دانلود و خرید کتاب وقتی بدن نه می گوید گبور مته ترجمه فهمیه بختیاری
تصویر جلد کتاب وقتی بدن نه می گوید

کتاب وقتی بدن نه می گوید

معرفی کتاب وقتی بدن نه می گوید

کتاب وقتی بدن نه می‌گوید نوشتهٔ گبور مته و ترجمهٔ فهمیه بختیاری در انتشارات میلکان منتشر شده است. این کتاب به بررسی ارتباط بین استرس و بیماری‌های جسمانی پرداخته و نقش عوامل روان‌شناختی را در شکل‌گیری و پیشرفت بیماری‌های جسمی تحلیل می‌کند.

درباره کتاب وقتی بدن نه می‌گوید

این کتاب یکی از آثار برجستهٔ گبور مته، پزشک و نویسنده سرشناس کانادایی، است که به نقش استرس در سلامت جسمانی و روانی انسان می‌پردازد. او با استفاده از تجربیات حرفه‌ای خود در پزشکی و پژوهش‌های علمی، توضیح می‌دهد که چگونه استرس مزمن می‌تواند منجر به مشکلات جسمانی شود و بدن به شکلی غیرمستقیم به «نه» گفتن به شرایط نامناسب واکنش نشان می‌دهد.

کتاب به طور خاص به موضوعات مرتبط با روان‌عصب‌شناسی و روان‌درون‌ریزی می‌پردازد و ارتباط سیستم‌های روانی، عصبی، و غدد درون‌ریز را با بیماری‌هایی مانند دیابت، سرطان، آرتریت، و سایر اختلالات جسمانی بررسی می‌کند. گبور مته با ارائه مثال‌های واقعی از بیماران خود، خوانندگان را با نقش عواطف سرکوب‌شده، روابط ناسالم، و سبک زندگی در بروز بیماری‌ها آشنا می‌کند. او تأکید می‌کند که بدن، زبان خاص خود را دارد و از طریق علائم جسمانی به ما هشدار می‌دهد.

کتاب شامل راهکارهایی برای پیشگیری و مدیریت استرس است و به خوانندگان کمک می‌کند تا ارتباط سالم‌تری با خود و دیگران برقرار کنند. گبور مته باور دارد که شناخت و مدیریت استرس می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی و کاهش خطر بیماری‌های جسمانی کمک کند.

کتاب وقتی بدن نه می‌گوید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای افرادی که به دنبال درک عمیق‌تری از رابطه ذهن و بدن هستند، مناسب است. همچنین، متخصصان سلامت، روان‌شناسان، و افرادی که با استرس مزمن دست‌وپنجه نرم می‌کنند، می‌توانند از این کتاب بهره‌مند شوند.

بخشی از کتاب وقتی بدن نه می‌گوید

«متون پزشکی صرفاً دیدگاهی زیست‌شناختی به این موضوع دارند. در چندین مورد جداگانه، از توکسین‌ها به‌مثابه عامل ایجادکننده یاد شده، اما فرض بر این است که تا حد زیادی زمینهٔ ژنتیکی در این امر دخیل است. اقدامات پزشکی بازتاب‌دهندهٔ این تفکر صرفاً فیزیکی هستند. نه متخصصان و نه من در مقام پزشک خانوادگی مری هرگز به فکرمان نرسید که تجربیات منحصربه‌فرد او را بررسی کنیم که شاید نقشی در بیماری‌اش داشته باشند. هیچ‌یک از ما دربارهٔ احوالات روحی وی پیش از هجوم بیماری‌اش و تأثیر آن در روند بیماری و نتیجهٔ نهایی کنجکاوی نکردیم. ما صرفاً هریک از علائم فیزیکی بیماری او را به‌محض بروز، درمان می‌کردیم: تجویز دارو برای تورم و درد، عمل‌های جراحی برای برداشتن بافت‌های قانقاریایی و بهبود خون‌رسانی و فیزیوتراپی برای احیای تحرک بدن.

روزی بدون دلیل و در پاسخ به ندای درونی‌ام که می‌گفت مری حرف‌هایی برای گفتن دارد، از وی دعوت کردم تا ملاقاتی یک‌ساعته باهم داشته باشیم و به او فرصتی دادم تا دربارهٔ خودش و زندگی‌اش درددل کند. وقتی لب به سخن باز کرد، همه‌چیز آشکار شد. در پس ظاهر مطیع و خجالتی‌اش، انبوهی از احساسات سرکوب‌شده نهفته بود. او در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، رها شده بود و از یتیم‌خانه‌ای به یتیم‌خانهٔ دیگر سرگردان بود. یادش می‌آمد که وقتی هفت‌ساله بود، در اتاق زیرشیروانی از ترس چمبره زده بود و خواهران کوچک‌ترش را در آغوشش تکان می‌داد تا بخوابند، درحالی‌که ناپدری و نامادری عصبانی‌اش در طبقهٔ پایین بر سر هم فریاد می‌کشیدند و دعوا می‌کردند. او گفت: «من همیشه وحشت‌زده بودم. با اینکه فقط هفت سالم بود، باید از خواهرانم مراقبت می‌کردم، اما هیچ‌کس از من مراقبت نمی‌کرد.» مری پیش‌تر هرگز دربارهٔ این آسیب‌های روحی‌اش صحبت نکرده بود، حتی با همسرش که بیست سال باهم زندگی کرده بودند. او آموخته بود که احساساتش را به‌هیچ‌وجه برای هیچ‌کس حتی خودش بروز ندهد. ابراز وجود، آسیب‌پذیری و پرسشگری در دوران کودکی وی را به مخاطره می‌انداخت. امنیت او در گروِ توجه‌کردن به احساسات دیگران و نادیده‌گرفتن همیشگی خودش بود. او گرفتار نقشی شده بود که در کودکی به وی تحمیل شده بود، بی‌خبر از اینکه خودش هم به مراقبت و شنیده‌شدن نیاز دارد و سزاوار است که موردتوجه قرار بگیرد.»

mehrnaz
۱۴۰۳/۰۸/۲۶

این کتاب درمورد علل روحی بیماری های جسمی مثل سرطان، ام اس ، پلی کیستیک و... هست که منشاء و درمان قطعی و مشخصی ندارند. به طور کلی در مورد این صحبت میکنه که طرز زندگی ما و محدودیت های

- بیشتر
کاربر immdh7
۱۴۰۳/۰۸/۱۷

بنظرم کتاب مفیدیه اما کاش یکم متن کتاب روان تر بود

آثار پژوهشی سه عامل را که به‌طور کلی به استرس منجر می‌شوند شناسایی کرده‌اند: عدم‌اطمینان، فقدان اطلاعات و ازدست‌دادن کنترل [۸]. هر سهٔ این عوامل در زندگی افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن وجود دارد.
ریحانه
این مهم است که بدانید باید از خودتان مراقبت کنید، زیرا تا وقتی این کار را نکنید نمی‌توانید از دیگران مراقبت کنید.
mehrnaz
«وقتی از یادگیری نه‌گفتن محروم می‌شویم، در نهایت بدنمان این کار را برایمان انجام می‌دهد.»
فرزانه
«کابوس‌ها نمایانگر عمیق‌ترین اضطراب‌های ما هستند.
فرزانه
تقریباً هیچ‌یک از بیماران من که مبتلا به بیماری‌های جدی بودند هرگز یاد نگرفته بودند که در برهه‌های مهم زندگی‌شان نه بگویند.
روما
سرطان در نتیجهٔ آسیب به دی‌ان‌اِی سلول از سوی برخی مواد مضر مثلاً جذب آثار ناشی از تجزیه یا هضم مواد موجود در تنباکو ایجاد می‌شود. این دیدگاه تا حدی معتبر است، اما نمی‌تواند توضیح دهد که چرا برخی از سیگاری‌ها به سرطان مبتلا می‌شوند و برخی دیگر نه، حتی اگر میزان و نوع تنباکویی که استنشاق می‌کنند دقیقاً یکسان باشد.
mehrnaz
عملکرد غدد جنسی در مردان و زنان تحت تأثیر حالات روانی قرار می‌گیرد. در مردان افسرده، ترشح تستوسترون و دیگر هورمون‌های مرتبط با عملکرد جنسی کاهش چشم‌گیری یافته بود [۹].
mehrnaz
افراد تیپ شخصیتی اِی «عصبانی، پرتنش، سریع، پرخاشگر و کنترلگر» هستند و بیشتر مستعد ابتلا به بیماری قلبی‌اند. تیپ شخصیتی بی نشان‌دهندهٔ انسان متعادل و میانه‌رویی است که می‌تواند احساساتش را بدون تحت‌تأثیرقرارگرفتن و از کوره دررفتن در طغیان‌های هیجانی کنترل‌نشده احساس و ابراز کند. شخصیت‌های تیپ سی افرادی «بسیار همکاری‌کننده، صبور، منفعل، فاقد قاطعیت و پذیرا...» توصیف شده‌اند. «ممکن است فرد تیپ سی شبیه فرد تیپ بی باشد، زیرا هر دو ظاهراً افرادی آسان‌گیر و خوش‌مشرب هستند، اما... درحالی‌که تیپ بی به‌راحتی خشم، ترس، غم و احساسات دیگرش را بیان می‌کند، فرد تیپ سی از دیدگاه ما احساسات ‘منفی’ به‌ویژه عصبانیت را خاموش یا سرکوب می‌کند و همزمان تلاش می‌کند که ظاهری آرام و شاد داشته باشد.»[۳]
mehrnaz
براساس داده‌های آماری به‌دست‌آمده، بیماران سرطانی به میزان چشم‌گیری بیشتر به بروز چنین ویژگی‌هایی گرایش داشتند: «مؤلفه‌های انکار و سرکوب عصبانیت و دیگر احساسات منفی و... ظاهر فردی ‘خوب’ یا ‘خوش‌مشرب’، سرکوب واکنش‌هایی که ممکن است دیگران را آزار دهد، و اجتناب از تعارض...
mehrnaz
وقتی در کودکی احساس غم، ناراحتی یا عصبانیت می‌کردید، آیا کسی وجود داشت که بتوانید با او صحبت کنید، حتی وقتی او همان کسی بود که احساسات منفی شما را تحریک کرده بود؟ در یک ربع قرن کار بالینی، از جمله یک دهه کار تسکینی، هرگز نشنیده‌ام که فردی مبتلا به سرطان یا هر بیماری مزمن دیگری به این سؤال پاسخ مثبت دهد. بسیاری از کودکان به این شکل شرطی می‌شوند، نه به دلیل آسیب یا آزار عمدی، بلکه چون خود والدین هم بیش‌ازحد به سبب اضطراب، عصبانیت یا اندوهی که در فرزندشان احساس می‌کنند تحت فشار قرار می‌گیرند یا صرفاً آن‌قدر دغدغه و استرس دارند که نمی‌توانند به فرزندشان توجه کنند. «به‌خاطر رضایت مادر یا پدرم باید شاد باشم»
mehrnaz

حجم

۳۹۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

حجم

۳۹۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

قیمت:
۸۹,۰۰۰
۲۶,۷۰۰
۷۰%
تومان