کتاب توازن ظریف
معرفی کتاب توازن ظریف
کتاب توازن ظریف نوشتهٔ ادوارد البی و ترجمهٔ رضا شیرمرز است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک نمایشنامهٔ سهپردهای.
درباره کتاب توازن ظریف
کتاب توازن ظریف نمایشنامهای است که ادوارد البی در آن به پدیدهٔ اجتماعی خانواده میپردازد. خانوادهٔ مورد نظر البی در این نمایشنامه، توازن خود را از دست داده و از حالت تعادل خارج شده است. این تعادلِ ازدسترفته با ورود مهمانان ناخوانده، «ادنا» و «هری» که دوستان قدیم این خانواده هستند، به وضعیتی پیچیدهتر تبدیل میشود. شخصیتهای این نمایشنامه «اَگنس»، «تُبیاس»، «کلِر»، «جولیا»، اِدنا و هری نام دارند.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب توازن ظریف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به نمایشنامههای خارجی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب توازن ظریف
«اگنس: توی تاریکی غمانگیز، آره.
تُبیاس: (آرام، با بیانی شیوا.) میخوایم چیکار کنیم؟
اگنس: چه تصمیمی گرفتهٔ؟
تُبیاس: (مکث. هر دو لبخند میزنند.) هیچی.
اگنس: ولی باید تصمیم بگیری، آقا. خونهت اصلن سروسامون نداره. انقدر پُره که ممکنه هرلحظه منفجر بشه.
تُبیاس: درسته، پس تو باید در این مورد کمکم کنی.
اگنس: نه. فکر نکنم کاری از دستم بربیاد.
تُبیاس: (کمی متعجب.) نه؟
اگنس: نه. دیشب یه کم فکر کردم، درست وقتیکه تو داشتی ماجراهای گذشته رو مرور میکردی. توی تاریکی دراز کشیده بودم... و تمام سالهای زندگی مشترکمون دوباره اومد جلوی چشمام. کارهای زیادی هست که یه زن انجام میده. به بچهها میرسه... البته اگه این موهبت بهش عطا شده باشه. موهبت؟ آره، حتا اگه با غم، همراه باشه... اون با چنگ و دندون خونه رو میگردونه. حتمن فکر غذا و پوشاک بچه رو میکنه. سعی میکنه همیشه ترگل و ورگل باشه، خوشگل به نظر برسه. به همهٔ وظایف خودش واقفه، البته اگه عاشق باشه و عشق بورزه، اونوقته که میتونه برنامهریزی هم بکنه...
تُبیاس: (منمنکنان، کمی شرمنده.) میدونم، میدونم...
اگنس: و برنامهریزی بکنه و تا آخر عمر انتظار اینو داشته باشه که یه روز، یه حملهٔ قلبی یا سرطان از پاش دربیاره. خودشو آماده میکنه تا بچهها وقتی قد کشیدن، فارغ از زحمتهایی که براشون کشیده شده، فارغ از تنی که براشون فرسوده شده، و فارغ از اون چیزی که کتاب مقدس اسمش رو میذاره «دستگیری»، تبدیل بشن به یه عده غریبه. چقدر تلاش میکنیم تا عنان امور رو به دست بگیریم! انگاری بیست تا اسب رو بزرگ کرده باشی و حالا کنار جاده مراقب باشی مبادا بندهای چرمی اون اسبها پوسیده باشه، چون قراره راهی بشن و برن... تازه اگه مردت مهربون باشه و نجیب. یه سری چیزها هم هست که زنها سراغشون نمیرن.
تُبیاس: (کمی عصبی.) خوب؟
اگنس: آره، (سرسختتر.) ما دربارهٔ مسیر حرکت، هیچ تصمیمی نمیگیریم.
تُبیاس: داری طفره میری...
اگنس: نه.
تُبیاس: (خشم فروخورده.) داری میزنی زیرش!
اگنس: (هشدارِ نرم.) سرم داد نزن.
تُبیاس: داری شونه خالی میکنی!
اگنس: (آرام، ساکت و تقریبن خودبینانه.) ما فقط پیروی میکنیم. میذاریم مردهامون دربارهٔ مسایل اخلاقی تصمیم بگیرن.
تُبیاس: (خشم فروخورده.) ابدن اینجوری نیست. تو هرگز توی تموم زندگیت اینجوری رفتار نکردهٔ!»
حجم
۸۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۸۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه