کتاب چشم انداز ستاره

کتاب الکترونیکی چشم انداز ستاره نوشتهٔ برندون سندرسون با ترجمۀ یاسمن میرزاپور در انتشارات آذرباد چاپ شده است. این کتاب دربارۀ مواجهۀ انسان‌ها با تهدید بیگانگان فضایی از نگاه نوجوانی مصمم است. سندرسون نویسندۀ شناخته‌شده‌ای در ژانر فانتزی و علمی‌تخیلی است. این اثر دومین کتاب از مجموعهٔ اسکای‌وارد (Cytoverse) است.

درباره کتاب چشم انداز ستاره

این رمان در نوامبر ۲۰۱۸ منتشر شد و آغازگر یک مجموعهٔ ۴جلدی است. داستان در سیاره‌ای به نام دتریتوس رخ می‌دهد؛ انسانی که سال‌ها زیر حملات موجودات بیگانه‌ای به نام کرل بوده است. شخصیت اصلی، اسپنسا، می‌خواهد خلبان شود اما به‌خاطر اتهام بی‌اخلاق‌بودن پدرش که در میدان نبرد متهم به فرار شد، اجازه ورود به آکادمی را ندارد. با کشف تصادفی یک غار مرموز، فرصت‌هایی پیش می‌آید که احتمال پرواز به آسمان و کشف حقایق ناشناخته را ممکن می‌کند. ReviewsFeed توضیح می‌دهد که رمان هم داستان‌محور و هم شخصیت‌محور است و تقسیم میان توصیف صحنه‌ها و رشد درونی شخصیت‌ها را تقریباً ۵۰/۵۰ می‌داند.

کتاب چشم انداز ستاره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

مخاطبان اصلی کتاب Skyward نوجوانان و بزرگسالانی هستند که به داستان‌های علمی‌تخیلی با موضوعات خلبانی، فضایی و کشف حقیقت علاقه دارند.

دربار برندون سندرسون

برندون سندرسون، متولد ۱۹ دسامبر ۱۹۷۵ یکی از پرکارترین نویسندگان ژانر فانتزی و علمی‌-تخیلی است. از جمله شناخته‌شده‌ترین آثار او می‌توان به مجموعه‌های Mistborn ,Stormlight Archive و رمان Elantris اشاره کرد. او مجموعهٔ چرخ زمان رابرت جوردن را تا مرحلهٔ نهایی کامل کرد و برندهٔ جوایز متعددی مانند جایزهٔ Hugo و Whitney شده است.

بخشی از کتاب چشم انداز ستاره

«آن‌ها از درُن‌ها برای جنگیدن با ما استفاده می‌کردند و خلبان‌هایشان در دوردست می‌زیستند و سفینه‌ها را توسط ابزار ارتباطیِ سریع‌تر از نور هدایت می‌کردند. سفینه‌ها هرگز توسط یک هوش مصنوعی هدایت نمی‌شدند؛ زیرا برخلاف قوانین کهکشانی بود که اجازه دهند یک سفینه خودش را هدایت کند. حتی کارهایی که ام_ بت می‌توانست خودش انجام دهد هم بسیار محدود بود. به‌جز این، چیزی وجود داشت که سروران به‌شدت از آن می‌ترسید: مردمی که توانایی دیدن فضایی را داشتند که ارتباط سریع‌تر از نورشان در آن اتفاق می‌افتاد. مردمی که سیتونیک۷ نامیده می‌شدند.

افرادی مثل من.

آن‌ها می‌دانستند چه بودم و از من نفرت داشتند. درُن‌ها اغلب مواقع مخصوصاً مرا هدف می‌گرفتند... و ما می‌توانستیم از این کارشان استفاده کنیم. ما باید از این استفاده می‌کردیم. در جلسهٔ پیش از مبارزهٔ امروز، باقی خلبانان را مجاب کردم که برخلاف میلشان، یک نقشهٔ جسورانه را پیش ببرند. قرار بود من کمی از آرایش جنگی اصلی‌مان فاصله بگیرم، درُن‌ها را وسوسه کنم تا تعداد زیادی از آن‌ها به سراغ من بیایند و بعد همگی را به میان باقی تیم ببرم. درحالی‌که سفینه‌های دشمن روی من تمرکز کرده بودند، دوستانم می‌توانستند آن‌ها را از پا دربیاورند.»