
کتاب آشپزی برای پیکاسو
معرفی کتاب آشپزی برای پیکاسو
کتاب الکترونیکی «آشپزی برای پیکاسو» نوشتهٔ کامیل اوبری و با ترجمهٔ شادی غفیری، توسط نشر ۳۶۰ درجه منتشر شده است. این رمان داستانی را روایت میکند که در جنوب فرانسه و در بستر تاریخی قرن بیستم میگذرد و پیوندی میان هنر، آشپزی و زندگی روزمره برقرار میکند. محوریت داستان بر زنی جوان و خانوادهاش است که بهطور غیرمنتظرهای با «پیکاسو» برخورد میکنند و این آشنایی مسیر زندگیشان را تغییر میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آشپزی برای پیکاسو
«آشپزی برای پیکاسو» اثری داستانی و رمانگونه است که با الهام از واقعیتهای تاریخی و شخصیتهای واقعی، روایتی تخیلی و درعینحال ملموس از زندگی در جنوب فرانسه ارائه میدهد. کامیل اوبری در این کتاب، داستان را در دو بازهٔ زمانی روایت میکند: یکی در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی و دیگری در زمان معاصر. محور اصلی روایت، زندگی آندین، دختر جوانی از خانوادهای آشپز است که بهواسطهٔ سفارش ناهار برای مردی مرموز به نام «پیکاسو»، وارد دنیایی تازه میشود. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای موازی و پیوند نسلها شکل گرفته است؛ گذشته و حال در هم تنیده میشوند تا رازهای خانوادگی و تأثیرات هنر و عشق بر سرنوشت شخصیتها آشکار شود. این رمان با توصیفهای دقیق از مناظر کوت دازور، فضای کافهها و آشپزخانههای فرانسوی، و همچنین پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، تصویری زنده و پرجزئیات از فرهنگ و تاریخ فرانسه ارائه میدهد. در کنار روایت داستانی، کتاب به موضوعاتی چون هویت، زنانگی، خانواده و تأثیر هنر بر زندگی انسانها میپردازد و با بهرهگیری از عناصر آشپزی و غذا، پیوندی میان فرهنگ، خاطره و عشق برقرار میکند.
خلاصه داستان آشپزی برای پیکاسو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «آشپزی برای پیکاسو» با زندگی آندین، دختر جوانی در دهکدهای ساحلی در جنوب فرانسه آغاز میشود. او همراه خانوادهاش کافهای کوچک را اداره میکند و بیشتر وقتش را در آشپزخانه و میان عطر غذاهای محلی میگذراند. یک روز، خانوادهٔ آندین مأموریتی ویژه به او میسپارند: رساندن ناهار به مشتری جدید و مرموزی که در ویلایی بالای تپه اقامت دارد. این مرد کسی نیست جز «پیکاسو»، هنرمند مشهور که برای مدتی کوتاه و به دور از هیاهوی پاریس، به این منطقه آمده است. آندین با کنجکاوی و کمی اضطراب، غذا را به ویلا میبرد و بهتدریج وارد دنیای پنهان و پررمزوراز پیکاسو میشود. برخوردهای اولیه میان آنها سرشار از سوءتفاهم، کنجکاوی و جذابیت است. آندین که پیشتر با دغدغههای خانوادگی، عشق از دسترفته و انتظارات سنتی دستوپنجه نرم میکرد، حالا با حضور پیکاسو و تأثیر او بر زندگیاش، به کشف استعدادها و آرزوهای نهفتهٔ خود میپردازد. در روایت موازی، سالها بعد، نسل جدید خانوادهٔ آندین در جستوجوی ریشهها و رازهای گذشته، به سراغ داستان مادربزرگ میرود. این جستوجو، پرده از روابط پنهان، خاطرات فراموششده و تأثیرات ماندگار یک دیدار کوتاه با پیکاسو برمیدارد. داستان با پیوند میان گذشته و حال، نشان میدهد چگونه یک برخورد ساده میتواند سرنوشت چند نسل را تغییر دهد و هنر، عشق و آشپزی را به هم گره بزند.
چرا باید کتاب آشپزی برای پیکاسو را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب عناصر هنر، آشپزی و تاریخ، تجربهای چندوجهی از خواندن یک رمان را رقم میزند. روایت داستانی که در بستر واقعیات تاریخی و با حضور شخصیتی چون «پیکاسو» شکل گرفته، به خواننده امکان میدهد تا از زاویهای تازه به تأثیر هنر بر زندگی روزمره بنگرد. توصیفهای زنده از مناظر جنوب فرانسه، فضای کافهها و آشپزخانهها، و پرداختن به روابط خانوادگی و رازهای نسلها، اثری خلق کرده که هم برای علاقهمندان به داستانهای تاریخی و هم دوستداران هنر و آشپزی جذاب است. این کتاب فرصتی برای لمس فرهنگ فرانسوی، شناخت پیچیدگیهای روابط انسانی و تجربهٔ سفری احساسی میان گذشته و حال فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، دوستداران هنر و نقاشی، کسانی که به داستانهای خانوادگی و چندنسلی علاقه دارند و همچنین افرادی که به فرهنگ و آشپزی فرانسوی جذب میشوند، پیشنهاد میشود. اگر کسی به دنبال روایتی است که هنر، عشق و زندگی روزمره را بههم پیوند بزند، این کتاب انتخاب مناسبی خواهد بود.
بخشی از کتاب آشپزی برای پیکاسو
«آندین با کنجکاوی پرسید: «امروز چهخبره؟» مادرش با حواسپرتی جواب داد: «یه مشتری جدید و مهم داریم برای ناهار.» آندین قاشقی برداشت و مزة سوپ بولیابس را چشید: «هممم. عالیه!» و پیشنهاد داد: «ولی بهنظرم بهکم فلفل بیشتری میخواد.» مادام بلانژ سرش را تکان داد و با قاطعیت گفت: «نه. همینطوری که هست خوبه. امروز ترجیح میدم محتاط باشم.» آندین موجی از همدردی نسبت به مادرش احساس کرد. مادری که برخلاف آرامش پدر ژاک، انگار هميشه لبة پرتگاه بود؛ اعصابش مثل زه کشیدهشده، در نبرد دائمی با زمان، مواد اولیه و هزینهها، بیآنکه حتی یک فرانک یا یک لحظه برای نفسکشیدن باقی بماند. بااینحال، وجود درخواست کمک مادام بلانژ مدام دخترش را پا بیصبری از سر راه کنار میزد، انگار که کاملًا واضح بود اين آشپزخانة کوچک و تنگ واقعاً برای دو زن بالغ جا ندارد. با دست آردی خود، موهایش را که روی صورتش افتاده بود کنار زد و گفت: «سریع سریع، دستبهکار شو!» اما سپس با صدای هشداردهندهای فریاد زد: «مراقب باش!» درحالیکه پسرک لبنیاتی محلی، در را با شدت باز کرد و با یک جعبة بزرگ پر از تخممرغ، پنیر و خامه وارد شد.»
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۷۳ صفحه
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۷۳ صفحه