دانلود و خرید کتاب حباب معلق وودی آلن ترجمه بهرنگ رجبی
تصویر جلد کتاب حباب معلق

کتاب حباب معلق

نویسنده:وودی آلن
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب حباب معلق

کتاب حباب معلق نمایشنامه‌ای نوشتهٔ وودی آلن با ترجمهٔ بهرنگ رجبی است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب حباب معلق

حباب معلق نمایشنامه‌ای از وودی آلن با فضای کمدی سیاه است که در سال ۱۹۴۵ در بروکلین رخ می‌دهد. داستان نمایشنامه دربارهٔ زن و شوهری به نام‌های انید و مکس و پسرانشان، پُل و استیو است. پل دچار لکنت زبان است و این قضیه آزارش می‌دهد. اما فکر می‌کند با یادگیری شعبده‌بازی می‌تواند بر ترس و اضطرابش غلبه کند.

انید و مکس دائم در کشمکش هستند و دربارهٔ مسائل مختلف صحبت می‌کنند. تا اینکه انید با جری، کسی که استعدادیاب است، صحبت می‌کند تا او برای دیدن پل به خانه‌شان بیاید.

 انید بسیار خوشحال می‌شود. اما غافل از آنکه انگیزه‌ٔ جری از سر زدن به خانه‌ٔ آن‌ها، چیزِ دیگری است.

خواندن کتاب حباب معلق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آثار وودی آلن پیشنهاد می‌کنیم.

درباره وودی آلن

وودی آلن با نام اصلی Allen Stewart Konigsberg اول دسامبر سال ۱۹۳۵ در بروکلین نیویورک در یک خانواده یهودی ثروتمند متولد شد و به خاطر موهای قرمز رنگش در بین دوستان و همکلاسی‌هایش به قرمز معروف بود. وودی آلن فعالیت حرفه‌ای خود را با نوشتن کتاب‌های طنز آغاز کرد و به بعدا به بازی روی صحنه و کارگردانی روی آورد. او ۱۹ بار نامزد جایزه‌ اسکار و ۴بار برنده‌ آن شد؛ یکبار برای بهترین کارگردانی و سه بار برای بهترین فیلم‌نامه‌ اقتباسی.

وودی آلن علاوه بر فعالیت درخشانش در سینما، کتاب‌های مختلفی نوشته است. توانایی او در نوشتن را، از فیلم‌نامه‌های شاهکارش می‌توان متوجه شد. از میان آثار او می‌توان به کتاب‌های این آب آشامیدنی نیست، دوباره این آهنگو بزن سم، حالا بی‌حساب شدیم، بی بال و پر، عوارض جانبی ( مقالات و نمایشنامه‌هایی هستند، پیش از آن در روزنامه و نشریات مختلف ازجمله نیوریپابلیک، نیویورک تایمز و نیویورکر چاپ شده‌اند)، حباب معلق، سنترال پارک وست، اولد سیبروک، ریورساید درایو، متل ماه عسل، هرج و مرج محض، بن‌بست نویسنده، مرگ در می‌زند و مرگ / خدا اشاره کرد. 

بخشی از کتاب حباب معلق

«انید: (کیسه را روی میز می‌گذارد.) کجا می‌ری؟

استیو: بیرون...

انید: بیرون یعنی کجا؟ بیرون که آتیش به پا کنی؟

استیو: (بچهٔ یکدنده‌ای است.) چندبار باید بهت بگم؟ تقصیر من نبود.

انید: همیشه یه بهانه‌ای داری. مشق‌هات چی میشه؟

استیو: خانوم امروز بهمون مشق نداد.

انید: به من دروغ نگو.

استیو: (کتش را می‌اندازد روی مبل.) بعداً می‌نویسم. تو مشکلی داری؟

انید: همین الان. درست شنیدی. دقیقاً برای همینه که دانش‌آموز ضعیفی هستی. مال این نیست که خنگی، دلیلش اینه که حاضر نیستی بشینی پای کارهات. (کتش را پشت در آویزان می‌کند.) همهٔ کارها رو قبل از تکلیف مدرسه انجام می‌دی. نتیجه‌ش هم نمرهٔ پایین تو درس تاریخه، نمرهٔ پایین تو درس حساب. انگشتت رو از دهنت دربیار. (کیسهٔ خواروبار را برمی‌دارد و می‌گذاردش روی پیشخان.) نمرهٔ خیلی پایین تو بهداشت شخصی، که بین تمام نمره‌های بدت از همه شرم‌آورتره.

استیو: من باید هر روز به این حرف‌ها گوش بدم؟

انید: نباید آتیش به پا کنی.

استیو: (به‌طرف مبل می‌رود و کتاب مصوری برمی‌دارد.) داشتیم سیب‌زمینی کباب می‌کردیم.

انید: آدم برای کباب کردن سیب‌زمینی یه بطری رو پُر از بنزین نمی‌کنه.

استیو: خدایا، چیزی نمونده بود از در بیرون برم که سر رسیدی...

انید: دقیقاً همون حرفی که خانم رایلی زد: «خنگ نیست، تنبله.» تو این دنیا آدم با تنبلی به هیچ‌جا نمی‌رسه. گرسنه‌ای؟

استیو: همین الان یه دونات خوردم.

انید: دونات؟ دونات روغن خالصه. تا حالا دیدی توی ماشین رو با چی برق می‌ندازن؟ دونات همونه. یه تیکه روغن سرخ‌شده. تصور کن چه بلایی می‌تونه سر بدنت بیاره.

استیو: من دونات دوست دارم، تو مشکلی داری؟

انید: برات یه نصفه‌ساندویچ درست می‌کنم. بیا، آدامس بادکنکی پیدا کردم. (به‌سمت کیفش می‌رود.) هِرنیش تنها شکلات‌فروشی‌ایه که هنوز هم آدامس بادکنکی داره. نپرس چقدر پولش رو دادم. اون عوضی هشت سِنت حساب کردعین دزدهای بازارسیاهه. باور کن. حالا که دیگه جنگ تموم شده، پولی به جیب می‌زنه. (آدامسی به استیو می‌دهد.) چون بچهٔ خوبی هستی. (به‌سمت اتاقی که پل در آن گرم تمرین است می‌رود و در را باز می‌کند.) پل، بیا. (برمی‌گردد و به‌سمت آشپزخانه به راه می‌افتد.) یه‌کم غذا بخوری طوریت نمیشه.»

معرفی نویسنده
عکس وودی آلن
وودی آلن
آمریکایی | تولد ۱۹۳۵

وودی آلن در اول دسامبر سال ۱۹۳۵، در نیویورک متولد شد و با نام «آلن استوارت کوینگزبرگ» بزرگ شد و به مدرسه رفت. مادرش، نتی -که از مهاجرین اتریشی بود- کتاب‌دار و پدرش، مارتین، -که از مهاجران روس بود- جواهرساز بود. البته مارتین هیچ‌گاه سر یک کار بند نمی‌شد. او مدتی به فروشندگی پرداخت، بعد راننده‌ی تاکسی شد و کمی بعد سر از کافه درآورد. خانواده‌ی کوینگزبرگ در خانه‌ای در بروکلین نیویورک زندگی و به زبان‌های روسی، آلمانی، عبری، ییدیش و البته انگلیسی با یکدیگر صحبت می‌کردند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

حجم

۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

قیمت:
۶۲,۰۰۰
۴۳,۴۰۰
۳۰%
تومان