کتاب لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی
معرفی کتاب لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی
کتاب لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی نوشتهٔ سی. فرد آلفرد و ترجمهٔ سحر اعلایی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب در حوزهٔ فلسفه و روانکاوی را منتشر کرده است.
درباره کتاب لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی
کتاب لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی از روانکاوی بسیار بهره گرفته است، اما نباید آن را تفسیر روانکاوانهٔ لویناس یا چیزی از این قبیل تلقی کرد. این کتاب عبارت است از بحثی راجع به انسان بودن در میان انسانها. به عقیدهٔ سی. فرد آلفرد، نویسندهٔ کتاب حاضر، نظریهٔ روابط ابژه در روانکاوی نوعی آموزهٔ ظریف راجع به چیستی انسان بودن در میان انسانهاست و به همین دلیل است که به آن پرداخته است. پس از لویناس و روانکاوی، مکتب نظریه انتقادی فرانکفورت سومین بازیگر اصلی این کتاب است، اما نویسنده از آن نیز به عنوان مکتب یا موضعی برای رویارویی با لویناس استفاده نکرده است، بلکه این مکتب را نمایندهٔ شیوهٔ تفکر دیگری راجعبه روابط انسانی در نظر گرفته است؛ شیوهای که در دغدغهٔ اصلی لویناس مبنی بر اینکه انسانها خود و الگوهای خود را به دیگران تحمیل نکنند، سهیم است. کتاب حاضر دربردارندهٔ گفتوگویی نیز هست؛ گفتوگویی زادهٔ تخیل نویسنده که در میان لویناس، هانا آرنت، فیلسوف سیاسی و نمایشنامهنویسان تراژدیهای یونانی صورت گرفته است.
خواندن کتاب لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای فلسفه و روانکاوی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی
«لازم نیست فهم لویناس از آزادی را در تجربه جواب دادن به زنگ در استنباط کنیم. او خودش این را به ما میگوید، از این طریق که اخلاق را زیر سؤال بردن آزادی من تعریف میکند (T&I, ۴۳). آیا این بدین معناست که اخلاق از آزادی مهمتر است؟ خیر، بدین معناست که آزادیام را در خدمترسانی به دیگران مییابم. آزادی یعنی پیروی از قانون دیگران، نه خودمختاری. نه به این دلیل که آزادی یعنی خدمترسانی، بلکه چون در خدمت به دیگری وجودم را به سوی نامتناهی، به مطلقا دیگری، گشوده میکنم. «اما زیر سؤال بردنِ این آزادی لنفسه وحشی و سادهلوحانه [اشاره به سارتر]، که از پناه بردن به خودشمطمئن است، به دقیقهای سلبی تقلیلپذیر نیست. این زیر سؤال بردنِ خود در واقع استقبال از مطلقا دیگری است» Levinas, "Meaning and) (Sense, ۵۴. این استقبالْ مسیرِ من به سوی آزادی است. گرچه منتقد لویناس بودهام، معتقدم درک او از آزادی سودمند و پادزهری است برای ایدئالسازی اراده که چنین بر مباحث آزادی سایه افکنده است.
آنچه در لویناس و نیز در آلکیبیادس نمییابیم درکی از آزادی مشترک است، یعنی نوعی آزادی که مشارکت من و دیگران را شامل شود، نه خدمتگزاری باشد و نه به اسارت بردن دیگران، بلکه زیستن با آنها و تصدیق وابستگی من به آنها باشد، اما این وابستگی به نوعی از خدمتگزاری ایدئالشده تبدیل نشود. این معنا را میتوان «آزادی با» نامید. مفهوم «آزادی با» نه در آثار برلین دیده میشود، و نه در آثار اریک فروم (۱۹۶۹) که گریز از آزادی را نوشته است. در واقع، ایده «آزادی با» در بخش اعظم تفکر غربی در باب آزادی غایب است. نه افلاطون نه هگل نه کانت نه نیچه یا سارتر در هستی و نیستی، و نه روسو جایی برای «آزادی با» در نظر نگرفتهاند. لویناس هم همینطور است، اما لویناس مفهوم غربی آزادی را چنان وارونه میکند که میتوان فقدان «آزادی با» را واضحتر دید. لویناس آن سر طیف را نشان میدهد: یعنی آزادی به مثابه پیروی از قانون دیگری. همین باعث میشود یافتن حد وسط آسانتر گردد. در واقع، این حد وسط اصلاً حد وسط واقعی نیست. استعارههای فضایی تقریبا همیشه گمراهکنندهاند. «آزادی با» به مفهوم تجربه انتقالی وینیکات بسیار نزدیک میشود.»
حجم
۲۶۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۲۶۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه