کتاب دانش فرگشت هشیاری
معرفی کتاب دانش فرگشت هشیاری
کتاب دانش فرگشت هشیاری نوشتهٔ فرهاد گلی در انتشارات دهکده سلامت چاپ شده است. این کتاب حاوی جستارهایی در روانشناسی فرافردی است. این کتاب درنگی است هستیشناسانه بر پذیرش با تمامیت و کنشگرانۀ «این» که هستم و هست، و آفرینش با تمامیت و کنشگرانۀ «آنی» که در خیال من است، و البته توازن هستیانۀ میان این دو چنانکه نه به سکون و واماندگی، و نه به طغیان و آشوب فروغلطد. این آفرینش از فرآیند و گفتگویی که با «این» دارد سرشار و سرمست میشود نه از نفی «این» و نه از عینیت یافتن خیال. این توازن البته «برینی» میخواهد تا بر بودن، اندیشه، احساس و کردار خویش باشیم تا گاهی بتوانیم جریان شرطی شده خودآیند احساس ـ تفکر ـ رفتار را رهزنی کنیم و طرحی نو در اندازیم و این، یعنی تحقق گوهر انسان؛ «اینی که برین است و آنی دارد.
درباره کتاب دانش فرگشت هشیاری
جستارهای این کتاب در واقع برگرفتهای از درسگفتارهای رای ـ این (خردِ هستیک) است که به قاعدۀ نوشتار درآمده است؛ کارگاههایی در روانشناسی فرافردی که در طی دوازده سال اخیر در اصفهان، تهران، شیراز و مشهد داشتهام. سعی من در این کارگاهها پدیدارسازی و به تجربه آوردن پیوندهای ژرف دانش و معنویت، روانشناسی و فرهنگ، بود و باید، ساختن و شناختن، ذهن و بدن و خود و دیگری در قالب یک رویکرد سیستمی بوده است. پیوندهایی که شرط عبور از جهان دوقطبی منِ ذهنی است. به همین خاطر ساختار این درسها بیش از آنکه مبتنی بر نظمی الگوریتمی بوده باشد بر وفق یک فرایند اکتشافی و بداهههایی بوده که پیوسته در تماس با شبکههای باور و شهود فراگیران، شکل میگرفته است. در این راه افزون بر یاری مهربانانۀ استادانام، از مراجعانی جوینده که این آموزهها را با زندگیشان آزمودهاند و پرسندگی دانشجویانی کمنظیر برخوردار بودهام. این کتاب یکسره سپاسنامۀ شور و شکیبایی آنهاست.
اگر به متنهای مؤلف در روانشناسی نیز نظری بیندازیم از آثار بزرگانی چون جیمز، فروید و یونگ و لکان گرفته تا اندیشمندانی چون کن ویلبر، آنها را ژرف و ادیبانه و پر از اشارهها، ایهامها و کنایهها مییابیم، که البته متنها را زنده و زاینده کرده است. امروز اگر کسی بخواهد روانشناسی را به خوبی فهم کند خیلی جاها نیاز به ریشهشناسی دقیق بسیاری واژگان فنی لاتین، انگلیسی، آلمانی و یا فرانسه دارد و البته اسطورهشناسی، فلسفه و ادبیات، وگرنه راهی به فهم آنها نمیبرد و طرفی برنمیبندد. برای همین است که چند فن دست و پا شکسته و چند دستور پیشساخته گرة چندانی از حال و کار کسی نمیگشاید و تنها رواندرمانگرانی در کار خود توفیق یافتهاند که به شکل لمّی یا روشمند طرحوارههای فرهنگی و خردی را باز میشناسند و زبان را نه چون یک کاربر که چون یک هنرمند در جهت ساماندهی اندیشه و رفتار به کار میگیرند. این حساسیت زبانی نه فقط در رویکردهای روانپویشی و وجودی، بلکه حتی در رویکردهای تجربی و رفتارگرایانه، تعیین کننده است.
