کتاب الیزابت فینچ
معرفی کتاب الیزابت فینچ
کتاب الیزابت فینچ نوشتهٔ جولین بارنز و ترجمهٔ علی کهربایی است. نشر نو این رمان کوتاه و عاشقانهٔ انگلیسی را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «کتابخانهٔ ادبیات داستانی معاصر» است.
درباره کتاب الیزابت فینچ
کتاب الیزابت فینچ رمانی کوتاه دربارهٔ عشق افلاطونی نافرجامی است که پیرامون استاد دانشگاهی سختگیر و رواقیمسلک به نام «الیزابت فینچ» روایت میشود. «نیل»، راوی داستان در کلاس فوق برنامه و آزاد «فرهنگ و تمدن» که مختص بزرگسالان است، شرکت میکند. او در طی این کلاسها به این استاد دانشگاه علاقهمند میشود؛ استادی که در عین عزلتنشینی، شخصیتی استوار و راسخ دارد. در ادامه متوجه میشویم افسار روابط شخصی و حتی خانوادگی «نیل» از دستش خارج شده و او اهمیت چندانی به آنها نمیدهد و بااینحال الیزابت فینچ و هر چه به او اندک ارتباطی دارد، حتی بعد از مرگ او، تبدیل به بزرگترین دغدغهٔ تمام زندگیاش میشود. ویژگیهایی که همیشه در آثار جولین بارنز سراغ داشتهاید در رمان کوتاه «الیزابت فینچ» نیز مشهود است؛ ماجرای عاشقانهای غریب، گریز به ناداستان (این بار از طریق علاقهٔ نیل به جولین مرتد و جستاری که دربارهٔ او مینویسد و همچنین یادداشتهای الیزابت فینچ که بعد از مرگش به دست نیل میرسد و راهنمای او در مسیر نوشتن این جستار هستند)، اشارات نهچندان آشکار اما هوشمندانه به تاریخ، زندگینامه، فلسفه و همچنین دعوت به اندیشیدن مستقل. این رمان کوتاه در بهار ۲۰۲۲ منتشر شده است.
خواندن کتاب الیزابت فینچ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره جولین بارنز
جولین بارنز، نویسندهٔ انگلیسی است که در سال ۱۹۴۶ به دنیا آمده است. او در کالج مگدالن در دانشگاه آکسفورد، زبانهای مدرن خواند و بعد از فارغالتحصیلی، سه سال بهعنوان فرهنگنویس با فرهنگ آکسفورد همکاری کرد. بعد از آن، مدتی در جرایدْ ریویو (مرور) مینوشت و ویراستاری میکرد و مدتی هم بر برنامههای تلویزیونی نقد مینوشت؛ تا اینکه در نهایت و پس از انتشار «مترولند» (۱۹۸۰)، بهتدریج به نویسندهای تماموقت بدل شد. او علاوه بر رمان، داستان کوتاه، مموآر، ناداستان، جستارهایی در باب هنر و داستان جنایی (با اسم مستعار «دَن کاوانا») نیز نوشته است. از آثار مهم او میتوان به «طوطی فلوبر» و «درک یک پایان» اشاره کرد. سه کتاب او با نامهای «طوطی فلوبر» (۱۹۸۴)، «انگلیس، انگلیس» (۱۹۹۸) و «آرتور و جورج» (۲۰۰۵)، نامزد جایزهٔ من بوکر شدند و او در نهایت در سال ۲۰۱۱ با کتاب «درک یک پایان» این جایزه را از آن خود کرد. رمان کوتاه «الیزابت فینچ» یکی دیگر از آثار او است.
بخشی از کتاب الیزابت فینچ
«– میدانید، من هیچ مشکلی با بچهها ندارم. مادرخوانده و عمهای کارساز و بامحبت هستم. مشکل این است که بزرگشدنشان خیلی طول میکشد. مدام هم جشن تولد دارند. اینهمه جشن تولد گذشته و هنوز از بلوغ نشانهای نیست. از آن خطاهای خلقت.
– بازار بزرگ ادیان، با بیشترین و بهترین گزینه انتخاب برای مصرفکننده.
– هر سال در روز تولدم قفسهها و کمدهایم را پاکسازی میکنم. احساس میکنم حرکتی است برای بهداشت فردی. گاهی وقتها میمانم که چرا نزدیکانم فکر میکنند اینهمه شمع خوشبو لازم دارم، اینهمه کرم پوست، اینهمه مربا از مواد عجیب و غریب، اینهمه کنسرو با سس دنبلان که به برچسبشان که نگاه کنی میبینی پنج صدم درصد هم دنبلان ندارند.
و در اینجا خود را برای یک درسگفتار آماده میکند:
– اگر کلیساها کمتر یکتاپرست و کمتر ستمگر بودند، اگر طرد غیرخودیها صورت نمیگرفت، بریتونها۲۵۲ آزادانهتر با هم میآمیختند، ازدواجهای میاننژادی عادی میشد و سفید بودن دیگر نشانهٔ برتری نبود. حاصل، جامعهای میبود با معیارهای آشکار کمتری از مقام و پول و قدرت. بنابراین، تاریخ بریتانیا سرگذشت کشوری میشد که از متفاوت بودن چیز میآموزد، نه اینکه آن را نادیده بگیرد و سرکوبش کند. بهجای کشوری جهانگشا که از بیرون با احترام آمیخته به ترس تا نفرت شدید به آن نگریسته شود، کشوری باشد که جهان (یا بخشی از جهان) را بهشیوهای متفاوت رهبری کند ــ بهعنوان سرمشقی از فضایلی که اغلب در جامعه وجود دارند، اگرچه بسیاری از اوقات در سایه قرار میگیرند، سرمشقی از رواداری، آزادیخواهی و گشادهنظری نسبت به دیگران. با مواضع کنونیمان دستیابی به آن دشوارتر است. اینهمه شعارهای خودفریبانه برای حذف حافظهٔ تاریخی، اینهمه درک غلط از تاریخ. البته بیان اینها در ملأعام باعث لعن و نفرین معمول میشود: بدبین، بیزار از خود، چپرو، مایهٔ کمرنگی خون اصیل انگلیسی و بریتانیایی، دشمن مردم و چه و چه و چه. اما آزمایشهای دیانای با نشان دادن تنوع و کثرت "منشأ" ها همیشه مردم "سفیدپوست" را شگفتزده میکند. حماقت خلوص نژادی. بهجای آن تجلیل چیزی که لافزنهای محافظهکار "ملت هفتجوش" مینامیدند: اما این زیادهخواهی نیست، بلکه تقریباً قبول چیزی است که به هر تقدیر وجود دارد و همهجا هم هست.»
حجم
۲۹۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۲۹۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه