
کتاب آناکارنینا (جلد اول)
معرفی کتاب آناکارنینا (جلد اول)
کتاب الکترونیکی آناکارنینا (جلد اول) با عنوان انگلیسی Anna Karenina نوشتهٔ «لئو تولستوی» با ترجمهٔ «سودابه مبشر» توسط انتشارات آتیسا منتشر شده است. این اثر یکی از مهمترین رمانهای کلاسیک جهان بهشمار میآید و به بررسی زندگی، عشق، خیانت و اخلاق در جامعهٔ اشرافی روسیه میپردازد. داستان با محوریت شخصیتهای متعددی چون «آنا کارنینا»، «استپان آرکادیویچ اوبلونسکی» و «کنستانتین لوین» شکل میگیرد و تصویری چندلایه از روابط انسانی و بحرانهای خانوادگی ارائه میدهد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آناکارنینا (جلد اول) اثر لئو تولستوی
کتاب «آناکارنینا» از آثار برجستهٔ «لئو تولستوی» است که در قالب رمان و با ساختاری چندپاره روایت میشود. این کتاب در اواخر قرن نوزدهم نوشته شده و فضای روسیهٔ تزاری را با دقت و جزئیات فراوان به تصویر میکشد. روایت داستان در میان طبقات مختلف جامعه، بهویژه اشراف و روشنفکران، جریان دارد و دغدغههای اخلاقی، اجتماعی و فردی شخصیتها را به نمایش میگذارد. جلد اول این رمان، با تمرکز بر بحران خانوادگی خانوادهٔ «اوبلونسکی» آغاز میشود و بهتدریج شخصیتهای کلیدی دیگری را وارد داستان میکند.
تولستوی در این اثر، با بهرهگیری از روایت سومشخص و توصیفهای دقیق، زندگی روزمره، روابط زناشویی، عشق، خیانت و کشمکشهای درونی شخصیتها را بهشکلی واقعگرایانه و چندوجهی بازتاب داده است. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل به یکی از شخصیتها یا رویدادهای مهم اختصاص دارد و بهتدریج شبکهای از روابط و تعارضات را پیش روی خواننده قرار میدهد.
خلاصه داستان آناکارنینا (جلد اول)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان جلد اول «آناکارنینا» با بحران خانوادگی در خانهٔ «اوبلونسکی» آغاز میشود؛ جایی که «استپان آرکادیویچ» بهدلیل رابطهٔ پنهانی با معلم سرخانه، زندگی مشترکش با «داریا آلکساندرونا» (دالی) را به مرز فروپاشی کشانده است. فضای خانه آشفته است و اعضای خانواده هرکدام بهنوعی از این بحران آسیب دیدهاند. «استپان»، مردی خوشگذران و بیخیال، در تلاش است تا با کمک خواهرش «آنا آرکادیونا» اوضاع را آرام کند. در همین حال، شخصیت «کنستانتین لوین» وارد داستان میشود؛ مردی روستازاده و صادق که برای خواستگاری از «کیتی اشچرباتسکی» به مسکو آمده است.
«لوین» با دغدغههای اخلاقی و اجتماعی خود، تضادی با سبک زندگی اشرافی و سطحی اطرافیانش دارد. روایت داستان، همزمان با نمایش بحرانهای خانوادگی، به معرفی شخصیتهای کلیدی و روابط پیچیدهٔ آنها میپردازد. دغدغههای عشق، وفاداری، خیانت و معنای زندگی در بستر جامعهٔ روسیهٔ آن دوران محور اصلی روایت را شکل میدهد. جلد اول زمینهساز ورود شخصیت «آنا کارنینا» و گرهخوردن سرنوشت او با دیگر شخصیتهاست، بیآنکه هنوز به نقطهٔ اوج تراژدی برسد.
چرا باید کتاب آناکارنینا (جلد اول) را بخوانیم؟
این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون عشق، خیانت، بحرانهای خانوادگی و جستوجوی معنای زندگی، تصویری چندلایه از جامعه و روابط انسانی ارائه میدهد. روایت تولستوی، با توصیفهای دقیق و شخصیتپردازی عمیق، خواننده را به دل زندگی اشرافی و دغدغههای اخلاقی روسیهٔ قرن نوزدهم میبرد. مطالعهٔ این اثر فرصتی برای درک پیچیدگیهای روانی و اجتماعی انسانها و تأمل بر انتخابها و پیامدهای آنهاست. همچنین آشنایی با سبک روایت و نگاه انتقادی تولستوی به جامعه از دیگر دلایل ارزشمند بودن این کتاب است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن «آناکارنینا» به علاقهمندان به رمانهای کلاسیک، دوستداران ادبیات روسیه، کسانی که به تحلیل روابط انسانی و مسائل اخلاقی علاقه دارند و همچنین مخاطبانی که بهدنبال روایتهای چندلایه و شخصیتپردازی عمیق هستند پیشنهاد میشود.
درباره لئو تولستوی
«لئو نیکلایویچ تولستوی» در ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ در «یاسنایا پولیانا»، در حدود ۲۰۰ کیلومتری جنوب مسکو، چشم به جهان گشود و امروز از او بهعنوان یکی از بزرگترین رماننویسان تاریخ یاد میشود. وی بین سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۶ چندین بار نامزد جایزهٔ نوبل ادبیات و در سالهای ۱۹۰۱، ۱۹۰۲ و ۱۹۰۹ نامزد جایزهٔ صلح نوبل شد، اما هیچکدام را به دست نیاورد.
از مهمترین آثارش میتوان به «جنگ و صلح»، «آنا کارنینا»، «مرگ ایوان ایلیچ» و «رستاخیز» اشاره کرد. تولستوی مادرش را در دوسالگی و پدرش را در نهسالگی از دست داد و سرپرستی او ابتدا برعهدهٔ یکی از خویشاوندان دور و سپس برعهدهٔ عمهاش، «کنتس الکساندرا ایلینیچنا»، قرار گرفت. پس از مرگ عمهاش در ۱۸۴۱، به شهر کازان نزد عمهٔ دیگرش رفت. تحصیلاتش ابتدا با یک معلم فرانسوی آغاز شد و در ۱۶سالگی وارد رشتهٔ ادبیات شرقی (عربی و ترکی) در دانشگاه سلطنتی کازان شد، اما در پایان سال اول مردود شد. پس از مدتی به دانشکدهٔ حقوق رفت و با وجود مشکلات در برخی دروس، موفق شد سال دوم را آغاز کند.
او پس از مدتی به مسکو بازگشت و بیشتر وقتش را به قمار گذراند که باعث مشکلات مالی شد. در این دوره به موسیقی علاقهمند شد و پیانو را بهخوبی آموخت. آهنگسازان محبوبش «باخ»، «هندل» و «شوپن» بودند. علاقه به موسیقی بعدها الهامبخش او برای نگارش داستان «سونات کرویتسر» شد.
تولستوی زمستان ۱۸۵۰ـ۱۸۵۱ را با نوشتن نخستین اثرش «دوران کودکی» آغاز کرد. سپس به دعوت برادرش به ارتش پیوست و داستان «قزاقها» را نوشت. سفرها و حضورش در ارتش الهامبخش آثاری چون «بریدن جنگل»، مجموعهٔ «سواستوپل»، داستان «لوسرن» و «آلبرت» شد. در ۱۸۶۲ با «سوفیا» ازدواج کرد و صاحب ۱۳ فرزند شد. در ۱۸۶۹ «جنگ و صلح» را منتشر کرد و در طول ۱۲ سال بعد «آنا کارنینا» را نوشت.
در ۱۹۰۱، انتشار رمان «رستاخیز» که نقد تندی بر آیینهای کلیسا داشت، باعث تکفیر او از سوی کلیسای ارتدکس شد. او بهتدریج دچار بحران معنوی شد، به مطالعهٔ الهیات روی آورد، زندگی سادهتری برگزید، گیاهخوار شد، ثروتش را به خانوادهاش بخشید و حتی از حقوق مالکیت آثارش صرفنظر کرد.
سه سال پس از مرگ دوستش «ایوان تورگنیف»، تولستوی «مرگ ایوان ایلیچ» را نوشت. انتشار این اثر در ابتدا ممنوع شد، اما با دستور مستقیم «تزار الکساندر سوم» به چاپ رسید. تولستوی بر این باور بود که ادبیات باید حامل پیامهای اخلاقی و اجتماعی باشد و هدفش از داستاننویسی ترویج مهربانی و کاهش قضاوتهای بیرحمانهٔ انسانها بود.
او در ۷ نوامبر ۱۹۱۰، در ۸۳سالگی و پس از یک بیماری سخت درگذشت. دو روز بعد، هزاران نفر در یاسنایا پولیانا پیکر این نویسندهٔ بزرگ را بدرقه کردند.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب حاضر در سالهای مختلف توسط مترجمان و ناشران متفاوت منتشر شده است. انتشارات نیلوفر با ترجمهٔ «سروش حبیبی»، انتشارات سمیر با ترجمهٔ «فازار سیمونیان»، انتشارات دنیای نو با ترجمهٔ «محمد مجلسی»، انتشارات نگارستان کتاب با ترجمهٔ «منوچهر بیگدلیخمسه»، انتشارات نظاره با ترجمهٔ «طیبه احمدیجاوید»، انتشارات عینک با ترجمهٔ «عباس رهبر»، انتشارات پارمیس با ترجمهٔ «هانیه احمدزاده»، انتشارات آریاسان با ترجمهٔ «امیر رمزی»، انتشارات نیکفرجام با ترجمهٔ «آرزو خلجیمقیم»، انتشارات ساحل: اردیبهشت با ترجمهٔ «محمدعلی شیرازی» و... این کتاب را منتشر کردهاند.
بخشی از کتاب آناکارنینا (جلد اول)
«استپان آرکادیویچ همواره با خود صادق بود. نمیتوانست فریبکارانه خود را متقاعد سازد که از رفتار خود اظهار پشیمانی خواهد کرد. استپان اکنون نمیتوانست از این بابت اظهار پشیمانی کند که با وجود خوشقیافه بودن در سی و چهار سالگی، به همسر خود که مادر پنج فرزند زنده و دو فرزند مرده بود و تنها یک سال از او کوچکتر بود عشق نمیورزد. تنها دلیل ندامتش بیدستوپایی او در پنهان نگه داشتن این ماجرا نزد همسرش بود. اما وضعیت دشوار خود را درک میکرد و از بابت خود، همسر و فرزندانش بسیار متأسف بود. شاید با آگاهی از پیامدهای این ماجرا میتوانست ندانمکاریاش را به نحو بهتری از همسرش پنهان کند. در خصوص این موضوع، عمیقاً فکر نکرده بود اما به طور سربسته تصور میکرد که همسرش ظاهراً از مدتها قبل به عدم وفاداری او نسبت به خود شک کرده اما این موضوع را نادیده میگیرد. استپان حتی تصور میکرد همسرش که زنی فرسوده و پا به سن گذاشته است، از زیبایی بهرهیی ندارد، به هیچ وجه استثنایی یا غیر عادی نیست و صرفاً مادر خوبی محسوب میشود، میبایستی از روی انصاف دیدگاهی مسامحهآمیز داشته باشد. اما موضوع برعکس شد.»
حجم
۶۷۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
حجم
۶۷۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه