دانلود و خرید کتاب آناکارنینا (جلد اول) لئو تولستوی ترجمه سودابه مبشر
تصویر جلد کتاب آناکارنینا (جلد اول)

کتاب آناکارنینا (جلد اول)

معرفی کتاب آناکارنینا (جلد اول)

کتاب آناکارنینا (جلد اول) نوشتۀ لئو تولستوی و ترجمۀ سودابه مبشر است. انتشارات آتیسا این رمان کلاسیک را روانۀ بازار کرده است.

درباره کتاب آناکارنینا (جلد اول)

آناکارنینا یکی از مشهورترین رمان‌های کلاسیک متعلق به دوران طلایی ادبیات روسیه، در سال ۱۸۷۸ توسط لئو تولستوی بزرگ نوشته شده است. آناکارنینا برخلاف «جنگ‌وصلح» که فضایی خشک و خشنِ مرتبط به جنگ دارد، درون‌مایه‌ای عاشقانه و اجتماعی به‌سبک تراژدی دارد که از زبان راوی سوم‌شخص و مجهول نقل می‌شود. «آناکارنینا» تنها یکی از شخصیت‌های اصلی کتاب است که تأثیر بسیاری بر روند داستان می‌گذارد، اما این داستان بر مبنای اتفاقاتی که بین اشخاص مختلف داستان صورت می‌گیرد و با چندین محوریت پیش می‌رود. آناکارنینا در واقع یکی از شاخه‌های فرعی این محوریت‌ها است. بقیۀ داستان دربارۀ فردی به نام «لوین» است. این دو شخصیت در داستان رابطۀ دورادوری با هم دارند. آنا کارنینا خواهرِ دوست لوین است. در طول داستان، این دو شخصیت فقط یک بار و در اواخرِ داستان با هم روبه‌رو می‌شوند؛ پس این رمان فقط به زندگی آناکارِنینا اشاره ندارد و در آن به زندگی و افکار شخصیت‌های دیگرِ داستان نیز پرداخته شده است. آنا نام این زن است و کارِنین نام شوهرِ او است و او به مناسبت نام شوهرش آناکارنینا (مؤنثِ «کارِنین») نامیده می‌شود.

خواندن کتاب آناکارنینا (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به رمان کلاسیک پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لئو تولستوی

«لیِو نیکُلائِویچ تولستوی» در ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ در یاسنایا پولیانا در دویست‌کیلومتری جنوب مسکو به دنیا آمد. او را از بزرگ‌ترین رمان‌نویس‌های تمام ادوار تاریخ می‌دانند. او از سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۶ هر سال نامزد دریافت جایزۀ نوبل ادبیات شد و در سال‌های ۱۹۰۱، ۱۹۰۲ و ۱۹۰۹ نامزد جایزهٔ صلح نوبل شد، اما هرگز برنده نشد. از آثار ارزشمند او می‌توان به «جنگ‌وصلح»، «آناکارنینا»، «مرگ ایوان ایلیچ» و «رستاخیز» اشاره کرد. لئو تولستوی مادرش را در دوسالگی و پدرش را در نه‌سالگی از دست داد. سرپرستی این هنرمند در ابتدا بر عهدۀ یکی از بستگان دور و پس از مرگ پدر، به عمه‌اش «کنتس الکساندرا ایلینیچنا» سپرده شد. تولستوی تا سال ۱۸۴۱ یعنی تا زمان مرگ عمه‌اش پیش او ماند و بعد از آن به کازان نزد سرپرست جدیدش، یعنی عمهٔ دیگرش نقل‌مکان کرد. تحصیلات لئو تولستوی ابتدا به‌وسیلۀ معلمی فرانسوی انجام شد. او در سوم اکتبر ۱۸۴۴ و هنگامی که ۱۶ سال داشت، تحصیل در رشتۀ ادبیات شرقی (عربی - ترکی) را در دانشگاه سلطنتی کازان آغاز کرد، اما در آزمون انتقالی پایان سال مردود و مجبور شد دوباره در برنامۀ سال اول شرکت کند. پس از این به دانشکدۀ حقوق رفت و آنجا نیز با نمرات برخی از دروس، مشکلات ادامه داشت، اما بالاخره توانست آزمون انتقالی پایان سال را قبول شود و سال دوم از درس خود را آغاز کند. لئو تولستوی پس از چند رفت‌وآمد، به مسکو بازگشت و در آنجا اغلب اوقاتش را به قمار گذراند. این روند بر وضعیت مالی او تأثیر منفی گذاشت. او در این دوره از زندگی، علاقۀ خاصی به موسیقی پیدا کرد؛ پیانو را به‌خوبی می‌نواخت. اشتیاق به موسیقی بعدها او را بر آن داشت تا سونات «کریتسرووی» را بنویسد. آهنگسازان موردعلاقۀ تولستوی، باخ، هندل و شوپن بودند. او در زمستان ۱۸۵۰ - ۱۸۵۱ شروع به نوشتن کتاب «دوران کودکی» کرد؛ سپس به‌دعوت برادرش به ارتش ملحق شد و نوشتن داستان «قزاق‌ها» را در آن دوران آغاز کرد. بعد از چاپ چند اثر، لئو تولستوی در زمرۀ نویسندگان بزرگ جوان آن دوران جای گرفت و شهرت ادبی یافت.

نگارش کتاب‌ها و داستان‌هایی مانند «بریدن جنگل»، مجموعه داستان‌های «سواستوپل»، «لوسرن» و یا داستان «آلبرت»، همه حاصل سفرهای تولستوی، حضور در ارتش و دیدار با آدم‌ها و زندگی‌های گوناگون بود. تولستوی در سال ۱۸۶۲ با زنی به نام «سوفیا» ازدواج کرد. حاصل این ازدواج ۱۳ فرزند بود. او در سال ۱۸۶۹ «جنگ‌وصلح» را به چاپ رساند. در طول ۱۲ سال، «جنگ‌وصلح» و «آنا کارنینا» را نوشت. در سال ۱۹۰۱ با انتشار کتاب «رستاخیز» که انتقاد شدید از آیین‌های کلیسا در آن جای داشت، به‌وسیلۀ شورای مقدس از کلیسای ارتودکس تکفیر شد. کم‌کم تولستوی، به‌گفتۀ خودش دچار بحران معنوی شد و برای یافتن پاسخی به پرسش‌ها و شبهاتش که دائماً او را نگران می‌کرد، به مطالعۀ الهیات روی آورد؛ از هوس‌ها و راحتی‌های یک زندگی غنی چشم‌پوشی کرد و کارهای بدنی بسیاری انجام داد، ساده‌ترین لباس‌ها را می‌پوشید، گیاه‌خوار شد، تمام ثروت بزرگ خود را به خانواده‌اش بخشید و حقوق مالکیت ادبی را نیز کنار گذاشت. او سه سال پس از مرگ دوست قدیمی‌اش، «ایوان تورگِنیِو»، کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» را به چاپ رساند که در ابتدا غدغن شد؛ اما پس از ملاقات او با تزار و با دستور مستقیم آلکساندر سوم، تزار روسیه به چاپ رسید. لئو تولستوی معتقد بود ادبیات و داستان و رمان، وسیله‌ای برای بیان مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است. او فکر می‌کرد که قصه‌ها تنها برای سرگرمی نیست که نوشته می‌شود؛ بلکه او می‌خواهد از قضاوت‌های بی‌رحم انسان‌ها کم کرده و به گسترش مهربانی و خوش‌اخلاقی کمک کند. لئو تولستوی در ۷ نوامبر ۱۹۱۰ و پس از یک بیماری سخت و دردناک، در ۸۳سالگی درگذشت. در ۹ نوامبر ۱۹۱۰، چندین هزار نفر در یاسنایا پولیانا برای تشییع جنازۀ این نویسندۀ بزرگ گرد هم آمدند.

بخشی از کتاب آناکارنینا (جلد اول)

«کینه‌جویی از آن من است؛ تلافی خواهم کرد.

خانواده‌های خوشبخت همه به یک‌شکل خوشبخت هستند و خانواده‌های بدبخت هر یک به شیوه خاص خود بدبخت‌اند.

