کتاب ماورای طبیعی شدن جو دیسپنزا + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب ماورای طبیعی شدن

کتاب ماورای طبیعی شدن

معرفی کتاب ماورای طبیعی شدن

کتاب ماورای طبیعی شدن نوشتهٔ جو دیسپنزا و ترجمهٔ روزبه ملک زاده و هیمن برین است و انتشارات پردیس آباریس آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب ماورای طبیعی شدن

بشر در طی سالیانی که بر روی کرهٔ زمین زندگی کرده است پیوسته درگیر مسائلی شده که هیچ توجیه علمی برای آن نداشته و از درک آن عاجز بوده است. این مسائل همان ماوراءالطبیعه یا فرا گیتی نامیده می‌شود. خیلی از این مسائل با پیشرفت علم بشر به مسائل طبیعی بدل شده‌اند، اما خیل عظیمی از سؤال‌های بی‌جواب دیگر باقی مانده که همچنان در فهرست ماوراءالطبیعه جای دارد. ماوراءالطبیعه را در متون اسلامی عالم غیب گفته‌اند. عالم غیب نیز همان عالمی است که از نگاه حسی ما پوشیده است که می‌توانیم با عقل، نشانه‌هایی از آن بیابیم و با استفاده از وحی، جزئیات آن را به دست آوریم.

کلید آموزه‌های یوگا این است: وقتی چیزی را که زمانی ناممکن می‌پنداشتیم، خودمان تجربه کرده و یا در دیگری مشاهده می‌کنیم، از چنگ باورهایمان رها شده و می‌توانیم در زندگی خود بر این محدودیت‌ها غلبه کنیم. به همین دلیل است که کتاب ماورای طبیعی شدن توانایی تغییر زندگی شما را دارد. اگر بتوانید رویای آیندهٔ خود را به منزلهٔ واقعیت کنونی‌تان قبول کنید و این کار را طوری انجام دهید که بدن متقاعد شود این رویا همین حالا در حال وقوع است، پی خواهید برد که چگونه باید آن آبشارهای عاطفی و فرایندهای فیزیولوژیکی را فعال کنید که بازتاب واقعیت جدیدتان هستند. نورون‌های درون مغز شما، نورون‌های حسی درون قلبتان و وضعیت شیمیایی بدنتان همه با هم هماهنگ می‌شوند تا اندیشهٔ جدیدتان را بازتاب دهند و امکان‌های کوانتومی زندگی طوری سامان می‌یابد که شرایط جدیدی را به جای شرایط نامطلوب گذشته (که آنها را به منزلهٔ زمان حال پذیرفته‌اید) بنشاند.

قدرت این کتاب در همین است.

جو دیسپنزا با سبکی ساده، سلیس و قابل فهم، کشفیات تحول‌آفرین علم کوانتومی و آموزه‌های عمیق گذشته را که عرفا عمر خود را وقف تسلط بر آن می‌کردند، در یک کتاب گرد هم آورده است. او به ما نشان می‌دهد که چطور ماورای طبیعی شویم.

خواندن کتاب ماورای طبیعی شدن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که با علوم نوین می‌خواهند به درک بهتری از خود برسند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ماورای طبیعی شدن

«اگر می‌خواهید ماوراءالطبیعه را در زندگی خودتان تجربه کنید، مثلاً بدنتان را بهبود بخشید، فرصت‌های غیر قابل تصوری برای خود ایجاد کنید و تجربه‌های متعالی و عرفانی داشته باشید باید ابتدا مفهوم لحظهٔ اکنون را به طور کامل فرا گیرید: اکنونِ ابدی.

امروزه زیاد در مورد حاضر بودن یا حضور در لحظهٔ اکنون سخن می‌گویند. بیشتر مردم معنای سادهٔ این گفته را می‌فهمند (فکر نکردن به آینده و زندگی نکردن در گذشته) اما من می‌خواهم معنای کاملاً متفاوتی از این مفهوم بیان کنم. این مفهوم مستلزم این است که از دنیای فیزیکی از جمله بدن، هویت و محیط‌تان فراتر بروید و حتی از خود مقولهٔ زمان نیز گذر کنید. در این حالت است که می‌توانید امکان را به واقعیت تبدیل کنید.

اگر نتوانید از آنکه فکر می‌کنید هستید و از باورهای شرطی شدهٔ خود نسبت به دنیا فراتر بروید نخواهید توانست زندگی و یا تقدیر جدیدی برای خود بیافرینید. پس به معنای واقعی کلمه باید از سر راه خود کنار بروید، از خاطرهٔ خود به منزلهٔ هویت‌تان بگذرید و اختیار خود را به دست چیزی بسپارید که از شما بزرگ‌تر است یعنی وجودی عرفانی. در این فصل این مسئله را برایتان توضیح خواهم داد.

ابتدا اجازه دهید عملکرد مغز را بررسی کنیم. فعال شدن هر نوع بافت عصبی در مغز یا بدن سبب بروز ذهن می‌شود. در نتیجه از نقطه نظر عصب شناختی، ذهن حالت عملکردی مغز است. برای مثال، شما ذهن خاصی برای رانندگی دارید. ذهن دیگری برای دوش گرفتن دارید و زمانی که آواز می‌خوانید یا به موسیقی گوش می‌دهید هم ذهن دیگری دارید. شما برای اجرای هر یک از این عملکردهای پیچیده از سطح خاصی از ذهن استفاده می‌کنید چون به احتمال زیاد هر یک از این کارها را هزاران بار انجام داده‌اید و بنابراین هر بار که آنها را انجام می‌دهید مغزتان به شیوه‌های کاملاً به خصوصی روشن می‌شود.

به عنوان مثال، مغز در حین رانندگی به دنبال الگو و ترکیب خاصی از شبکه‌های عصبی است که آنها را روشن کند. این شبکه‌های عصبی یا شبکه‌های نورونی صرفاً دسته‌هایی از نورون‌ها هستند که به صورت گروهی با یکدیگر کار می‌کنند (درست مانند یک برنامهٔ نرم‌افزاری خودکار). از آنجا که شما این کار را به دفعات زیاد انجام داده‌اید، چنین شبکهٔ عصبی تشکیل شده است. به عبارت دیگر، نورون‌هایی که برای انجام یک کار خاص با هم کار می‌کنند، به هم وصل می‌شوند. وقتی به صورت آگاهانه انتخاب می‌کنید که کاری مانند رانندگی را انجام دهید، به صورت خودکار این مجموعه نورون‌های مغزتان را انتخاب می‌کنید و به آنها دستور می‌دهید روشن شوند تا سطح خاصی از ذهن فعال شود.»

نظرات کاربران

sam00mp
۱۴۰۲/۰۹/۱۱

کتابه عالی من ب شما توصیه میکنم حتما بخونید چیز هایی راجب اطرافمون میگه که ما از اون بی خبریم در مورد چاکرا یا چشم سوم و قدرت های بدن انسان من خودم هنوز کامل نخوندمش ولی در کل کتاب

- بیشتر
کاربر 5525514
۱۴۰۳/۰۶/۲۰

خیلی جالب و خوبه 💕🥲

کاربر ۲۳۹۳۰۳۴
۱۴۰۴/۰۳/۱۸

این کتاب یکی از بی نظیر و شگفت انگیز ترین کتابها در حوزه قانون متافیزیک ،خودشناسی و انرژی درمانی است به شرطی که با دقت و چندین مرتبه کتاب رو بخونید تا به درک برسید برای انجام دادن تمرینات و مراقبه

- بیشتر
کاربر 2390039
۱۴۰۴/۰۵/۱۳

عالی

کاربر 960008
۱۴۰۴/۰۳/۱۵

به نظرم برای فهم کامل کتاب نیاز به سطی از پختگی هست و باید گام به گام با کتاب پیشرفت تا نتیجه گرفت به نظر من که فوق‌العاده است

کاربر 8833757
۱۴۰۴/۰۲/۲۳

سلام الهی سلامت باشید وبرقرار من هنوز این کتاب را نخواندم به پیشنهاد یک دوست قراره بخوانم ولی قبلا کتاب از شما خرید کردم خواندم در پناه حق باشید ممنونم

monimosavi
۱۴۰۳/۱۲/۲۱

واقعا عالی بود

بریده‌هایی از کتاب

می‌توان گفت که ما مادی‌گرایانی هستیم که فقط در این بُعد زندگی نمی‌کنیم، بلکه اسیر آن هستیم و به وسیلهٔ آن محدود می‌شویم. زیرا خود را به منزلهٔ بدنی تعریف کرده‌ایم که در زمان مشخصی در یک محیط زندگی می‌کند و تمرکزمان بیشتر روی ماده و کمتر روی انرژی است. از منظر کوانتومی ما به جای توجه به امواج غیر مادی امکان‌ها (انرژی)، بیشتر به ذرات فیزیکی (ماده) توجه می‌کنیم. این‌گونه است که در واقعیت سه بعدی خود غرق می‌شویم.
کاربر ۹۵۷۴۵۴۱
میدان کوانتومی (یا یکپارچه) میدانی نامرئی از انرژی و اطلاعات است یا می‌توان گفت میدانی از هوش یا آگاهی که در ورای مکان و زمان وجود دارد. در آنجا هیچ چیز مادی یا فیزیکی وجود ندارد. این میدان در ورای هر چیزی است که با حواس قابل درک باشد. میدان یکپارچهٔ انرژی و اطلاعات همان است که بر قوانین طبیعت حکمرانی می‌کند.
کاربر ۹۵۷۴۵۴۱
به لحظهٔ حال بازگردید، اشاره کردم که باید از فکر کردن به آیندهٔ قابل پیش‌بینی و از به یاد آوردن گذشتهٔ آشنا دست برداشته و در این فضای وسیع ابدی در مقام هشیاری قدم بگذارید و دیگر توجه خود را به هیچ چیز مادی یا فردی در این واقعیت سه بعدی مانند بدنتان، انسان‌های دخیل در زندگی‌تان، چیزهایی که دارید، جاهایی که می‌روید و حتی به زمان معطوف نکنید. اگر این کار را درست انجام دهید، چیزی نیستید جز هشیاری. این‌گونه است که به آنجا می‌رسید.
کاربر ۹۵۷۴۵۴۱
درست همان طور که دانشمندان کوانتومی وقتی توجه خود را از الکترون بر گرفتند، الکترون به انرژی و امکان تبدیل شد، اگر شما هم توجه خود را از زندگی‌تان برگیرید یا از خاطرهٔ زندگی خود فراتر بروید، زندگی‌تان به امکان تبدیل خواهد شد. اگر روی شناخته‌ها تمرکز کنید، شناخته‌ها را به‌دست خواهید آورد. اگر روی ناشناخته‌ها تمرکز کنید، امکان خواهید آفرید. هر چه بیشتر بتوانید به منزلهٔ هشیاری در میدان امکان‌های لایتناهی بمانید و هشیار باشید که در این فضای سیاه بی‌پایان آگاه هستید، بدون اینکه به بدن، اشیاء، مکان‌ها، افراد و زمان توجه کنید و هر چه بیشتر انرژی خود را به امر ناشناخته معطوف کنید، بیشتر خواهید توانست تجربه‌های جدید یا امکان‌های جدیدی در زندگی خود بیافرینید. این یک قانون است.
کاربر ۹۵۷۴۵۴۱
هر چه بیشتر بتوانیم در مقام هیچ کس، هیچ چیز، هیچ‌جا و خارج از زمان بمانیم، مغزمان منسجم‌تر می‌شود. در این حالت، سیستم عصبی خودمختار وارد عمل شده و بدن را ترمیم می‌کند، چون آگاهی ما با آگاهی آن ادغام شده است.
کاربر ۹۵۷۴۵۴۱
وقتی به آگاهی محض و هشیاری ناب تبدیل می‌شوید و امواج مغزی خود را از بتا به آلفا و حتی تتا تغییر می‌دهید، سیستم عصبی خودمختار که بسیار بهتر از ذهن آگاه می‌داند چطور باید بدنتان را بهبود بخشد، وارد عمل شده و فرصت خانه تکانی پیدا می‌کند. این امر سبب ایجاد انسجام مغزی می‌شود.
کاربر ۹۵۷۴۵۴۱
وقتی ما کامل باشیم، فقدانی وجود ندارد. پس در این لحظه ما آن چیزی را مشاهده می‌کنیم که از قبل در میدان کوانتومی امکان‌ها یا بالقوگی‌ها وجود دارد و با انرژی و توجه‌مان به آن زندگی می‌بخشیم.
کاربر ۹۵۷۴۵۴۱
شکرگزاری به این معناست که تجربهٔ موردنظر از قبل اتفاق افتاده است. هنگامی‌که شاکر هستید و یا احساس ستایش می‌کنید، در بهترین حالت گیرندگی قرار می‌گیرید. وقتی احساس شکرگزاری می‌کنید، بدنتان در مقام ذهن ناخودآگاه به این باور می‌رسد که آن واقعیتِ آینده در لحظهٔ حال قرار دارد.
کاربر ۹۵۷۴۵۴۱
لحظه‌ای به امواج رادیویی فکر کنید. همین حالا که در اتاقتان نشسته‌اید، امواج رادیویی در حال حرکت در اتاقتان هستند. بنابراین اگر رادیو را روشن کنید و آن را روی طول موج یا سیگنال خاصی تنظیم کنید، مبدّل کوچک داخل رادیو، آن سیگنال را دریافت کرده و به موج صوتی تبدیل می‌کند و می‌توانید به موسیقی مورد علاقه، اخبار و حتی آگهی بازرگانی گوش دهید. اینکه امواج رادیویی را در هوا نمی‌بینید، به این معنا نیست که آنها وجود ندارند. اگر فرکانس را کمی تغییر دهید و روی ایستگاه دیگری تنظیم کنید، بر این طول موج جدید پیام متفاوتی می‌شنوید
کاربر ۹۵۷۴۵۴۱
مرکز هشتم انرژی حدود ۴۰ سانتی‌متر بالاتر از سر قرار دارد. بنابراین تنها مرکزی است که به هیچ بخشی از جسم ربط ندارد. مصری‌ها این مرکز را Ka می‌نامیدند که بیانگر ارتباط با سرچشمهٔ کل هستی است. وقتی این مرکز فعال شود، احساس می‌کنید شایستهٔ دریافت هستید و بینش، تجلی، درک عمیق و بارگذاری فرکانس سازنده و اطلاعاتی را ممکن می‌کند که نه از خاطرات ذخیره شده در سیستم عصبی، بلکه از سرچشمهٔ کل هستی نشأت می‌گیرد. ما از طریق این مرکز به داده‌ها و خاطرات میدان کوانتومی دسترسی پیدا می‌کنیم.
کاربر ۹۵۷۴۵۴۱

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۸۰ صفحه

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۸۰ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان