تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب انیشتین و انیشتین
معرفی کتاب انیشتین و انیشتین
معرفی کتاب انیشتین و انیشتین
کتاب الکترونیکی «انیشتین و انیشتین» (مجموعه داستان انیشتین ۶) نوشتهٔ محید ادیبزاده و با همکاری انتشارات الفبای فرهنگ منتشر شده است. این اثر در قالب داستانی بلند و با محوریت شخصیت «انیشتین» روایت میشود و به نوعی در دستهٔ داستانهای معاصر فارسی با رویکردی فلسفی و طنزآمیز قرار میگیرد. نویسنده با بهرهگیری از عناصر خیال و واقعیت، به بررسی هویت، خودآگاهی و دغدغههای انسانی میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب انیشتین و انیشتین
«انیشتین و انیشتین» بخشی از یک مجموعه داستان است که با محوریت شخصیت «انیشتین» و در فضایی میان واقعیت و خیال روایت میشود. این کتاب در سال ۱۴۰۶ منتشر شده و با نگاهی متفاوت به زندگی و ذهنیت یک نابغه، به موضوعاتی چون هویت، دوگانگی وجودی، نقش ناخودآگاه و تأثیر ایدئولوژیها بر انسان میپردازد. داستان در بستری از طنز و موقعیتهای سورئال شکل میگیرد و شخصیت اصلی را در موقعیتهایی قرار میدهد که مرز میان خواب و بیداری، واقعیت و توهم، و حتی مرگ و زندگی در آنها مبهم است. نویسنده با استفاده از عناصر داستانی و دیالوگهای درونی، تلاش میکند تا پیچیدگیهای ذهن انسان و کشمکشهای درونی او را به تصویر بکشد. این کتاب علاوه بر روایت داستانی، به نوعی بازتابدهندهٔ دغدغههای فلسفی و اجتماعی نیز هست و با ارجاع به مفاهیمی چون جنگ، صلح، ایدئولوژی و مسئولیت فردی، مخاطب را به تأمل دربارهٔ جایگاه خود در جهان دعوت میکند.
خلاصه کتاب انیشتین و انیشتین
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با ترور «انیشتین» در قامت وزیر خارجه و وزیر جنگ صحرای شمالی آغاز میشود؛ جایی که او در آستانهٔ مرگ قرار میگیرد اما برخلاف انتظار، دوباره به زندگی بازمیگردد. انیشتین که تصور میکند در کماست، خود را در اتاقی تاریک مییابد و به تدریج متوجه میشود که صدایی مرموز از درون خودش با او صحبت میکند. این صدا، که گاه به نظر میرسد صدای مغز یا ناخودآگاه اوست، با انیشتین وارد جدل و گفتگو میشود و کنترل بدنش را به دست میگیرد. در ادامه، انیشتین در موقعیتهای عجیبی قرار میگیرد: از حضور در جمع خانواده تا سخنرانی در دانشگاهی که فضایی کمونیستی دارد و جمعیتی او را با شعارهای ایدئولوژیک تشویق میکنند. او در این میان با دوگانگی وجودی خود، مرز واقعیت و خیال، و نقش ناخودآگاهش در تصمیمگیریها روبهرو میشود. داستان با طنز و موقعیتهای سورئال، کشمکش میان انیشتین و صدای مغزش را دنبال میکند؛ کشمکشی که گاه به جدلهای فلسفی دربارهٔ علم، ایدئولوژی و مسئولیت اجتماعی میانجامد و گاه در موقعیتهای روزمره و خانوادگی بروز مییابد. روایت تا جایی پیش میرود که انیشتین درمییابد شاید همهٔ اینها بخشی از کابوس یا کمای او باشد و باید راهی برای بازگشت به واقعیت پیدا کند، اما مرز میان خواب و بیداری همچنان مبهم باقی میماند.