در جمع خانواده اوبلونسکی، وضعیت آشفته‌ای حکم‌فرما بود خانم اوبلونسکی متوجه شده بود که همسرش رابطه عاشقانه پنهانی با یک دختر فرانسوی برقرار کرده است همان دختری که قبلاً معلم‌سرخانه این خانواده بود خانم اوبلونسکی به شوهرش هشدار داده بود که دیگر نمی‌تواند با او زیر یک سقف زندگی کند دو روز بود که این وضعیت حکم‌فرما بود، به‌طوری‌که نه تنها این زن و شوهر بلکه دیگر اعضای خانواده از این جریان آگاهی داشتند و آزردگی خود را نشان میدادند و فکر میکردند زیر یک سقف زیستن آنان پوچ و بی معناست و حتی مردمان ولگرد و آواره یی که به طور اتفاقی در مهمانخانه یی گرد هم می آیند در مقایسه با آنها وجوه مشترک بیشتری با هم دارند. خانم اوبلونسکی آپارتمان خود را ترک نکرده بود اما دو روز بود از ترک خانه توسط شوهرش گذشت. بچه ها با سروصدای سرسام آوری در سراسر ،خانه به این سو و آن سو میدویدند. خانم معلم انگلیسی بعد از جروبحث و دعوا با خدمتکار خانه به یکی از دوستان خود نامه نوشته و از او خواسته بود برایش کار جدیدی پیدا کند مرد آشپز نیز روز قبل درست در هنگام صرف غذا از خانه بیرون رفته بود. خدمتکار آشپزخانه و کالسکه چی هم هشدار داده بودند که میخواهند آنجا را ترک میکنند.

دو روز پس از بروز اختلاف پرنس استپان آرکادیویچ اوبلونسکی که «استیوا» خوانده می‌شد، طبق معمول ساعت ۸ بامداد از خواب برخاست او شب را به جای این که در اتاق‌خوابش به صبح رساند در اتاق مطالعه‌اش بر روی نیمکتی نرم و با روکشی از چرم گذرانده بود. پرنس، هیکل تنومند و نازپرورده خود را بر روی نیمکت نرم و فنری از این پهلو به آن پهلو غلتاند، گویی می‌خواست دوباره در خوابی طولانی فرورود. سپس بالش را محکم در آغوش گرفت و گونه خود را در آن فروبرد؛ اما ناگاه از جای پرید و بر روی نیمکت نرم نشست و دیدگانش را گشود.

سپس به فکر فرورفت و با یادآوری آنچه در خواب‌دیده بود با خود گفت: "راستی راستی رؤیای من چگونه بود؟ راستی چگونه بود؟ آهان آلابین در دارمشتات غذا می‌داد؛ اما نه، در دارمشتات نبود بلکه در مکانی واقع در آمریکا بود، آهان، فهمیدم در خوابم دارمشتات در آمریکا واقع شده بود. آری آلابین پشت میزهای شیشه‌ای از مهمانان پذیرایی می‌کرد و میزها آواز «ایل میوتزورو» را می‌خواندند؛ اما آنچه می‌خواندند ایلمیوتزورو نبود؛ بلکه آواز دلنشین‌تری را زمزمه می‌کردند. بر روی میز انواعی از تنگ‌های کوچک قرار داشت گویی آنها تجسمی از زن‌ها بودند.»

معرفی نویسنده
عکس لئو تولستوی
لئو تولستوی
روس | تولد ۱۸۲۸ - درگذشت ۱۹۱۰

لئو تولستوی نویسنده و فعال اجتماعی-سیاسی روسی است که از طلایه‌داران ادبیات جهان نیز به شمار می‌رود. بسیاری از مورخان ادبی معتقدند تولستوی را می‌توان در کنار «هومر»، «دانته»، «شکسپیر» و «گوته»، ستون‌های ادبیات غرب دانست و به جرأت می‌توان گفت که آثار هیچ نویسنده‌ای در جهان به اندازه‌ی او، در فهرست «کتاب‌هایی که باید پیش از مرگ خواند» قرار نگرفته است.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۶۸ صفحه

حجم

۳٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۶۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۵۰%
تومان