دانلود کتاب صوتی دو کوچه بالاتر با صدای مریم سمیع زادگان + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی دو کوچه بالاتر

دانلود و خرید کتاب صوتی دو کوچه بالاتر

انتشارات:آوانامه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۸از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی دو کوچه بالاتر

کتاب صوتی دو کوچه بالاتر نوشته و حاصل گویندگی مریم سمیع زادگان است. آوانامه این کتاب صوتی را منتشر کرده است. این رمان دربارهٔ سختی زندگی زنان در جوامع مردسالار است.

درباره کتاب صوتی دو کوچه بالاتر

کتاب صوتی دو کوچه بالاتر، غم‌ها و محرومیت‌ها و ازدست‌دادن‌های شخصیتی به نام «لیلی» را روایت می‌کند؛ زنی درگیر بحران میانسالی، در جست‌وجوی محبت و درک‌شدن؛ زنی که داغی جان‌سوز سال‌ها است روح و روانش را می‌آزارد. لیلی قادر به بیان دردهایش، نارضایتی‌هایش و خواسته‌هایش نیست. او خاطرات و غم‌هایش را در جامعه‌ای مردسالار، سال‌ها در صندوقچهٔ دل پنهان کرده و دم بر نیاورده است. این رمان صوتی گرچه تلخ و تراژیک است، در پایان و با سفر شخصیت اصلی داستان، انگار لیلی با یک سیروسلوک به‌نوعی رهایی و رستگاریی دست می‌یابد.

شنیدن کتاب صوتی دو کوچه بالاتر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مریم سمیع زادگان

مریم سمیع زادگان در سال ۱۳۵۰ در تهران به دنیا آمد. او در رشته‌ٔ زبان و ادبیات آلمانی فارغ‌التحصیل شده و در یک آژانس هواپیمایی مشغول به کار بود، اما دلبستگی به داستان‌نویسی، او را به این حوزه کشاند. «من رعنا هستم»، «دو کوچه بالاتر» و «آقادار» رمان‌های او هستند، اما سمیع‌زادگان با داستان‌های کوتاه به دنیای ادبیات پای نهاد و کتاب «حاجی نرگس»، مجموعه‌ای از آثار او در این قالب است. مریم سمیع‌زادگان با کتاب «سال کلاغ» نویسندگی برای نوجوانان را نیز به کارنامهٔ خود اضافه کرد. او با روزنامه‌ٔ شهروند، مجله‌ٔ همشهری و مجله‌ٔ کرگدن نیز همکاری کرده است.

بخشی از کتاب صوتی دو کوچه بالاتر

«گوینده از کشته‌های انفجاری در عراق می‌گوید. نسترن کانال تلویزیون را عوض می‌کند. جوراب‌های عمید را از کنار مبل برمی‌دارم. لنگه‌ها را داخل هم جفت می‌‌کنم. با خودم فکر می‌کنم فردا که دنبال جوراب‌هایش بگردد، حتماً می‌گوید من مقصرم. نسترن موهایش را با دست پشت گوش می‌اندازد و زیر لب غر می‌زند: «گور پدرشان. ما توی آلمان از این صحنه‌های خون و خون‌ریزی نداریم.» مانتو و شال نسترن را از روی مبل برمی‌دارم و آویزان می‌کنم. می‌خواهم بگویم: «خب حتماً آنجا اخبار نگاه نمی‌کنی.» حرفم را قورت می‌دهم. حس می‌کنم ورم کرده‌ام از بس حرف نزده‌ام. این روزها حال خوشی ندارم. نسترن یک لحظه هم تنهایم نگذاشته. از روزی که مامان‌فخری رفته، وسایلش را جمع کرده و آمده خانه‌ی ما. حال خودش هم بهتر از من نیست. دیشب توی خواب ناله می‌کرد. صبح وقتی گفتم به مامان‌فخری قول داده‌ام ببرمش سر خاک، تعجب نکرد. دیگر هیچ‌کس از حرف‌های من تعجب نمی‌کند. تلفن دوباره زنگ می‌زند. این دفعه نیلوفر است. می‌گوید: «با مامان حرف زدم گفت می‌خواهید بروید بهشت زهرا سر خاک.» یادم نمی‌آید به مامان درمورد رفتنمان به بهشت زهرا حرفی زده باشم.»

Goli
۱۴۰۲/۰۶/۱۸

مدتها بود کتابی به این دلپذیری گوش نداده بودم. احساست ملموس و زنده را تجربه کردم. خیلی خیلی توصیه میکنم.

کاربر 4222506
۱۴۰۱/۱۲/۱۷

چرت و پرت و افتضاح

زمان

۷ ساعت و ۵۱ دقیقه

حجم

۶۵۳٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۷ ساعت و ۵۱ دقیقه

حجم

۶۵۳٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۹۷,۰۰۰
۶۷,۹۰۰
۳۰%
تومان