دانلود و خرید کتاب خاله بازی بلقیس سلیمانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خاله بازی

کتاب خاله بازی

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خاله بازی

کتاب خاله بازی نوشتهٔ بلقیس سلیمانی است. گروه انتشاراتی ققنوس این رمان ایرانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب خاله بازی

بلقیس سلیمانی در کتاب خاله بازی داستان مردی را روایت کرده است که زندگی‌اش با سه زن گره خورده است. این زنان، هر کدام به اقتضای شرایط خود، وارد زندگی این مرد می‌شوند و نقشی از پیش تعیین‌شده را ایفا می‌کنند. یکی می‌آید تا بمیرد، دیگری می‌آید تا بماند و سومی، آمدن را نمی‌پذیرد. زنی که از پذیرش سر باز می‌زند، محدودیت‌های طبیعی خود را می‌پذیرد، اما در برابر محدودیت‌های اجتماعی می‌ایستد و از ایفای نقشی که جامعه برایش رقم زده، سر باز می‌زند. او در جست‌وجوی هویتی منحصربه‌فرد برای خود است. بلقیس سلیمانی، نویسندهٔ رمان تحسین‌شده «بازی آخر بانو»، در رمان «خاله بازی» نسلی را به تصویر کشیده که خواستار دگرگونی جهان و بنیادهای آن بود؛ نسلی که نقش‌های ازلی را جاودانه نمی‌خواست.

خواندن کتاب خاله بازی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی فارسی و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره بلقیس سلیمانی

بلقیس سلیمانی اول اردیبهشت ۱۳۴۲ در کرمان به دنیا آمد. در دانشگاه رشتهٔ فلسفه خواند و کارهای مختلفی را تجربه کرد. در رادیو فرهنگ، مدیر گروه مطالعات فرهنگی و فرهنگ عامه شد. مقاله نوشت. در دو فیلم سینمایی بازی کرد. ادبیات درس داد و به نقد و پژوهش ادبی پرداخت. او در سال ۱۳۹۵ موفق به دریافت نشان درجه‌یک هنری شد. این نشان را وزارت فرهنگ و ارشاد بر اساس سوابق هنری به هنرمندانی می‌دهد که تحصیلات دانشگاهی ندارند یا تحصیلات آکادمیکشان با سطح هنریشان برابری نمی‌کند. نشان درجه‌یک معادل مدرک دکتری است. کتاب‌های «شام آخر در سرخ ده»، «بازی آخر بانو»، «خاله‌بازی»، «سگ‌سالی»، «من از گورانی‌ها می‌ترسم»، «شب طاهره» و «بی‌پایانی» از آثار این نویسنده هستند. بلقیس سلیمانی جوایز و افتخارات گوناگونی را نصیب خود کرده است.

بخشی از کتاب خاله بازی

«به مراسم هفت عمه نرسیده بودم. باید امتحاناتم را می‌دادم، خوابگاه را تخلیه می‌کردم و یکباره تعطیلات تابستان را شروع می‌کردم. عمه دو هفته در بیمارستان بستری بود، یک بار تلفنی احوالش را از دختر عمه توران که همراهش در بیمارستان بود پرسیده بودم و می‌دانستم هیچ امیدی نیست. روزی که فوت کرد به فاصله یک ساعت مادرم تلفن زده بود و خواسته بود حتما خودم را برسانم. گفته بودم امتحان دارم و اگر توانستم برای هفت خودم را می‌رسانم. نتوانسته بودم، هشت روز از به خاک سپردن عمه گلجان می‌گذشت و من با بغضی که درست در آغوش پدرم ترکیده بود، گریستن برای او را شروع کرده بودم. در تمام طول راه به رابطه عمه گلجان و مادرم فکر کرده بودم و خودم را در میانه این دو حریف قدر سرگردان و زخم خورده می‌دیدم. مادرم دلش می‌خواست یعقوبِ عمه گلجان به خواستگاری‌ام می‌آمد تا جواب دندان‌شکن «نه» را مثل شمشیر تیز در سینه عمه فرو می‌کرد و عمه که دست مادر را خوانده بود، هرگز نگذاشت من و یعقوب رابطه‌ای معمولی و ساده با هم داشته باشیم. یعقوب ریاضی‌اش خوب بود و من سخت محتاج یاری‌های او که چند سالی بزرگ‌تر و چند کلاسی از من جلوتر بود. کلاس پنجم بودم و فصل امتحانات نهایی، غروب بود که با دوستم صدیقه به خانه عمه رفتیم تا گره مسائل مشکل ریاضی را به کمک پسر عمه باز کنیم. عمه مرغ و خروس‌هایش را دور خودش جمع کرده بود و از دامن پرچین پیراهنش برایشان گندم و ارزن می‌ریخت و با ترکه‌ای که در دست داشت خروس بال قرمز پا بلندی را که به حریم دیگران تجاوز می‌کرد، هر چند لحظه یک بار عقب می‌راند. جوجه‌های کوچک چند روزه آن قدر به او نزدیک بودند که بعضی‌ها مستقیم از دامن او دانه برمی‌چیدند. عمه بدون این که جواب سلاممان را بدهد، با چشم‌هایی که حتی در آن تنگنای غروب نفرتی سرشار را در خود عیان داشتند، گفت: «ها چیه، خروس می‌خواین؟» »

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

حجم

۱۶۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان