کتاب باروک
معرفی کتاب باروک
کتاب باروک نوشتهٔ طناز اختری است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.
درباره انتشارات متخصصان
انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشتههای ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روانشناسی، جامعهشناسی و رشتههای مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمیگردد و در طول این سالها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.
خواندن کتاب باروک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب باروک
«در تهران بزرگ در یکی از مناطق شمالیاش، کنار خانوادۀ اصیل و مرفهم، زندگی میکردم. دغدغههایم مسائلی از قبیل انتخاب و خرید لباسهای مناسب سلیقهام برای حضور در جشنها، مراسم و دانشگاه بود و یا نگران نمرات امتحاناتم و پاسکردن واحدهای درسیام بودم، اما در همین لحظه و ثانیه قریب به دو ماهی میشود که در روستایی بهسر میبرم که نسبت به تهران فاقد امکانات رفاهیست. مستقرشدن من در این روستا به هیچوجه از روی انتخاب نبوده است، بلکه دست روزگار، تقدیر یا سرنوشت یا هر نام دیگری که بر روی آن بگذارید، من را به اینجا کشانیده است. باید این نکته را متذکر شوم که اگر خیال میکنید که بنده بهعنوان آموزگار و معلم یا برای خدمت به خلق خدا به روستا آمدهام و ماندگار شدهام، باید خدمتتان عرض کنم که حدس و گمان شما کاملاً اشتباه است؛ چون من همچون دیوانگان و آوارگان با سر و وضعی آشفته، ژولیده و خاکی، اکثر اوقات در آرامگاه روستا بر روی تلی از خاک نشستهام و به دور دستها خیره میشوم. گاهی با صدای بلند افکارم را به زبان میآورم و با شخص نامعلومی همکلام میشوم، و یا گاهی ساعتها شیون، زاری و گریه سر میدهم. حالا معنی و مفهوم جملاتی را که در کتابها در مورد بیثباتی و بیوفایی دنیا خوانده بودم، با گوشت و خونم درک میکنم. این عروس هزارداماد، این جرثومۀ هزار رنگ، چه شد که داستان زندگی من به اینجا کشیده شد؟! از کجا غمانگیز شد و تنها ماندم؟ یا شاید بهتر بگویم از چه زمانی همه از من ناامید شدند و من را به حال خود رها کردند. به گمانم سرمنشأ تمامی این رخدادهای عجیبوغریب زندگیام، عشق پرشور وحرارتی بود که ناخوانده همچون میهمانی سراغم آمد و صاحبخانه شد. من عاشق و دلداده شدم وتنها مانده بودم. پس از سر بی پناهی و اندوه شدید، به هر چیزی برای نجات از شر این غم دردناک که به جانم چنگ میزد، پناه میبردم و اینگونه بود که داستان آشفتگی و پریشاناحوالی من آغاز شد.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۱۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۱۲ صفحه
نظرات کاربران
داستان تا حدودی خوب پیش میرفت ولی پایانی ناتمام . حتما باید جلد دومی هم داشته باشه.
دختری که در عشق ضربه خورده برای رهایی از غم و اندوه به خانه پدر بزرگ و مادربزرگ خود می رود اما آن جا وارد ماجراهای عجیبی می شود.
معمایی و سبک جالب و تازه ایی بود