم؛ و بیشتر دلم میخواست از سرزمینهای تحت تسلط کتابخانه خارج شوم.
بابابزرگ اسمدری دقیقاً توضیح نداده بود که چطور میخواهد مرا خارج کند، یا اینکه چرا در فرودگاه ملاقات میکردیم. به نظر غیرمحتمل میرسید که پروازی به سمت سرزمینهای آزاد وجود داشته باشد؛ بااینحال، مهم نبود شیوه چه باشد، میدانستم که فرارمان احتمالاً آسان نخواهد بود.
خوشبختانه، چندین چیز به نفع من بود. اولازهمه، من یک چشمبین بودم و به چند عدسی قدرتمند دسترسی داشتم. دوم، پدربزرگم را داشتم که متخصص قسر دررفتن از دست مأموران کتابخانه بود. سوم، میدانستم که کتابداران دوست دارند مخفی بمانند، حتی زمانی که در خفا به دنیا حکومت میکردند. احتمالاً لازم نبود نگران پلیس یا حراست فرودگاه باشم، کتابداران نمیخواستند آنها را درگیر ماجرا کنند، چون این کار باعث میشد توطئههایشان برای افرادی با مقام پایین فاش شود.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه