کتاب باز هم من
معرفی کتاب باز هم من
کتاب باز هم من رمان جذابی از جوجو مویز، نویسندهٔ موفق انگلیسی است که در سال ۲۰۱۸ چاپ شد. این کتاب با ترجمهٔ فریبا جعفری نمینی در انتشارات نسل نواندیش منتشر شده است.
درباره کتاب باز هم من
جوجو مویز در این رمان به بیان ادامهٔ ماجراجویی «لوئیسا کلارک» پس از وقایع اتفاق افتاده در کتابهای «من پیش از تو» و «پس از تو» میپردازد.
حالا لوئیسا وارد نیویورک شده است تا زندگی جدیدی را شروع کند. او با آغاز کارش در منزل «لئونارد گوپینک» و همسر جوانش؛ اگنس قدم به دنیای ثروتمندان میگذارد؛ دنیایی که زندگی و تجارب جدیدی برایش به ارمغان دارد و کیلومترها دور از «سم» با رفتوآمدهایی که با خانوادههای اعیان نیویورکی پیدا میکند، با شخصی به نام «جاش» آشنا میشود. «جاش» کسی است که تمامی خاطرات گذشته از عشق ناکامش «ویل» را برایش تداعی میکند.
کتاب باز هم من شما را بار دیگر به دنیای جذاب لوئیسا میبرد و اتفاقات تازهٔ دیگری میسازد.
خواندن کتاب باز هم من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره جوجو مویز
جوجو مویز در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن به دنیا آمد. او روزنامهنگاری انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمانهای عاشقانه مشغول است.
مویز یکی از چند نویسندهای است که ۲ بار برندۀ جایزه سال رمان عاشقانه (Romantic Novel of the Year Award) بهوسیلۀ انجمن نویسندگان رمانهای عاشقانه (Romantic Novelists' Association) شده است. آثار او به ۱۱ زبان مختلف دنیا ترجمه شدهاند.
فهرست کتابهای جوجو مویز:
باران پناه دهنده (۲۰۰۲)، میوه خارجی (۲۰۰۳)، مرکز فروش طاووس (۲۰۰۴)، کشتی عروس ها (۲۰۰۵)، خلیج نقرهای (۲۰۰۷)، موسیقی شب (۲۰۰۸)، اسب رقاص (۲۰۰۹)، آخرین نامه از معشوقت (۲۰۱۰)، من پیش از تو (۲۰۱۲)، ماه عسل در پاریس (۲۰۱۲)، دختری که رهایش کردی (۲۰۱۲)، یک به علاوه یک (۲۰۱۴)، پس از تو (۲۰۱۵)، تک و تنها در پاریس (۲۰۱۷)، باز هم من (۲۰۱۸)، بخشنده ستارهها (۲۰۱۹).
بخشی از کتاب باز هم من
«اما مرد دیگر به حرفهای من توجهی نداشت و با دقت به صفحه اسکنر خیره شده بود و من هم دستم را روی پَد اسکنر محکم نگه داشته بودم؛ اما در همان لحظه تلفنم صدایی کرد، مادرم برایم پیامک فرستاده بود.
مادر: ـ رسیدی؟
خواستم با آن دستم که آزاد بود پاسخش را تایپ کنم که ناگهان مرد بیدرنگ بهسمتم چرخید: «خانم شما اجازه ندارید در این قسمت از تلفن همراه استفاده کنید.»
«نه، فقط مادرم است. میخواهد بداند که من رسیدهام یا نه.» سپس تلاش کردم درحالیکه تلفن همراهم را از دیدرس دیگران مخفی میکنم، ایموجی را که انگشت شستش را بالا گرفته است برای مادرم بفرستم.
«هدف از سفر؟»
ـ این دیگر چیست؟ جواب مادرم بهسرعت رسید. او سریعتر از اردکی که روی آب شنا میکند تایپ میکرد و پیامکهایش حتی سریعتر از حرفزدن میرسیدند.
ـ تو که میدانی تلفن من قدیمی است و این علامتهای مسخره را نشان نمیدهد. معنی این چیست؟ علامت خطر است؟ لوئیزا تو را به خدا به من خبر بده که سلامت هستی یا نه!
«خانم! هدف از سفر؟» سبیل مرد با حالت عصبی میلرزید و اینبار با کلماتی شمرده اضافه کرد: «شما برای چه به ایالات متحده سفر کردهاید خانم؟»
«من یک کار جدید اینجا پیدا کردم.»
«چهکاری؟»
«من پیش یک خانواده در نیویورک کار خواهم کرد، در سنترال پارک.»
برای یک لحظه ابروهای مرد با حیرت به اندازهٔ یک میلیمتر بالا رفت. او آدرس را از روی فرم من خواند و پرسید: «چه نوع کاری؟»
«کمی پیچیده است؛ اما میتوان گفت من بهعنوان یک همدم استخدام شدهام.»
«همدم؟!»
«یک چیزی شبیه به همین! راستش من پیش از این هم برای یک مرد با همین عنوان کار کردهام. من همدمش بودم، علاوهبراین داروهایش را به او میدادم، او را برای گردش بیرون میبردم و به او غذا میدادم. این کار به عجیبی نامش نیست، به هرحال این مرد نمیتوانست دستهایش را حرکت بدهد. راستش آخرین کار من پایان خوشی نداشت، چون شما خیلی زود با کسی که دارید از او مراقبت میکنید احساس نزدیکی میکنید و خب ویل، اسم این مرد ویل بود، مرد بینظیری بود و ما... خب میدانید ما عاشق هم شدیم.» میخواستم مانع از ریختن اشکهایم شوم اما خیلی دیر شده بود و ریزش بیامان و آشنای اشکها را روی صورتم حس میکردم. با عجله اشکهایم را پاک کردم: «بنابراین گمان میکنم اینبار هم کارم همین باشد. البته به استثنای عشق و همینطور غذا دادن.»»
حجم
۴۷۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
حجم
۴۷۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
نظرات کاربران
من ماه ها برای خواندن این سه جلد تردید داشتم. عموما اطمینان و حس خوبی از خوندن کتاب هایی که خیلی معروف می شن ندارم. ولی الان خیلی خوشحالم که به وسوسه درونم گوش دادم و کتاب رو خوندم. سیر تکامل
کتاب فوق العاده ای بود! این سه جلد رمان دوست داشتنی داستانی داره که شما رو تو خودش غرق میکنه. این جلد به نظرم از جلد دوم خیلی خیلی خیلی بهتر و جذاب تر بود و کشش زیادی داشت. در
رمان های خانم مویز درمورد مسائل روان شناختی خوب پرداخته ولی برخی مبنا های روان شناختی تفاوت داره .اینکه شخصیت لو نشون میده میخواد شخصیت و استقالشو بدست بیاره و درجهت کامل تر شدن پیش بره اینکه پیشرفت کنه و
بقدری ترجمه ضعیف و رسمی بود ک واقعا نمیشد داستان رو درک کرد.... کتاب 700 و اندی صفحه داشت و من قبل از رسیدن ب صفحات200 بارها خواستم کنار بزارمش...چون عملا حوصله ادم سر میرفت و دلزدگی مشهود بود... وقتی متن رو
چقدر خوبه که لوییزا فهمید کجا میتونه خوشبختی را پیدا کند. در اهدافش و رویاهاش و در سعی برای رسیدن به آنها......
به نسبت از جلد یک و دو این کتاب کمبی ضعیف تر اما همچنان عالی و با محتوا.. من خانوم مویز رو تحسین میکنم.. اینکه هربار این داستانو جوری تموم کردن که ما فکر میکردیم اخر زندگی لوییزا هستش اما
خوب بود ولی به نظرم من پیش از تو از دو جلد بعدیش قشنگ تر بود اما بازم منو جذب میکرد که ادامشو بخونم. قلم جوجو مویز فوق العاده ست
خب خیلی وقت بود در برابر خوندن جلد سوم مقاومت میکردم چون فکر میکردم سوژه قراره تکراری باشه اما لوئیزای این جلد پختهتر و عاقلتر شده بود، حرفایی که زد نحوه برخوردش با مشکلات افق دیدش همه چیزش تغییر کرده
جوجو مویز هم دیگه واقعا گندشو در آورده من پیش از تو . پس از تو . باز هم من . ایندفعه هم می خواد کتاب بده و حتی دوباره من
خیلی دوست داشتم کتابو با سبک کناب خوندن من جور بود و هیجان انگیز تر از دو کتاب قبل توصیف شده بود ادعای متن کامل بدون سانسور هم امیدوارم درست باشه چون واقعا ما ایرانی ها هم نیاز داریم که