کتاب پس از تو

کتاب پس از تو رمانی عاشقانه به قلم جوجو مویز است که در سال ۲۰۱۵ روانه‌ی بازار شد. این کتاب توسط مریم مفتاحی ترجمه شده است و نشر آموت، آن را منتشر و چاپ کرده است. «پس از تو» به شکلی ادامه‌ی رمان «من پیش از تو» است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. داستان لوئیزا کلارک و ویل که در این کتاب به نحوی دیگر و بعد از مرگ ویل ادامه پیدا می‌کند.

این کتاب برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.

درباره کتاب پس از تو

کتاب پس از تو روایت زندگی لوئیزا کلارک پس از مرگ ویل است. لوئیزا با توجه به خواسته‌ی ویل و پولی که او برایش به ارث گذاشته بود، به پاریس رفت و تلاش کرد تا زندگی جالب‌تر و ماجراجویانه‌تری را آغاز کند و زندگی خود را از یکنواختی خارج کند. او بعد از مدتی سفرکردن به شهر لندن رفت، با ارثی که ویل برای او به جا گذاشته بود، خانه‌ای گرفت و زندگی‌اش در لندن را آغاز کرد و همچنین مشغول به کار کردن در کافه‌ای در فرودگاه شد، اما شکل زندگی لوئیزا با حادثه‌ای تغییر کرد. حادثه‌ای که مسیر زندگی او را عوض کرد.

خلاصه کتاب پس از تو

هشدار: این بخش می‌تواند داستان و پایان آن را فاش کند.

شبی که لوئیزا به دنبال شنیدن صدای دختری به پشت‌بام خانه رفته بود، تعادلش را از دست داد و به پایین ساختمان پرت شد و در پی این حادثه، دچار شکستگی لگن شد. پدر و مادرش به محض باخبر شدن، او را به خانه‌ی خودشان بردند و از لوئیزا خواستند تا زمانی که دوباره سلامتی‌اش را به دست آورد، نزد آن‌ها بماند. بعد از اینکه لو بهبود پیدا کرد، شروع به شرکت در جلساتی گروهی کرد که به منظور بازگشت به زندگی بعد از فقدان و مرگ عزیزان برگزار می‌شد. او بعد از مدتی به لندن بازگشت و تلاش کرد تا زندگی‌اش را دوباره از سر بگیرد، کارش را شروع کند و به روال روزمره‌ی خود برگردد، تا زمانی که شبی دختری در خانه‌ی او را زد، همان دختری که لو در شبی که از ساختمان سقوط کرد، او را دیده بود و صدایش را نیز شنیده بود. دختری که ادعا می‌کرد ویل پدرش است.

لو طی دیدارهایی با مادر این دختر، یعنی لیلی، تلاش می‌کند تا او را مدتی به خانه‌ی خودش بیاورد، چراکه احساس می‌کرد بی‌مسئولیتی و خودخواهی مادر لیلی، اجازه‌ی زندگی سالمی به او نمی‌دهد. لو تلاش می‌کند تا لیلی را به خانواده‌ی ویل معرفی کند و مراوده‌ی بین آنان را بیشتر کند، اما رفته‌رفته کارهایی از لیلی سر می‌زند که لو بعد از مدتی توان تحمل آن‌ها را ندارد، به همنی دلیل لوئیزا کلارک، لیلی را از خانه‌اش بیرون می‌کند.

به موازات این ماجرا، ما داستان سام، پزشک‌یار جوانی را می‌شنویم که که لو را بعد از سقوط از ساختمان نجات داد، سام و لو رفته رفته به هم نزدیک می‌شوند. این داستان جایی از کتاب پس از تو با داستان لیلی و گم‌شدن او بعد از رفتن از خانه‌ی لو گره می‌خورد و خواننده را با خود همراه می‌کند تا ببیند چه در پایان این کتاب منتظر اوست.

خرید و دانلود کتاب پس از تو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب پس از تو را به تمام علاقه‌مندان حوزه‌‌ی ادبیات و رمان‌های عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم. همچنین کسانی که رمان «من پیش از تو» را خوانده‌اند، حتماً باید این اثر را نیز مطالعه کنند و بی‌شک از خواندن آن لذت خواهند برد.

چرا باید کتاب پس از تو با ترجمه‌ی رمیم مفتاحی را بخوانیم؟

این کتاب داستانی پرکشش دارد و شما را با خود در داستانی پرماجرا همراه می‌کند. شاید گاهی برای جداشدن از ریتم تند زندگی لازم باشد در دنیایی دیگر غوق شویم که کسی آنجا با ما شریک نیست.

درباره جوجو مویز

جوجو مویز نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی است که در سال ۱۹۶۹ به دنیا آمد. در رویال هالووی دانشگاه لندن و کالج نیو بدفورد تحصیل کرد و سال‌های بسیاری به شغل روزنامه‌نگاری مشغول بود. مویز نوشتن رمان‌های عاشقانه را از سال ۲۰۰۲ آغاز کرد. نخستین رمان او به نام «باران پناه‌دهنده» در همین سال منتشر شد. مویز رمان‌های عاشقانه‌ی بسیاری نوشته است، اما از این میان، دو رمان «من پیش از تو» و «پس از تو» با استقبال زیادی رو‌به رو شدند و مدتی در صدر پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز قرار داشتند.

«من پیش از تو» رمانی عاشقانه و داستانی است میان ویل و لوئیزا. ویل، مرد ثروتمندی که به دلیل مشکلات حرکتی دچار افسردگی شدیدی شده است و می‌خواهد به زندگی خود پایان بدهد و لوئیزای بیست‌و‌شش‌ساله، دختری از طبقه‌ی کارگر که به پول احتیاج دارد. کتاب پس از تو نیز ادامه‌ی رمان قبلی است، با این تفاوت که اکنون چندین ماه از مرگ ویل گذشته و لوئیزا تلاش می‌کند تا به شکلی متفاوت زندگی کند.

جوجو مویز می‌گوید که قصدی نداشته دنباله‌ای برای «من پیش از تو» بنویسد، اما کار بر روی فیلمنامه و همچنین خواندن توییت‌ها و ایمیل‌های بسیاری که به دنبال شنیدن داستان زندگی لو بودند، به این معنی بود که شخصیت‌ها او را ترک نکرده بودند. مویز می‌گوید که دیدار دوباره‌ی لو و خانواده‌اش و ترینرها، اثری جدید با داستان‌های جذاب را خلق کرده، داستان‌هایی که نویسنده و خوانندگانش را به خنده و گریه وا داشته است.

مویز دو بار برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان‌نویس رمانتیک شده است. این جوایز به دو کتاب او یعنی «میوه‌ی خارجی» و «آخرین نامه‌ی معشوق» تعلق گرفته است که به ترتیب در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۱۱ منتشر شده‌اند.

«هنوز من»، «خلیج نقره‌ای»، «ستاره بخش»، «رها در باد»، «دختری که رهایش کردی» و «باز هم من» از دیگر آثار او هستند که به زبان فارسی نیز ترجمه شده‌‌اند.

بهترین ترجمه فارسی پس از تو

کتاب پس از تو توسط مریم مفتاحی ترجمه شده است و نشر آموت نیز آن را منتشر کرده است. ترجمه‌ی مریم مفتاحی ساده و گیراست. او آثار دیگری از جوجو مویز را نیز ترجمه کرده است و به همین دلیل ترجمه‌ی او مقبول و موردپسند است. علاوه بر او، شیدا رضایی نیز این کتاب را ترجمه کرده است و توسط انتشارات جامی روانه‌ی بازار شده است.

ترجمه‌های دیگری نیز از این اثر موجود است، اما ترجمه‌ی مریم مفتاحی و سپس شیدا رضایی ترجمه‌های مناسب‌تری هستند.

از رمان عاشقانه پس از تو چه اقتباسی صورت گرفته است؟

تا سال ۲۰۲۲ هنوز اقتباسی از خود این اثر صورت نگرفته‌است. اما کتاب پس از تو به گونه‌ای ادامه‌ی «من پیش از تو» است. بر اساس این رمان، فیلمی ساخته نیز ساخته شده است.این فیلم با نام «من پیش از تو» و به کارگردانی تیا شروک در سال 2016 روی پرده‌ی سینما رفت.

نظرات افراد و مجله‌های مشهور درباره این کتاب

نیویورک دیلی نیوز: استادانه... خواندن من پیش از تو به شدت سخت است و در عین حال چنین لذتی دارد.

واشینگتون پست: توصیه‌های ایمنی: اگر قصد دارید در تعطیلات تابستانی کتاب پس از تو اثر جوجو مویز را بخوانید، مقدار زیادی ضدآفتاب استفاده کنید... یک رمان جدید فوق‌العاده.

یو اس آ تودی: اثری سرگرم کننده و پرتحرک که با این حال پیش‌بینی پذیر نیست.

پیپل مگزین: خنده‌دار، غافلگیرکننده و دلخراش، پر از کاراکترهایی که تأثیرگذار و سرگرم‌کننده هستند... پس از تو رمانی تفکربرانگیز و کاملاً سرگرم‌کننده است که پیچیدگی عشق را نشان می‌دهد.

جملاتی از متن کتاب پس از تو

«صبح روز بعد، باران کمی سبک‌تر شد، انگار برای عذرخواهی کم می‌شد، گاهی اصلاً متوقف می‌شد. هوا هم داشت تأیید می‌کرد هیچ چیز معلوم نیست. لباس پوشیدم و خانه را جارو برقی کشیدم. کیسه زباله‌های مربوط به مهمانی را بیرون بردم. بعد هم فقط برای این که کاری کرده باشم به بازار گل رفتم. مارک می‌گفت این جور مواقع بهتر است بروید بیرون و گردش کنید. با خودم فکر کردم اگر بروم خیابان کلمبیا، با آن نمایش‌های رنگ و وارنگ گل‌ها و موج آرام جمعیت خریداران، شاید حالم بهتر شود. مارک بارها تکرار کرده بود تلاش کنید خودتان را شاد نشان دهید، وانمود کنید که خوشحال هستید. وقتی رفتم فروشگاه سمیر و برای خودم سیب خریدم، از حرفی که سمیر به من زد (مواد زدی؟) وحشت کردم، برای همین تلاش کردم لبخندی بر لب داشته باشم و متبسم به نظر بیایم. بعد هم خودم را در دریای گل گم کردم.»