دانلود و خرید کتاب یاس کبود راضیه تجار
تصویر جلد کتاب یاس کبود

کتاب یاس کبود

معرفی کتاب یاس کبود

کتاب یاس کبود نوشتهٔ راضیه تجار است. انتشارات کتابستان معرفت این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی رمانی ایرانی که بخشی از تاریخ را در قالب متنی داستانی روایت کرده است.

درباره کتاب یاس کبود

کتاب یاس کبود دربردارندهٔ رمانی ایرانی است که در دسته‌بندی رمان‌های عاشقانه و تاریخی قرار می‌گیرد. داستان این رمان در حال‌وهوای روزهای تهران قدیم می‌گذرد؛ جایی حوالی چهارراه سرچشمه، در خانه‌هایی با دیوار‌هایی خوش‌رنگ، حیاط‌هایی بزرگ و حوض‌های آبی‌رنگ. خانه‌های پر از گلدان و بوته‌های یاس خوش‌عطر که از درز دیوار‌ها بالا می‌روند و داخل کوچه‌ها سر می‌کشندراضیه تجار در رمان حاضر داستانی از دوران استبداد رضاخانی را روایت کرده است؛ دورانی که بیرون از چهاردیواری خانه‌ها ناامن بود. دیگر کوچه‌های تهران محل امنی برای زنان بود. این رمان ایرانی تاریخی در ۴۵ فصل نگاشته است.

خواندن کتاب یاس کبود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ایرانی و علاقه‌مندان به آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب یاس کبود

«با پیچیدن چرخ‌های درشکه و گم‌شدنش در خیابان، نگاه به عمارت انداخت، به پنجره‌های خورشیدی، به نمای آجربهمنی‌های سرخ، به چسب‌های دیواری که قاب پنجره را با برگ‌های تازه‌جوانه‌زده دربر گرفته بودند، به نوک سروهای بلندی که از پس کلاغ‌پرهای دیوار پیدا بودند، به شاخه‌های درهم‌پیچیدهٔ یاس‌های فروریخته بر شانهٔ دیوار که به صدای بهار گل داده بودند. آسید مرتضی به تنهٔ درخت تکیه داده بود و خیال می‌بافت. سرهنگ درگاهی در سفر بود و همین خواب و خوراک از او دزدیده بود. در خانه‌ای که مرد نباشد...، درست است که یک باغبان پیر و زپرتی بود، اما به او که نمی‌شد گفت مرد! وای از این خیالات و از این همهمه‌ای که در سرش می‌پیچید! سرهنگ موظفش کرده بود با وجود این‌که خدمتش به پایان آمده، همچنان سر کار بیاید. بال و پرش مثل طاووس، تو بگو خط خوشش، بلای جانش شده بود. این‌جور خدمت را نمی‌خواست. گرچه مادر می‌گفت کار جوهرهٔ مرد است، اما بیشتر دوست داشت دنبال کار نان‌وآبدارتری باشد. هرچند این مدت که سرهنگ در سفر بود، نباید دست از مراقبت معطر خانم می‌شست. نورشاد کجا می‌نشست وقتی وارد حوض‌خانه می‌شد؟ کنار آن حوض کوچک کاشی که یک بار وقتِ رفتن به مطبخ و گذاشتنِ اجناس خریداری‌شده توانسته بود به آنجا سرک بکشد؟ همان حوضی که کاشی‌های کوچک مربعش مثل مخمل موجِ خواب و بیدار داشتند و فواره‌ای آوازخوان که آب به پاشویه شاباش می‌کرد و تصویر پایه‌های تخت چوبی در آب تکان می‌خورد؟ زیر آن بادگیر هشت‌ترک که شیشه‌های رنگی داشت و آسمان را زرد و سرخ و ارغوانی نشان می‌داد؟ روی آن تخت چوبی که با گبه‌ای خوش‌نقش پوشانده شده بود و مخده‌هایی از فرش ترکمن؟ این‌سو قدح گل‌مرغی پر از میوهٔ فصل و آن‌سو در انگاره‌های نقره، شربت بهارنارنج؟ معطر خانم که می‌آمد، کجا می‌نشست؟ شلیته‌پوش با تنبان ساتن پف‌دار، با چارقدی پر از طرح شکوفهٔ سیب و سنجاق الماس‌نشان زیر گلو به شمایل پروانه؟! آیا می‌آمد و پیش پای استادش می‌نشست؟ زانوبه‌زانوی او؟ روی آن گبهٔ خوش‌نقش؟ تکیه به مخدهٔ ترکمنی؟ پیشِ‌رو قدح گل‌مرغی؟ بی‌توجه به نگاه دده‌باشی که کمی آن‌سوتر روی پله‌ای مشرف به حوض فیروزه‌ای نشسته بود و خود را با قلاب‌بافی یا سوزن‌دوزی یا جداکردن شلتوک برنج سرگرم نشان می‌داد و کمی که می‌گذشت، می‌رفت تا قطاب خانگی بیاورد، مسقطیِ هل و زعفران و مغزپسته زده یا شربت سکنجبین و به‌لیمو و بیدمشک یا چای هل‌دار و دارچین‌زده با آب‌نبات‌قیچی مغزپسته‌ای؟ می‌آمد و باز جلوی درِ ورودی روی دو پلهٔ مفروش رو به حوض کاشی می‌نشست و چهارچشمی آن دو را می‌پایید؟ که اگر چنین می‌کرد، باز گلی به گوشهٔ جمال او! اما نوای ساز که ادامه می‌یافت، حتماً می‌افتاد به چُرت و هروقت ساز از کوک می‌افتاد، تکانی می‌خورد و باز نیم‌نگاهی. هنگامی که ساز زیر پنجه‌های معطر خانم موزون و ناموزون می‌شد، این معطر خانم بود که سرخ و سفید می‌شد، در چشم‌انداز نگاه می‌دوخت به گل‌های پَربازکردهٔ شمعدانی که در چهارگوشهٔ حوض، دلبرانه زیر نورگیر سقف نشسته بودند و به دده‌باشی که پاسنگین از جا بلند می‌شد تا طبقی از میوه‌های فصل بیاورد یا در قابی قطاب، باقلوا، مسقطی و گز.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

حجم

۱۹۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

قیمت:
۴۷,۰۰۰
۱۴,۱۰۰
۷۰%
تومان