چرا باید کتاب انیشتین و انیشتین را خواند؟
این کتاب با ترکیب طنز، فلسفه و روایت داستانی، تجربهای متفاوت از مواجهه با مفاهیم هویت، خودآگاهی و دوگانگی ذهنی ارائه میدهد. خواننده در جریان داستان با پرسشهایی دربارهٔ واقعیت، نقش ناخودآگاه، مسئولیت فردی و تأثیر ایدئولوژیها بر زندگی انسان روبهرو میشود. روایت پرکشش و موقعیتهای غیرمنتظره، فرصتی برای تأمل دربارهٔ مرزهای خیال و واقعیت و پیچیدگیهای ذهن انسان فراهم میکند.
خواندن کتاب انیشتین و انیشتین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای فلسفی، دوستداران روایتهای طنزآمیز و کسانی که به موضوعاتی مانند هویت، خودآگاهی و نقد ایدئولوژیها علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ فهم پیچیدگیهای ذهن انسان و مرز میان واقعیت و خیال را دارند، جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب انیشتین و انیشتین
«انیشتین هنوز زنده بود! زمانی که انیشتین در قامت وزیر خارجه و وزیر جنگ صحرای شمالی ترور شد تا مسیر رایگیری کابینه تغییر کند و وزرای آن دولت به جنگ با صحرای مرکزی رای دهند. درست در آخرین ثانیهها از زنده ماندنش. او عجل مرگ را بالای سر خودش دید و فهمید که اینجا دیگر نقطهی پایان تمام ماجراجوییهایش خواهد بود و تنها؛ افسوس خورد که چرا نتوانسته تا جلوی یک جنگ خانمانسوز را بگیرد و مانع از مردن انساآنهای بیگناه زیادی شود! انیشتین حتی برای لحظهای کوتاه نیز تصور نمی کرد که از دوباره شانسی برای برگشتن به زندگی داشته باشد! با تمام اینها؛ مدتی از بستن چشمانش نگذشته بود که دوباره چشم باز کرد و خودش را زنده دید و فهمید که نه. او هنوز نمرده است! انیشتین که داشت بدنش را حس میکرد. دستانش را تکان داد و پاهایش را این طرف و آن طرف کرد و بله. او بدون اینکه دردی در بدنش احساس کند. زندهی زنده بود! با خودش گفت که «نمیدونم چطور از اون همه گلوله جون سالم بدر بردم! ولی جدی جدی فکر کردم که واقعن دارم میمیرم!» او داشت با خودش همچنان حرف میزد و حسابی متعجب بود که یکدفعه صدایی به گوشش رسید! یکی که معلوم نبود کی هست و کجاست. برگشت و گفت: «این صداها چیه نصفه شبی ؟! کدوم آدم مردمزار و بیفکریه که داره بلند بلفد حرف میزنه؟!» انیشتین با شنیدن این حرفها هر چه به اطرافش نگاه کرد. کسی را ندید. به جز خودش که روی تخت دراز کشیده و انگار که درون اتاقی تاریک است! او از جایش برخاست تا ببیند که این آدم شاکی و عصبانی کیست! همین که انیشتین بلند شد. از دوباره همان صدا به گوشش رسید که «ا!! من چرا از جام بلند شدم! ها؟! نکنه تشنم شده و ناخودآگاه راه افتادم که آب بخورم!» انیشتین گفت: «شما دیگه کی هستی؟! کجایی؟!» بعد سرش را دور تا دور اتاق چرخاند. اما هر چه نگاه کرد کسی را ندید! در همان لحظه صدای مرموز گفت: «ای بابا! امشب چمه آخه! چرا همش این صدا رو میشنوم!» همین که او این حرف را زد. انیشتین دقت کرد و تازه متوجه شد که صدا از دهان خودش میآید! او که حواسش پی صدای مرموز رفته بود. برای چند لحظه پاک یادش رفت که هنوز زنده است! ولی حالا که داشت میدید این صدا از دهانش خارج شده باز یادش افتاد که بر اثر آن شلیکها نمرده و تصور کرد که لابد درون تخت بیمارستان است و دارد کابوس میبیند!»
حجم
۷۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۷۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه