کتاب دختری که رهایش کردی
معرفی کتاب دختری که رهایش کردی
کتاب الکترونیکی دختری که رهایش کردی نوشتهٔ جوجو مویز با ترجمهٔ زهرا بهزادی از انتشارات ۳۶۰ درجه است. این رمان دربارهٔ زندگی دو زن به نامهای «سوفی» و «لیو» در دو بازهٔ زمانی متفاوت و در فاصلهٔ زمانی جنگ جهانی اول و ۱۰۰ سال پس از آن است.
درباره کتاب دختری که رهایش کردی
کتاب دختری که رهایش کردی رمانی عاشقانه از نویسندهٔ انگلیسی، جوجو مویز و نامزد بهترین رمان در سال ۲۰۱۲ میلادی است. قسمت اول داستان دربارهٔ حوادث زندگی «سوفی» در زمان جنگ جهانی اول در یکی از شهرهای فرانسه است و قسمت دوم داستان روایت زندگی زنی به نام «لیو»، ۱۰۰ سال بعد در لندن است. داستان پیرامون عشقی است که میان شخصیتهای اصلی داستان و همسران آنها وجود دارد. جسارت و تلاش هر دو زن ستودنی است و هر دو بهنوعی برای بقا و حفظ ارزشهای زندگیشان تلاش میکنند. در قسمت اول، روایت تلخ جنگ و اثر مخرب آن بر زندگی افراد و تلاش زنان برای حفظ زندگی از درونمایههای این رمان میشود. در زمان جنگ جهانی اول، وقتی فرانسه به اشغال آلمانیها درمیآید، سوفی مجبور میشود هتل خود را در اختیار آنها قرار دهد. فرماندهٔ آلمانی که هر روز به هتل میآید، شیفتهٔ تصویر سوفی میشود. این تصویر توسط «ادوارد» (همسر سوفی) نقاشی شده و خودش در آن زمان در کنار خانواده نیست و به جبههٔ جنگ اعزام شده است. سوفی خود را در مخمصهای بزرگ میبیند و حاضر است هر چه دارد از خانواده، آبرو و حتی زندگیاش را به خطر بیندازد تا همسرش را ملاقات کند. تلاشهای سوفی برای دیدار همسرش و تلاش فرماندهٔ آلمانی برای دستیابی به آن پرتره، دستمایه داستانی جذاب میشود. داستان بعد، یک قرن بعد در لندن اتفاق میافتد. «دیوید» (همسر لیو)، تصویر نقاشیشدهٔ سوفی را بهعنوان هدیهٔ عروسی به او هدیه میدهد. او این نقاشی را با قیمتی ارزان خریده و بعدها بهصورت اتفاقی معلوم میشود که ارزش حقیقی این نقاشی بسیار هست. جنجالی بر سر تصاحب آن شکل میگیرد که تمام عقاید و باورهای لیو را به چالش میکشد. نقطهعطف این رمان، موضوع تابلوی نقاشی است که زندگی سوفی و لیو را به هم میآمیزد.
خواندن کتاب دختری که رهایش کردی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان به رمانهای خارجی و عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
درباره جوجو مویز
جوجو مویز (Jojo Moyes) در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن به دنیا آمد. او روزنامهنگاری انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمانهای عاشقانه مشغول است. مویز یکی از چند نویسندهای است که ۲ بار برندۀ جایزه سال رمان عاشقانه (Romantic Novel of the Year Award) بهوسیلۀ انجمن نویسندگان رمانهای عاشقانه (Romantic Novelists' Association) شده است. آثار او به ۱۱ زبان مختلف دنیا ترجمه شدهاند. فهرست کتابهای جوجو مویز عبارت است از: باران پناهدهنده [یا «در پناه باران»] (۲۰۰۲)، میوهٔ خارجی (۲۰۰۳)، مرکز فروش طاووس (۲۰۰۴)، کشتی عروسها (۲۰۰۵)، خلیج نقرهای (۲۰۰۷)، موسیقی شب (۲۰۰۸)، اسب رقاص (۲۰۰۹)، آخرین نامه از معشوقت (۲۰۱۰)، من پیش از تو (۲۰۱۲)، ماه عسل در پاریس (۲۰۱۲)، دختری که رهایش کردی (۲۰۱۲)، یک به علاوهٔ یک (۲۰۱۴)، پس از تو (۲۰۱۵)، تکوتنها در پاریس (۲۰۱۷)، باز هم من (۲۰۱۸)، بخشندهٔ ستارهها (۲۰۱۹).
بخشی از کتاب دختری که رهایش کردی
«از آنجا که پدر و مادر هلن که مدتها پیش مرده و همسرانمان در خط مقدم بودند، باید هتل را میگرداندیم. تنها ما نبودیم که عهدهدار کارهای مردان بودیم: مغازهها، مزرعههای محلی و مدرسه تقریبا به طور کلی توسط زنها و با کمک پیرمردها و پسران اداره میشد. تا سال ۱۹۱۵ تعداد کمی از مردان در شهر مانده بودند. در ماههای اول تجارت خوبی با سربازان فرانسوی که از اینجا رد میشدند و بریتانیاییها که خیلی دور نبودند، داشتیم. غذا هنوز زیاد بود، گروههای رژه سربازان با صدای موسیقی و هلهله همراه بود و اکثر ما فکر میکردیم که جنگ نهایتاً چند ماه بیشتر طول نمیکشد. نشانههای کمی از وحشت در صد مایل دورتر دیده شد: ما به پناهندگان بلژیکی که به زحمت راه میرفتند غذا میدادیم، وسایلشان در ارابهها بالا و پایین میرفت؛ برخی از آنها هنوز دمپایی به پا و لباسهایی به تن داشتند که زمان ترک خانه پوشیده بودند. گاهی، اگر باد از سمت شرق میوزید میتوانستیم غرش تفنگها را از راه دور بشنویم. اگرچه میدانستیم که جنگ به ما نزدیک بود اما افراد کمی باور داشتند که سنت پرونه، شهر کوچک مفتخر ما، به شهرهایی ملحق میشود که تسلیم قانون آلمانیها شده بودند. اثبات اینکه چقدر در اشتباه بودیم با صدای تفنگها در یک صبح خاموش و سرد پاییزی همراه شد. روزی که خانم فوگر و خانم درین طبق معمول ساعت شش و چهل و پنجدقیقه صبح قدمزنان به سمت نانوایی میرفتند که هنگام عبور از میدان با ضرب گلوله کشته شدند. من آن روز با شنیدن آن صداها پرده را کنار کشیدم و چند دقیقه زمان برد تا چیزی را که دیدم باور کنم! جسد دو زن بیوه که اکثر عمر هفتاد ساله خود را با یکدیگر دوست بودند، روی پیادهرو، با روسریهای کج افتاده بودند و سبدهای خالیشان زیر پاهایشان افتاده بود. یک حوض قرمز چسبناک در اطراف آنها درست شده و دایره منظمی ساخته بود. انگار از وجود یک نفر آمده بودند.»
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۶۳ صفحه
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۶۳ صفحه