دانلود رایگان کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم) مجید ادیب زاده

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)

کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)

معرفی کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)

کتاب الکترونیکی «وقتی زنم را حلق‌آویز دیدم! (جلد دوم)» نوشتهٔ مجید ادیب‌زاده و منتشرشده توسط انتشارات الفبای فرهنگ، جلد دوم از یک روایت داستانی است که به مسائل هویت، جنسیت و بحران‌های فردی می‌پردازد. این اثر در دستهٔ داستان‌های فارسی معاصر قرار می‌گیرد و با زاویه دیدی متفاوت، تجربه‌های شخصیت اصلی را از زاویه‌ای تازه روایت می‌کند. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)

در جلد دوم «وقتی زنم را حلق‌آویز دیدم!» روایت داستان به گذشته بازمی‌گردد و این بار از زاویه دید زن قصه، پیش از حادثهٔ حلق‌آویز شدن، روایت می‌شود. برخلاف جلد اول که مرد داستان راوی بود، این جلد به زندگی، دغدغه‌ها و کشمکش‌های زن می‌پردازد؛ زنی که با بحران هویت جنسی، فشارهای خانوادگی و اجتماعی و تجربه‌های تلخ و پیچیدهٔ خود روبه‌روست. کتاب در فضایی معاصر و با نگاهی به مسائل اجتماعی و روانی، به موضوعاتی چون هویت جنسیتی، نقش‌های اجتماعی، احساس گناه و تلاش برای یافتن جایگاه واقعی در جامعه می‌پردازد. نویسنده با انتخاب ساختاری روایی که زمان را به عقب می‌برد، امکان شناخت عمیق‌تر شخصیت زن و انگیزه‌های او را فراهم می‌کند. این جلد، علاوه بر روایت شخصی، به نقد کلیشه‌های جنسیتی و چالش‌های افراد در مواجهه با انتظارات جامعه نیز می‌پردازد.

خلاصه کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان جلد دوم با لحظهٔ حلق‌آویز شدن زن آغاز می‌شود؛ اما برخلاف تصور، او هنوز زنده است و روایت را از زبان خودش ادامه می‌دهد. زن قصه، که سال‌ها با هویت جنسی مبهم و فشارهای خانوادگی بزرگ شده، به بازگویی خاطرات و تجربه‌هایش می‌پردازد. او از کودکی تا بزرگسالی، همواره میان دوگانگی زن و مرد بودن سرگردان بوده و تلاش می‌کند هویت واقعی خود را پیدا کند. روایت، زندگی او را از دوران کودکی، مواجهه با خانواده‌ای که جنسیتش را نادیده گرفته‌اند، تا تلاش برای استقلال، تحصیل در رشتهٔ نقاشی و ورود به دنیای کار و اجتماع دنبال می‌کند. زن داستان با مشکلات مالی، تبعیض، سوءاستفاده و نگاه‌های سنگین جامعه روبه‌روست و در نهایت، برای تأمین هزینه‌های جراحی تغییر جنسیت، وارد ماجراهایی می‌شود که او را به دنیای خلاف و تقلب هنری می‌کشاند. در این مسیر، تجربه‌های عاطفی، برخورد با مردان مختلف و تلاش برای اثبات هویت زنانه‌اش، بخش مهمی از روایت را شکل می‌دهد. داستان با بازگویی لحظات حساس زندگی زن، از جمله مواجهه با پدر، کارفرما و جامعه، به بررسی عمیق احساس گناه، ترس، امید و آرزوی رهایی می‌پردازد، بی‌آنکه پایان ماجرا را افشا کند.

چرا باید کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم) را خواند؟

این کتاب با روایتی متفاوت و زاویه دیدی کمتر دیده‌شده، به موضوعات هویت جنسیتی، فشارهای اجتماعی و بحران‌های فردی می‌پردازد. خواننده با تجربه‌های پیچیده و چندلایهٔ شخصیت اصلی همراه می‌شود و با چالش‌هایی روبه‌رو می‌گردد که کمتر در ادبیات داستانی فارسی به این صراحت بیان شده‌اند. اثر، فرصتی برای درک بهتر موقعیت افرادی است که میان انتظارات جامعه و هویت شخصی خود گرفتار شده‌اند و تلاش می‌کنند راهی برای پذیرش و رهایی بیابند.

خواندن کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های اجتماعی، کسانی که دغدغهٔ هویت، جنسیت و نقش‌های اجتماعی دارند و افرادی که به روایت‌های متفاوت از تجربه‌های زیسته علاقه‌مندند، مناسب است. همچنین برای کسانی که با مسائل هویت جنسی یا فشارهای خانوادگی و اجتماعی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، می‌تواند همدلی‌برانگیز و قابل تأمل باشد.

فهرست کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)

- لحظهٔ حلق‌آویز شدن: روایت آغازین و نقطهٔ بحرانی داستان، جایی که زن قصه در آستانهٔ مرگ قرار می‌گیرد و روایت خود را آغاز می‌کند. - نه سال پیش از حلق‌آویز شدن: بازگشت به گذشته و شرح دوران کودکی و نوجوانی شخصیت اصلی، کشمکش‌های هویتی و خانوادگی. - شش سال پیش از حلق‌آویز شدن: ورود به دوران جوانی، تحصیل در رشتهٔ نقاشی و تلاش برای استقلال. - دو سال پیش از حلق‌آویز شدن: مواجهه با مشکلات مالی و ورود به دنیای کار و تقلب هنری. - هفت ماه پیش از حلق‌آویز شدن: تجربه‌های جدید اجتماعی و عاطفی، تلاش برای تطبیق با هویت زنانه. - یک هفته پیش از حلق‌آویز شدن: نزدیک شدن به نقطهٔ بحران و تشدید فشارهای روانی و اجتماعی. - لحظاتی پیش از خفگی ناشی از حلق‌آویز شدن: اوج تنش و بازگویی احساسات و افکار شخصیت اصلی پیش از حادثه.

بخشی از کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)

«ینی کی می‌تونست باشه !» می‌خواستم بهش بگم که «تو واقعن کی هستی ؟! لااقل به حرفی بزن! یه صدایی از خودت دربیار ..۰! می‌خوای مئو حلق‌آویز کنی؟! اینجوری می‌خوای انتقامتو بگیری؟! باه من آماده‌ام! خفم کن ! اون الا کارمو برای همیشه تموم کن ! من مستحق این مرگم ! اما لااقل بگو که تو کدومشونی!» ولی دهنمو سفت بسته بود. جوری که حتی به زور میتونستم یه صدای نامفهوم از خودم دربیارم! اون بی‌تفاوت مشغول کارش بود و می‌خواست منو حلق‌آویز کنه و ان‌گار نه انگار که می‌خوام باهاش حرف بزنم! از پشست دستامو بهم بسته بود و پاهامو هم با طناب بهم چفت کرد که موقع حلق‌آویز کردن کارش سخت نباشه! با اون نقابی که روی سرش کشیده بود. نمی تونستم بفهمم که کیه و دارم مجازات کدوم گناهم رو می‌دم! من همیشه منتظر اين لحظه بودم! اينکه یه روزی برسه و به جزای کارای گذشتم برسم! باید اعتراف کنم که افراد کمی نبودن که قصد کشتنم رو داشتن! حتی تردیدی نداشستم که بعضی از اوناء از ته دل همچین آرزویی دارن! میگم که . از اين بابت مطمئن بودم! راستش خودمم به شدت خودمو گناهکار می‌دونستم و اگه جراتش رو داشتم تا حالا حتمن خودکشی کرده بودم! زندگی با کوله‌باری از احساس گناه راحت نیست! نمی‌دونم شاید برای بقیه بااشه. اما برای من نبود! هميشه هم از خودم می‌پرسیدم که چرا اینجوری‌ام! چون یه زن بودم؟! به مردا چنین احساسی دست نمی‌داد؟! يا نه, به‌خاطر شخصیت و روحیه‌ای بود که داشتم و از بچگی آزارم می‌داد؟! با ایدم فقط جزو اونایی بودم که از احساس گناه لذت می‌بردن ! حفیقتش هیچ جوابی نداشتم ! فقط ستکینی این حسو به دوش می‌کشیدم و منتظر بودم که لحظه‌ی جواب پس دادن برسه! لحظه‌ای که بالاخره تفای فتاد و در حالی که خواب بودم» یدفعه با زور : دسستایی قوی منو از تخت بیرون کشید و هنوز چشمام درست باز نشده بود که یه غریبه رو بالای سرم دیدم! اون دستام رو به سمت عقب کشید و با یه دستبند پلاستیکی بست و سریع رفت سراغ دهنم که نتونم جیغ و داد کنم!"

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۱۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۴۱۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
رایگان