![تصویر جلد کتاب دموکراسی معرفتی](https://img.taaghche.com/frontCover/220289.jpg?w=200)
کتاب دموکراسی معرفتی
معرفی کتاب دموکراسی معرفتی
کتاب دموکراسی معرفتی نوشتهٔ مجید ادیب زاده است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب دربارهٔ دموکراتیک شدن دانش است.
درباره کتاب دموکراسی معرفتی
کتاب دموکراسی معرفتی در هفت فصل به رشتهٔ تحریر درآمده است. از فصل اول تا فصل هفتم کتاب دموکراتیک شدن دانش و صورتبندیهای گوناگون دانش دموکراتیک بررسی شدهاند. در فصل اول با تفکیک صورتبندیهای دانش به دانش پیشدموکراتیک و دانش دموکراتیک، این موضوع بررسی شده که تحولات دموکراتیک دنیای جدید نهتنها پدیدههای سیاسی جوامع انسانی را تحتالشعاع خویش قرار داده و دموکراتیک کرده است، بلکه پدیدهٔ دانش و معرفت را نیز در این جوامع صورت دموکراتیک میبخشد؛ با این حال، این موضوع نیز مطرح شده است که جوامع امروزین در وضعیتی مختلط و دوگانه به سر میبرند: از یک سو دانش پیشدموکراتیک همچنان بخشی از معرفت این جوامع را شکل داده و از سوی دیگر دانش دموکراتیک نیز در کنار دانش پیشدموکراتیک در آنها حضور دارد. از فصل دوم تا فصل هفتم با استفاده از مفاهیم دانش پیشدموکراتیک و دانش دموکراتیک و تمایز بین آنها به بازشناسی صورتهای دموکراتیک دانش به تمایز از صورتهای پیشدموکراتیک آن پرداخته شده است. این صورتهای دموکراتیک عبارتاند از دانش انسانی، دانش انتقادی، دانش بازاندیش، دانش آنارشیستی، دانش نسبینگر و دانش کثرتانگار. متناظر با آنها، صورتهای پیشدموکراتیک دانش نیز عبارتاند از: دانش جادویی، دانش مقدس، دانش سنتی، دانش رسمی، دانش مطلقنگر و دانش یگانهانگار.
نویسنده برای بررسی این صورتهای پیشدموکراتیک و دموکراتیک دانش از رویکردی بینارشتهای استفاده کرده و از تخصصگرایی در مطالعه دانش، که عمدتا حول محور جامعهشناسی دانش، معرفتشناسی، فلسفه علم و تاریخ علم دور میزند، اجتناب ورزیده است. در این کتاب دانش هم به معنای «علم» گرفته شده و هم به معنای «فرهنگ» به کار رفته است. این اثر به هیچوجه مطالعهای دربارهٔ تاریخ علم یا نظریههای دانش نیست و تا جایی وارد این مقولات میشود که نشان دهد چگونه دانش در حال دموکراتیک شدن است.
خواندن کتاب دموکراسی معرفتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای جامعهشناسی و فلسفهٔ علم پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دموکراسی معرفتی
«دانش دوران «پستمدرن» نیز در گزارش لیوتار درباره آن در کتاب وضعیت پستمدرن مورد بحث قرار گرفته است. به نظر لیوتار، «علم پستمدرن در حال تغییر دادن و متحول ساختن معنای واژه دانش است» و دانش دیگر نیازی به فراروایتها یا روایتهای فراگیر مشروعیتبخش (که پیشتر در فصل دوم به آنها اشاره شد) ندارد. «اینک نهایتا در موضعی قرار داریم که میتوانیم درک کنیم چگونه روند کامپیوتریزه کردن جامعه بر این معضل پیچیده تأثیر میگذارد.» در این وضعیت، روایتهای فراگیر نیز در چارچوب نظریه «بازی زبانی ویتگنشتاین» تبدیل به بخشی از بازیهای زبانی میشوند، و یکی شدن دانش و اطلاعات این وضعیت را به سمت بازیهایی با «حاصلجمع غیر صفر» از طریق دسترسی آزاد عموم به بانکهای اطلاعاتی و بانکهای حافظه، سوق میدهد. علم و دانش نیز در پرتو بازیهای زبانی درک میشود. در این نسبینگری زبانی، علم یک بازی زبانی بهشمار میآید که از گزارههای درونمشروعیتبخشی شکل میگیرد که نیاز به هیچ روایتی ندارند. گزاره علمی فقط در درون مجموعهای از گزارههای معتبر قرار میگیرد، گزارههایی که به مثابه «نظام بدیهی و متعارفی که گزاره مذکور در آن قطعی و قابل اثبات است قبلاً تدوین شده است، و طرفین محاوره به این نکته واقفند، و قبول دارند که تا حد امکان بهطور رسمی رضایتبخش و قانعکننده است.»
در پایان باید گفت که موج نسبینگری در جوامع امروزین دانش را در معرض بازتفسیر دموکراتیک قرار داده است. امروزه دانش مطلقنگر، که ادعای شناختی کلی، عینی و فارغ از سوژه شناسنده داشت، در مواجهه با این نسبینگری که در جدال با عینیتگرایی پوزیتیویستی بهظهور رسید، به چالش فراخوانده شده است. این دیدگاه که دانش صورتی نسبی در پیوند با وضعیتهای تاریخی گوناگون، اپیستمههای فوکویی، پارادایمهای کوهنی، بازیهای زبانی ویتگنشتاینی و امثال اینها دارد، طرح نسبیت حقیقت را در پی داشته است، نسبیتی که میتواند از «مطلقگرایی» و «جهانشمولیهای مطلق» در عرصه دانش بکاهد و به هیچ شکلی از دانش، امکان سلطه بر شکلهای دیگر را ندهد؛ بدین معنا که آنچه در علم سیاست از آن با اصطلاح «مطلقگرایی» یا «تمامیتخواهی» یاد میکنند، در عرصه دانش امروزین امکان بروز و ظهور پیدا نکند و دانش به منزله منبعی مشروعیتبخش برای چنین شکلی از «نظم تکحقیقتی» کاربرد نداشته باشد. در واقع «نظم تمامیتخواهانه» ای که بر بنیاد حقیقت مطلق یک نظام برپا میگردد و مشروعیت مییابد، در وضعیتی که دانش و علم نسبی تلقی میشود، دچار بحران مشروعیت خواهد شد. به عبارت دیگر، دانش به منزله امری نسبی پیامدهایی دموکراتیک خواهد داشت که از جمله آنها وضعیت دانش به منزله امری متکثر است. تلقی دانش به صورت نسبی در جوامع امروزین، پیشنیاز و پیشزمینهای برای درک و قبول دانش به صورت امری متکثر است؛ بهخصوص که در فضای جهانی دانش، دانش انبوه با کثرتی از نظریهها مواجه شده و برای درک این کثرت، زاویه دیدی نسبینگرانه ضروری است. با توجه به رابطه نسبینگری و کثرتانگاری، در فصل بعد به صورتبندی کثرتانگارانه از دانش، به منزله عرصهای دیگر از دانش دموکراتیک، میپردازیم.»
حجم
۱۵۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۷۵ صفحه
حجم
۱۵۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۷۵ صفحه