کتاب دانش فرگشت هشیاری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب دانش فرگشت هشیاری
جستارهایی را که در پی میآید، مشقهایی در روانشناسی فرافردی و نیز گمانهزنیهایی در روانشناسی فرهنگی ایرانی ـ اسلامی در نظر آورید که بر آن بوده است که نه تنها شاهدهایی از فرهنگ و ادب پارسی بر یافتهها و بافتههای روانشناختی امروز بیابد بلکه سعی در زایاندن اندیشهها و روشهایی نو از دل زبان و فرهنگ بومی داشته است. البته فرموش نباید کرد که انسان امروز هویتی چندگانه یا به بیانی مرزی دارد و همزمان در فرهنگ بومی خویش، فرهنگ جهانی و گاه حتی در فرهنگهای بومی دیگر تنفس میکند و هیچ روش یگانه و بنیادگرایانهای نمیتواند به تنهایی نیکبودی فرگشت او را برآورد.
پس اگر میبینید که به شرق و غرب اندیشه رفتهام برای همراهی با باد صبا بوده است که سیر کیهانی هشیاری است و در هر نیای در هر گوشه از جهان نوایی میاندازد. پس اگرچه فرگشت هشیاری سیری و آرمانی جهانی و فراگیر است ولی هر فرهنگی و هر فردی لحنی و آهنگی دیگر دارد. پس گوش به همه آهنگها داشتن و آهنگ خود را نواختن شاید بهترین کار برای ما باشد ...
روانشناسی فرافردی رویکردی کلنگر، سیستماندیش و تا حدودی التقاطی است که شاید برای برخی که روان را صرفاً مانند یک مدار الکترونیک شناختی یا یک معمای جنسی ـ جنایی تحلیل میکنند، سرسامآور و ناهمساز به نظر آید. استفاده از تمرینهای تنانه، انرژیایی، تجسمی و مراقبهای و نیز درمانهای شناختی-رفتاری، روانپویشی و وجودگرایانه، این الگوی سیستمی را به رویکردی جامع و البته تا حدودی نامتجانس تبدیل کرده است که دغدغۀ بنیادیناش این است که ابعادش قوارۀ ابعاد گوناگون انسانی باشد. وقتی مؤلفههای فرهنگی را هم به این مجموعه بیفزاییم، انتظار خواهیم داشت که این عناصر به شیوه و آهنگی ویژة هر فرهنگ گرد هم آیند، علاوه بر این روشها و تدبیرهایی فرهنگی نیز به آن افزوده شود، آنگاه دیگر ساختار هندسی علم متعارف به کلی دچار آشوب میشود.
دانشمندان و فیلسوفان علم امروز بیشتر از آنکه به بیروشی و مرگِ علم باور داشته باشند، به طرحاندازی روشهای پژوهشی و الگوهای نظری دل سپردهاند که به جای حفظ وسواسگونه نظم هندسی علم، قابلیت بازنمایی پدیدارهای آشوبگون، کیفی و تأویلی و انسانی را دارد. دانش تجربی حسباور تنها بخشی از دانش ما از انسان است و با همۀ ارجمندیاش از مهمترین پدیدارهای انسانی که اصلاً انسانیت او به آنهاست ــ مانند هشیاری، کنش مختارانه، قصدمندی و تجربۀ اول شخص ــ تقریباً چیزی نمیتواند بگوید.
زبانِ این جستارها کمتر بازنمایانه Repesentative و پیرامونی و بیشتر پیکرمند Figurative و جستجوگر است، از همین روست که از زبان ابزاری و ترجمهای که امروزه به عنوان زبان علم شناخته میشود، فاصله گرفتهام، چرا که در فرآیند تألیف، زبان نه فقط ابزار اندیشه که مجال و موضوع اندیشه نیز هست.
حجم
۵۷۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۰۹ صفحه
حجم
۵۷۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۰۹ صفحه
نظرات کاربران
خزعبل!!!!!