کتاب ابله
معرفی کتاب ابله
ابله نوشته فئودور داستایفسکی نویسنده برجسته روس و خالق رمان مشهور برادران کارامازوف است. داستایفسکی سرنوشت جهان ر ا از طریق سرنوشت مردمانش درک میکند و در داستانهایش به سوالات اساسی و فلسفی که در ذهن ناخوداگاه و آگاه بشر میگذرد، میپردازد. ابله نیز یکی از آثار برجسته داستایفسکی است که از دریچه چشم مردی گیرافتاده میان تناقضها به زندگی مینگرد.
درباره کتاب ابله
شخصیت اصلی داستان پرنس میشکین از نوادگان یک خاندان سلطنتی ورشکسته است. عنوان ابله برگرفته از شخصیت مهربان و خوش قلب اوست که در نظر بسیاری از افراد نشانهای از حماقت و نادانی اوست. ابله داستان رویدادها و فراز و نشیبهایی است که این شخصیت در میان تناقضها، علاقهمندیها و احساسات در جامعهای اینجهانی و زمینی شده تجربه میکند. نکتهسنجی داستایفسکی و نگاه عمیق او، ابله را یکی از ماندگارترین شاهکارهای ادبی جهان کرده است.
خواندن کتاب ابله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به ادبیات داستانی به ویژه دوستداران کتاب های داستایفسکی را به خواندن رمان ابله دعوت میکنیم.
درباره فيودور داستایفسکی
فئودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایفسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. او در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. اما در سال ۱۸۴۹ به جرم براندازی حکومت دستگیر شد. حکم اعدام او مشمول بخشش شد و در عوض او چهار سال در زندان سیبری زندانی بود و بعد از آن نیز با لباس سرباز ساده خدمت میکرد. شهرت او به خاطر رمانهایش: ابله، قمارباز، برادران کارامازوف و جنایت و مکافات است. داستایفسکی در۵۹ سالگی در ۹ فوریه ۱۸۸۱ در سن پترزبورگ از دنیا رفت.
بخشی از کتاب ابله
ایوان پتروویچ پتیتسین میگفت: «میدانید آفانسی ایوانوویچ، میگویند در میان ژاپنیها رسم است که وقتی کسی مورد توهین قرار میگیرد نزد توهینکننده میرود و میگوید تو به من اهانت کردهای و به همین دلیل آمدهام تا شکمم را جلوی چشمانت پاره کنم و با این کلمات واقعاً شکمش را جلوی نزد توهینکننده پاره میکند و احتمالاً از این کار احساس رضایت میکند، در این جهان آدمهای عجیب و غریبی وجود دارند آفانسی ایوانوویچ.»
آفانسی ایوانوویچ با لبخند جواب داد: «و حالا فکر میکنید ماجرایی که امشب دیدیم شباهتی به آن دارد؟ مقایسهی بسیار زیرکانهای است. اما خودتان دیدید ایوانپتروویچ عزیز، من هر کاری از دستم برمیآمد برای او انجام دادم. چه کسی است که مجذوب چنین زنی نشود و دل و دین از دست ندهد؟ ببینید، همان راگوژین دهاتی یکصدهزار روبل به پایش ریخت! باید بگویم همهی اتفاقات امشب زودگذر، شاعرانه و غیرقابل پیشبینی بود اما از زیبایی و رنگ خاصی برخوردار بود. علیرغم همه سختیها تلاش من در راه تحصیل او به هدر رفت، آه خدای من این زیبایی و احساسات چهها که نمیتوانست بکند. بارها گفتم که الماسی بود پرداخت نشده...»
حجم
۷۵۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۹۲۰ صفحه
حجم
۷۵۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۹۲۰ صفحه
نظرات کاربران
شاهزاده میشکین جوان ساده دلیه که سال ها به بیماری صرع مبتلا بوده و در سوییس درحال مداوا بوده. به علت بیماری و ساده دلی بیش از حد به عنوان ابله شناخته میشه. بعد از سال ها به روسیه برمیگرده
اولین نکته اینه که تقریبا نود درصد منتقدا این کتابو "بزرگ ترین کتابِ یکی از بزرگ ترین نویسنده های دنیا" میدونن...! و فقط "این نکته کوچیک" میتونه قشنگ این رمانو شرح بده! خوندن ابله به طور کامل میشه گفت "ملال آور" ه
درباره این اثر درخشان چه می توان گفت به جز اینکه خواننده با یک شاهکار تاثیرگذار، قصه ای ملموس و توصیفی، روایتی تلخ و غم انگیز سرنوشت آدمی یکرنگ و محترم و با اصول در میان جماعت درندگان انسان نما،
ابله اولین آشنایی من با داستایوفسکی است. به طوری مجذوب شده ام که در صددم همه ی آثار این نویسنده را بخوانم... متن انقدر کامله که هرازگاهی آدم تعجب می کنه که چجوری تونسته همچین داستانی را بنویسه؟... خیلی قوی
داستان ابتدا پرکشش بود اما آخراش پر از بحثها و سخنرانیهای خسته کننده و مبهم بود که فقط دوست داشتم ازشون بگذرم البته شاید بخاطر ترجمه نه چندان خوبش باشه، شخصیت اصلی داستان متفاوت و جالبه اما حال و هوای
به نظر من این رمان میخواد بگه که آدم خیلی خوب و روراست هم بدرد نمیخوره و باعث آسیب رسیدن به اطرافیانش میشه و همچنین روی دیگر این موضوع این است که جامعه قادر به هضم و پذیرش انسان کاملا صادق
من این کتابو با ترجمه ی سروش حبیبی خوندم ترجمه ی خیلی روانی داشت بدون هیچ اشتباه تایپی مفهوم کتاب فوق العاده بود
داستانی پر از شخصیت که اولش سرگیجه میگیرید از این همه اسم! قهرمان اصلی داستان شاهزاده میشکین است. سابقهٔ حملات صرع باعث شده بود که او ابله به نظر برسد. او پس از یک دورهٔ درمانی در سوییس پس از
زیبا و عمیق ، روح و روان ادمو جلا میده وقتی شروع کردم با خودم میگفتم شاید دیگه نخونم . فکر نمیکردم تمومش کنم ولی اینقدر حس خوبی داره که تا اخرش خوندم هر چند خوندنش طول کشید ولی خوش
خوندنش نزدیک یک ماه طول کشید ولی واقعا از بهترین کتابایی بود که خوندم بطوری که یجورایی وابسته شدم به شخصیتای داستان و پایانش باعث شد کمی احساس ناراحتی کنم.