
کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند
معرفی کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند
کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند با عنوان اصلی Women Who Run with the Wolves: Myths and Stories of the Wild Woman Archetype، نوشتهی کلاریسا پینکولا استس است که انتشارات باران خرد با ترجمهی سمیه شهرابی فراهانی آن را منتشر کرده است. این اثر در دستهی روانشناسی تحلیلی، اسطورهشناسی، فمینیسم و خودیاری قرار میگیرد. نویسنده که روانکاو یونگی و در عین حال نویسنده و قصهگوست این کتاب را بر پایهی تخصص، دانش و اطلاعات خود در فرهنگهای بومی و افسانههای کهن نگاشته است. غور در آنچه از دل روایات و افسانههای کهن میآید، بیشک نزدیکترین روایت به روان آدمی را پیشِ رو میآورد. او این منابع اصیل را مطالعه و بررسی کرده و سپس با نگرشی روانکاوانه از آنها برای تحلیل روان زنانه بهره برده است. درآمیختن این یافتهها با علم آکادمیک ماحصلی جذابی خلق کرده که خواندنش خالی از لطف نیست. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی این اثر را از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زنانی که با گرگها می دوند
این اثر به بیش از ۴۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است. از دلایل اصلی استقبال بالا از این کتاب نوآوری در تلفیق روانشناسی و اسطوره است؛ کاری که برای نخستین بار انجام میشد. این کتاب یک سفر قهرمانانهی زنانه به ناخودآگاه است. سفری که در طی آن مواجهه با ترسها و زخمها و در نهایت خویشتن اصیل خود را خواهیم داشت. نویسنده در طی این مسیر همراه و همپای ما پیش میآید، در تاریکیها دستان ما را میگیرد و در گذرگاههای خطرناک کمکحالی بینظیر برای ماست. گرگ در این کتاب استعارهای است که به غریزهی طبیعی، قدرت درونی، شهود و روحیه آزاد و وحشی زنانه اشاره دارد. نویسنده با اعتقاد به اینکه زندگی در دنیای مدرن و نیز مردسالاری حاکم بر آنها این خوی را در زنان سرکوب کرده به این موضوع میپردازد که بهتبع این اتفاقات زنان از ماهیت اصلی خویش دور شدهاند.
خلاصه کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند
نویسنده یک روانکاو یونگی است و از تحلیلهای کهنالگویی کارل گوستاو یونگ استفاده میکند. او با مطالعهی داستانهای فولکلور و افسانههای کهن فرهنگهای مختلف از قصهدرمانی بهره برده و کتاب را براساس نتایج بهدستآمده نوشته است. او در هر فصل از این کتاب یک داستان یا روایت را بیان کرده و سپس به تشریح نمادها و کهنالگوهای آن داستان میپردازد و در ادامه این نمادها را به چالشهای زندگی مدرن ربط داده و راهکارهایی برای رهایی آن خوی اصلی زنانه ارائه میدهد. نویسنده در این اثر خود تلاش کرده است تا ضمن بازشناسی و احیای غریزهی طبیعی زنان و مواجهه با بخشهای سرکوبشدهی شخصیت آنان، به اهمیت خلوتگزینی و سکوت برای شنیدن صدای درون پرداخته و با التیام زخمهای کهن روانی که از نسلها قبل به ارث رسیدهاند، امکان کشف و پرورش خلاقیت ذاتی را در آنها فعال کند. این اثر را میتوان محصولی در مقابله با فرهنگ بیشازحد متمدنی که زنان را منفعل و مطیع میسازد، دانست.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
کتاب مسیری را در پیش میگیرد که در نهایت ارتباط ازدسترفتهی مخاطب با غریزه و شهودش را احیا میکند. نویسنده از این اتفاق به دیدن در تاریکی یاد کرده و با تفسیر تکتک الگوها و نشانهها در نهایت به این نکته میرسد که بسیاری از احساساتی که تجربه میکنیم و حتی بسیاری از تجاربی که در زندگی کسب میکنیم ناشی و برآمده از چیزی است که از آن به کهنالگو یاد میشود. کتاب فرایند جستوجو در جنگل تاریک درون را به ما میآموزد. نویسنده زندگی را در قالب سفری قهرمانانه به تصویر میکشد و برای این گذران همراه با دشواری و دغدغه راهحلهای کاربردی ارائه میدهد. راهکارهای او به بهبود و التیام زخمهای فرهنگی و بیننسلی که از آنها رنج میبریم کمک کرده و ما را از قید و بند نیکبانوی متمدن بودن رها میکند. این کتاب شاهد مثالی درست برای درک قدرت درمانگری داستانها و اسطورههاست.
دانلود کتاب زنانی که با گرگها می دوند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
به نظر میرسد نخستین دستهای که خواندن کتاب را به آنها پیشنهاد میکنیم زنانی هستند که در جستوجوی هویت خویشاند. آنها که به دلایل ناشی از فرهنگ حاکم بر جامعه و یا سنتهای دستوپاگیر باقیمانده احساس تهیشدگی یا گمکردن خویشتن خویش دارند و در پی ریسمانی برای نجات هستند، مخاطبان اصلی این کتاباند. همچنین با توجه به اینکه کتاب از آموزههای یونگی بهخوبی بهره برده و توانسته نمادها را براساس این آموزهها شناسایی و بازنمایی کند، علاقهمندان به روانشناسی تحلیلی یونگی، کهنالگوها و امور برآمده از ناخودآگاه جمعی، دستهی دوم مخاطبان این کتاب هستند. اگر احساس میکنید خلاقیت شما دچار قفلی بازنشدنی شده و درجا میزنید این کتاب راهنمای خوبی برای شماست. کتاب با توجه به واشکافیهای عمیقی که انجام داده ابزار مناسبی برای تسهیلگران گروههای زنان، درمانگران و مربیان زندگی است.
در کنار اینکه کتاب به افراد جوانی که تجربهای از زندگی ندارند، یا آنها که درگیر بحرانهای حاد روانی هستند پیشنهاد نمیشود؛ اما میتواند برای آنها که در پی راهکارهای سریع و عملی برای حل مشکلات خود هستند، یا مردانی که به شناخت زنان و دنیای درونی آنان علاقهمندند اطلاعات مفیدی داشته باشد.
درباره کلاریسا پینکولا استس؛ نویسنده کتاب
دکتر کلاریسا پینکولا استس در سال ۱۹۴۵ در ایالت ایندیانای آمریکا متولد شد. او دکترای روانکاوی مطالعات بینفرهنگی و اسطورهشناسی خود را از مؤسسهی Union Institute & University اخذ کرده است، فوقلیسانس روانشناسی از دانشگاه Edgecliff College دارد و در رشتهی روانکاوی یونگی در مؤسسهی C.G. Jung در شهر زوریخ سوئیس نیز تحصیل کرده است. استس همچنین مدارک و تحصیلاتی در رشتههای قومشناسی، مردمشناسی و روانشناسی بالینی دارد. او که در خانوادهای بزرگ و پرجمعیت به دنیا آمده و بزرگ شده، لالاییها و داستان و اسطورهها را از آنها به ارث برده است. تجارب کاری او در خلق آثارش بسیار کارآمد بوده و بهخوبی از پس تلفیق این تجارب با آموختههای آکادمیک و نیز آنچه از دل داستانها کشف کرده، برآمده است.
نظرات افراد مشهور در مورد کتاب زنانی که با گرگ ها میدوند
تکیه بر داستانهای کهن و فولکلور بارزترین ویژگی این کتاب است که تحسین بسیاری را برانگیخته است. منتقدان بسیاری نبوغ نویسنده در تفسیر داستانها و اشاره به زوایای پنهان نهفته در بطن هر داستان را ستودهاند. نویسنده این اثر را چنان تنظیمکرده و پیش برده که خواننده را بهتدریج در مسیر توانمند کرده و بهنوعی یک اثر آموزشی محسوب میشود. این ویژگی کتاب را در قالب یک ابزار کمکی در مسیر درمان شناسانده است.
مایا آنجلو شاعر، خاطرهنویس و فعال شهیر آمریکایی این کتاب را هدیهای از یک روح ژرف نامیده است. دکتر کریستین نورثروپ پزشک و نویسندهی پرفروش در حوزهی سلامت زنان این اثر را تنها یک کتاب نمیداند و آن را راهنمایی برای روان زنانه نامیده که به ما کمک میکند قدرتهای اصیل روحمان را بازپس بگیریم. آن لاموت نویسندهی پرفروش و مقالهنویس در مورد کتاب و نویسندهی آن گفته است: یک سفر مسحورکننده و روشنگر؛ کلاریسا پینکولا استس قصهگویی با مهارت خارقالعاده است. این کتاب گنجینهای از خرد و مرهمی شفابخش برای روح است.
جوایز و افتخارات این کتاب
کتاب در سال ۱۹۹۲ انتشار یافت. انتشار آن همزمان با موج فمنیستی راه افتاده و تلاش نواندیشان و متفکران در بررسی عمیقتر مسائل روانشناختی زنان بود. کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند اگرچه موفق به کسب جوایز معتبری چون پولیتزر یا بوکر نشده است (که این امر را بیشتر ناشی از عدم قرارگیری کتاب در ژانری خاص میدانند) اما با استقبال بسیار بالایی از سوی خوانندگان و منتقدان مواجه شده و برای ۱۴۵ هفته (قریب به سه سال) در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار داشت و منتقدان آن را پدیدهای فرهنگی دانستهاند. این کتاب در سال ۱۹۹۲ موفق به کسب مدال نقره جایزهی کتاب کالیفرنیا در رشتهی غیرداستانی شده است، اما در میان شهرت و اعتباری که بهسبب بازخوردهای مثبت در حوزهی مخاطبان و نیز در بخش تجاری کسب کرده، این جایزه چندان چشمگیر و حتی تأثیرگذار نبوده است. کتاب همچنین توسط مجلهی معتبر لسآنجلس تایمز بهعنوان یکی از کتابهای برتر سال انتخاب شده است. همچنین در همان سالِ انتشار توانسته عنوان کتابِ برتر را از سوی کتابخانهی عمومی نیویورک از آنِ خود کند.
بخشی از متن کتاب زنانی که با گرگها می دوند
«با گذشت زمان شاهد این بودهایم که طبیعت غریزی زنانه غارت شده است، پسزده شده و دوباره ساخته شده است. دورهای طولانی مانند حیاتوحش و سرزمینهای وحشی دچار سوء مدیریت شده است. به مدت هزاران سال بهمحض اینکه سر برمیگردانیم به پستترین قسمتهای روان انداخته میشود. سرزمینهای معنوی زن وحشی در طول تاریخ غارت شده است، سوخته است، با بولدوزر ویران شده است و چرخههای طبیعی به خاطر خوشایند دیگران بالاجبار تبدیل به ریتمهای غیرطبیعی شدهاند.
تصادفی نیست همانطور که درکمان را از طبیعت وحشی درونیمان از دست میدهیم طبیعت بکر سرزمینهای سیارهٔ ما هم در حال از بین رفتن هستند. درک این موضوع سخت نیست که چرا جنگلهای کهن و زنان سالخورده دیگر منابع مهم تلقی نمیشوند. اینها جزء اسرار نیستند. این هم تصادفی نیست که زنان وحشی، گرگها و خرسها به یک اندازه شهرت دارند. همه آنها کهنالگوهای غریزی مشابهی دارند و همینطور همه آنها بهاشتباه به داشتن غریزهای خطرناک وحشی متهم هستند.»
حجم
۶۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۰۳ صفحه
حجم
۶۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۰۳ صفحه
نظرات کاربران
من عاشق این کتاب هستم. اگه قرار بود فقط دوتا کتاب در کل زندگیم بخونم قطعا کتاب ٫زنانی که با گرگها میدوند٫ و کتاب ٫ژرفای زن بودن٫، رو انتخاب میکردم. من با ذوق و علاقه بسیار این کتاب رو خوندم و
من با ترجمه سیمین موحد خوندم اگر کم سن و سال باشید احتمالا گزینه مناسبی برای شما نخواهد بود کتاب سنگینیه و بعد از مطالعه هر بخش آدم کم میاره و میزاره زمین دنبال این نباشید که نکته خاصی ازش
من این کتاب رو صوتی و با ترجمهی سیمین موحد گوش دادم . خیلی عمیقه ... خود مترجم میگه من در هر دورهای از زندگی این کتابو خوندم برداشتهای جدیدی ازش میکردم . اگه به کهنالگوها ، هزارتوهای پیچیده و
کتاب خوبیه ولی متاسفانه ترجمه افتضاحه! یعنی به معنای واقعی کلمه افتضاح!!!!!!
عالیه حتما بخونید.
صد درصد توصیه میکنم بخصوص به خانم ها و دخترخانم هایی که از مراجعه به اساتید و مشاوران درخصوص دریافت پاسخ سوالات شون درباره ماهیت شون جوابی دریافت نکردند.
به زنانی که طبیعت وحشی درون خود راگم کرده و بدنبال آن میگردندپیشنهادمیکنم
بهترین ترجمه کدام هست؟که هم روان باشه وهم عمیق
کتاب خیلی آموزنده برای خانم هاست هر خانمی حتما باید این کتاب رو یکبار بخونه گرچه متن طولانی و گاهی خسته کننده است اما ارزش وقت گذاشتن و مطالعه رو داره