کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند
معرفی کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند
کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند؛ افسانهها و قصههایی دربارۀ کهنالگوی زن وحشی نوشتۀ کلاریسا پینکولا استس با ترجمۀ سمیه شهرابی فراهانی در انتشارات باران خرد به چاپ رسیده است. استس در این کتاب با استفاده از کهنالگوهای باستانی، قصههای کهن و افسانهها درکی جدید از زنان ارائه میدهد و عمیقترین ماهیت زنانه را شناسایی میکند، تصویری که در زن امروز مبهم مانده است.
درباره کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند
کتاب زنانی که با گرگها میدوند نوشتهٔ کلاریسا پینکولا استس، افسانهها و داستانهای کهنالگوی زن وحشی است و از مطالعات زیستشناسی نویسنده در زمینهٔ حیاتوحش بهویژه گرگها نشئت گرفته است. مطالعهٔ زندگی گرگهای نژاد کانیس لوپوس و کانیس روفوز شبیه به داستان مشکلات روحی و روانی زنان است. به باور نویسنده که خود روانشناس است قصههای پریان، داستانها و افسانهها درکی را ارائه میدهند که به کمک آن میتوانیم دیدگاهمان را وسعت بخشیم تا مسیری را که طبیعت وحشی از خود بهجا گذاشته ببینیم و در پیش بگیریم. دستورالعمل موجود در داستانها این اطمینان را میدهد که این مسیر نهتنها ویران نشده است بلکه هنوز باعث میشود که زنان عمیقتر و عمیقتر شوند و به دانش درونشان دست یابند.
موضوع کتاب حاصل حدود ۲۵ سال مطالعهٔ کهنالگوهای باستانی از سوی استس و نیز مطالعهٔ افسانهها و قصهها و فرهنگهای عامۀ نشئتگرفته از فرهنگ خانوادگیاش است. استس میگوید در مورد مسائل روحی زنان نمیتوان با معیارهای تعریفشده توسط یک فرهنگ ناخودآگاه رفتار کرد و همینطور نمیتوان آنها را در نظر افرادی که ادعا میکنند به این مسائل آگاهی دارند، بهشکل قابلقبولتری درآورد. این همان چیزی است که پیش از این باعث شده میلیونها زنی که با اقتدار و نیروی طبیعت خود شروع به عمل کردهاند، توسط فرهنگشان کنار گذاشته شوند. در عوض٬ هدف باید احیا و دستیابی به اشکال روانی زیبا و طبیعی زنان باشد.
نویسنده اعتقاد دارد نشانههای حیات زنانه میتواند بهوسیلهٔ جستوجوی حفاری گستردۀ «روانی و تمثیلی» در ویرانههای عوالم زنانه را دوباره احیا کرد. با این روشها ما میتوانیم شیوههای رفتاری روان غریزی طبیعی و بکر را کشف کنیم و با استفاده از شخصیتپردازی در کهنالگوی زن وحشی میتوانیم روشها و معانی عمیقترین ماهیت زنانه را شناسایی کنیم. زن امروزی تصویر مبهم در کار و فعالیت است. او تحتفشار است تا همهچیز و همهکس باشد. دانش کهن مدتهاست که بلااستفاده مانده است.
کتاب ۱۶ فصل دارد:
مقدمه: آواز خواندن استخوانها
فصل ۱: زوزه: رستاخیز زن وحشی
فصل ۲: به دنبال متجاوز: آغاز پذیرش
فصل ۳: بو کشیدن حقایق: بازیابی شهود و بصیرت
فصل ۴: همسری: پیوند با دیگری
فصل ۵: شکار: زمانی که قلب، یک شکارچی تنهاست
فصل ۶: یافتن گروه خود: موهبت تعلق داشتن
فصل ۷:جسم شاد: بدن وحشی
فصل ۸: حفظ جان: تشخیص تلهها، قفسها و طعمههای سمی
فصل ۹: بازگشت به خانه: بازگشت به خویشتن
فصل ۱۰: آب زلال: تغذیهٔ زندگی خلاق
فصل ۱۱: شور جنسی: بازیابی جنسیت مقدس
فصل ۱۲: تعیین قلمرو: مرز بین خشم و بخشش
فصل ۱۳: زخمهای بهجامانده از مبارزه: عضویت در طایفه زخم
فصل ۱۴:جنگل زیرزمینی: خودآگاهی در جنگل زیرزمین
فصل ۱۵: سایه به سایه رفتن: آوای عمیق / قواعد گرگها برای زندگی
فصل ۱۶: مژه گرگ
حرف آخر: داستان بهعنوان دارو
کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران حوزۀ روانشناسی، توسعۀ فردی و مطالعات زنان پیشنهاد میکنیم.
درباره کلاریسا پینکولا استس
کلاریسا پینکولا استس متولد ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵ در آمریکا است. او دربارۀ خود میگوید: یک روانشناس، شاعر، تحلیلگر یونگ و حافظ قصههای کهن.
استس کتابها و نوشتههای دیگری نیز دارد؛ همچون:
اتحاد زنان قدرتمند: برکت عشق نابخردانه مادر برای روح وحشی
باغبان وفادار: داستانی حکیمانه در مورد آنچه که هرگز نمیتواند بمیرد
موهبت داستان: داستانی خردمندانه در مورد آنچه که کافی است
بخشی از کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند
«با گذشت زمان شاهد این بودهایم که طبیعت غریزی زنانه غارت شده است، پسزده شده و دوباره ساخته شده است. دورهای طولانی مانند حیاتوحش و سرزمینهای وحشی دچار سوء مدیریت شده است. به مدت هزاران سال بهمحض اینکه سر برمیگردانیم به پستترین قسمتهای روان انداخته میشود. سرزمینهای معنوی زن وحشی در طول تاریخ غارت شده است، سوخته است، با بولدوزر ویران شده است و چرخههای طبیعی به خاطر خوشایند دیگران بالاجبار تبدیل به ریتمهای غیرطبیعی شدهاند.
تصادفی نیست همانطور که درکمان را از طبیعت وحشی درونیمان از دست میدهیم طبیعت بکر سرزمینهای سیارهٔ ما هم در حال از بین رفتن هستند. درک این موضوع سخت نیست که چرا جنگلهای کهن و زنان سالخورده دیگر منابع مهم تلقی نمیشوند. اینها جزء اسرار نیستند. این هم تصادفی نیست که زنان وحشی، گرگها و خرسها به یک اندازه شهرت دارند. همه آنها کهنالگوهای غریزی مشابهی دارند و همینطور همه آنها بهاشتباه به داشتن غریزهای خطرناک وحشی متهم هستند.»
حجم
۶۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۰۳ صفحه
حجم
۶۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۰۳ صفحه
نظرات کاربران
من عاشق این کتاب هستم. اگه قرار بود فقط دوتا کتاب در کل زندگیم بخونم قطعا کتاب ٫زنانی که با گرگها میدوند٫ و کتاب ٫ژرفای زن بودن٫، رو انتخاب میکردم. من با ذوق و علاقه بسیار این کتاب رو خوندم و
من این کتاب رو صوتی و با ترجمهی سیمین موحد گوش دادم . خیلی عمیقه ... خود مترجم میگه من در هر دورهای از زندگی این کتابو خوندم برداشتهای جدیدی ازش میکردم . اگه به کهنالگوها ، هزارتوهای پیچیده و
کتاب خوبیه ولی متاسفانه ترجمه افتضاحه! یعنی به معنای واقعی کلمه افتضاح!!!!!!
من با ترجمه سیمین موحد خوندم اگر کم سن و سال باشید احتمالا گزینه مناسبی برای شما نخواهد بود کتاب سنگینیه و بعد از مطالعه هر بخش آدم کم میاره و میزاره زمین دنبال این نباشید که نکته خاصی ازش