دانلود و خرید کتاب آنا کاری نینا (جلد اول) لئو تولستوی ترجمه حمیدرضا آتش بر آب
تصویر جلد کتاب آنا کاری نینا (جلد اول)

کتاب آنا کاری نینا (جلد اول)

معرفی کتاب آنا کاری نینا (جلد اول)

کتاب آنا کاری نینا نوشتهٔ لئو تولستوی و ترجمهٔ حمیدرضا آتش بر آب است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. رمان دوجلدی حاضر، داستان عشقی نافرجام، زندگی خانوادگی ازهم‌پاشیده و غرور یک زن است.

درباره کتاب آنا کاری نینا

کتاب آنا کاری نینا داستان مشهورترین قهرمان زن تاریخ ادبیات داستانی دنیا، یعنی «آنا کاری نینا» (یا «آناکارنینا») است؛ بانویی که در محافل اشرافی روسیهٔ تزاری وجاهت دارد و همه او را به بلوغ و مهربانی می‌شناسند. او دارای همسر و دو فرزند است و حتی برای اختلاف بین برادر و همسرش هم وساطت می‌کند تا مشکلشان برطرف شود، اما او فاعلیت دارد و از زندگی عادی و حقیر زنان اطرافش بیزار است؛ تا اینکه با سواره‌نظامی به نام «کنت ورونسکی» آشنا و زندگی‌اش دستخوش تغییراتی بزرگ می‌شود. زن جوان دل به دریا می‌زند و زندگی جدیدی را شروع می‌کند؛ زندگی‌ای که پایدار نمی‌ماند و آنا را در کشاکش سختی‌های زندگی تنها می‌گذارد. او در نهایت بر سر انتخاب خود می‌ماند و حاضر نیست به‌هیچ‌وجه به زندگی قبلی خود بازگردد؛ حتی اگر حاضر شود دست به کاری جبران‌ناپذیر بزند. غرور آنا هرگز خدشه نمی‌پذیرد. این رمان، داستان خیانت، ایمان، خانواده، ازدواج، جامعهٔ اشرافی، آرزو و زندگی روستایی و شهری مردم روسیه و البته تمام مردم دنیا است.

خواندن کتاب آنا کاری نینا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شاهکارهای بزرگ ادبی دنیا پیشکش می‌کنیم.

درباره لئو تولستوی

«لیِو نیکُلائِویچ تولستوی» در ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ در یاسنایا پولیانا در دویست‌کیلومتری جنوب مسکو به دنیا آمد. او را از بزرگ‌ترین رمان‌نویس‌های تمام ادوار تاریخ می‌دانند. او از سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۶ هر سال نامزد دریافت جایزۀ نوبل ادبیات شد و در سال‌های ۱۹۰۱، ۱۹۰۲ و ۱۹۰۹ نامزد جایزهٔ صلح نوبل شد، اما هرگز برنده نشد. از آثار ارزشمند او می‌توان به «جنگ‌وصلح»، «آناکارنینا»، «مرگ ایوان ایلیچ» و «رستاخیز» اشاره کرد. لئو تولستوی مادرش را در دوسالگی و پدرش را در نه‌سالگی از دست داد. سرپرستی این هنرمند در ابتدا بر عهدۀ یکی از بستگان دور و پس از مرگ پدر، به عمه‌اش «کنتس الکساندرا ایلینیچنا» سپرده شد. تولستوی تا سال ۱۸۴۱ یعنی تا زمان مرگ عمه‌اش پیش او ماند و بعد از آن به کازان نزد سرپرست جدیدش، یعنی عمهٔ دیگرش نقل‌مکان کرد. تحصیلات لئو تولستوی ابتدا به‌وسیلۀ معلمی فرانسوی انجام شد. او در سوم اکتبر ۱۸۴۴ و هنگامی که ۱۶ سال داشت، تحصیل در رشتۀ ادبیات شرقی (عربی - ترکی) را در دانشگاه سلطنتی کازان آغاز کرد، اما در آزمون انتقالی پایان سال مردود و مجبور شد دوباره در برنامۀ سال اول شرکت کند. پس از این به دانشکدۀ حقوق رفت و آنجا نیز با نمرات برخی از دروس، مشکلات ادامه داشت، اما بالاخره توانست آزمون انتقالی پایان سال را قبول شود و سال دوم از درس خود را آغاز کند. لئو تولستوی پس از چند رفت‌وآمد، به مسکو بازگشت و در آنجا اغلب اوقاتش را به قمار گذراند. این روند بر وضعیت مالی او تأثیر منفی گذاشت. او در این دوره از زندگی، علاقۀ خاصی به موسیقی پیدا کرد؛ پیانو را به‌خوبی می‌نواخت. اشتیاق به موسیقی بعدها او را بر آن داشت تا سونات «کریتسرووی» را بنویسد. آهنگسازان موردعلاقۀ تولستوی، باخ، هندل و شوپن بودند. او در زمستان ۱۸۵۰ - ۱۸۵۱ شروع به نوشتن کتاب «دوران کودکی» کرد؛ سپس به‌دعوت برادرش به ارتش ملحق شد و نوشتن داستان «قزاق‌ها» را در آن دوران آغاز کرد. بعد از چاپ چند اثر، لئو تولستوی در زمرۀ نویسندگان بزرگ جوان آن دوران جای گرفت و شهرت ادبی یافت.

نگارش کتاب‌ها و داستان‌هایی مانند «بریدن جنگل»، مجموعه داستان‌های «سواستوپل»، «لوسرن» و یا داستان «آلبرت»، همه حاصل سفرهای تولستوی، حضور در ارتش و دیدار با آدم‌ها و زندگی‌های گوناگون بود. تولستوی در سال ۱۸۶۲ با زنی به نام «سوفیا» ازدواج کرد. حاصل این ازدواج ۱۳ فرزند بود. او در سال ۱۸۶۹ «جنگ‌وصلح» را به چاپ رساند. در طول ۱۲ سال، «جنگ‌وصلح» و «آنا کارنینا» را نوشت. در سال ۱۹۰۱ با انتشار کتاب «رستاخیز» که انتقاد شدید از آیین‌های کلیسا در آن جای داشت، به‌وسیلۀ شورای مقدس از کلیسای ارتودکس تکفیر شد. کم‌کم تولستوی، به‌گفتۀ خودش دچار بحران معنوی شد و برای یافتن پاسخی به پرسش‌ها و شبهاتش که دائماً او را نگران می‌کرد، به مطالعۀ الهیات روی آورد؛ از هوس‌ها و راحتی‌های یک زندگی غنی چشم‌پوشی کرد و کارهای بدنی بسیاری انجام داد، ساده‌ترین لباس‌ها را می‌پوشید، گیاه‌خوار شد، تمام ثروت بزرگ خود را به خانواده‌اش بخشید و حقوق مالکیت ادبی را نیز کنار گذاشت. او سه سال پس از مرگ دوست قدیمی‌اش، «ایوان تورگِنیِو»، کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» را به چاپ رساند که در ابتدا غدغن شد؛ اما پس از ملاقات او با تزار و با دستور مستقیم آلکساندر سوم، تزار روسیه به چاپ رسید. لئو تولستوی معتقد بود ادبیات و داستان و رمان، وسیله‌ای برای بیان مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است. او فکر می‌کرد که قصه‌ها تنها برای سرگرمی نیست که نوشته می‌شود؛ بلکه او می‌خواهد از قضاوت‌های بی‌رحم انسان‌ها کم کرده و به گسترش مهربانی و خوش‌اخلاقی کمک کند. لئو تولستوی در ۷ نوامبر ۱۹۱۰ و پس از یک بیماری سخت و دردناک، در ۸۳سالگی درگذشت. در ۹ نوامبر ۱۹۱۰، چندین هزار نفر در یاسنایا پولیانا برای تشییع جنازۀ این نویسندۀ بزرگ گرد هم آمدند.

بخشی از کتاب آنا کاری نینا

«خانوادهٔ شیرباتْسْکی و لُووین از خاندانهای اشرافی اصیل مسکویی بودند و همیشه هم روابط نزدیک و صمیمانه‌ای داشتند. این روابط زمان دانشجویی لُووین گرمتر از همیشه شد. او و شاهزاده شیرباتْسْکی، که برادر کیتی و دالی باشد، باهم برای ورود به دانشگاه درس خواندند و باهم نیز قبول شدند. آن‌وقتها لُووین زیاد به خانهٔ شیرباتْسْکی‌ها رفت‌وآمد داشت و همان‌جا بود که عاشق شد. شاید عجیب باشد، اما لُووین یک‌جورهایی دلباختهٔ خانه و خانواده و، به‌خصوص، بخش زنانهٔ خانوادهٔ شیرباتْسْکی شد. لُووین مادرش را به یاد نداشت و تنهاخواهرش هم از او بسیار بزرگتر بود، این شد که اولین‌بار در خانهٔ شیرباتْسْکی‌ها محفل خانوادگی منظم و آدابدان اشرافی را، که با مرگ پدرومادرش از آن محروم مانده‌بود، تجربه کرد. به‌نظرش اعضای این خانواده و، به‌خصوص بخش زنانه‌اش، پشت پرده‌ای از شاعرانگی و رمزوراز پنهان بودند و او نه‌تنها هیچ عیبی در آنها نمی‌دید، بلکه حس می‌کرد در پس این پردهٔ رازآمیز و رمانتیک، بهترین و والاترین احساسات و کمال و پختگی است که نهان است. چرا این سه خواهر باید یک‌روزدرمیان فرانسه و انگلیسی حرف می‌زدند؟ چرا در ساعتهای معین نوبتی پیانو تمرین می‌کردند؟ صدای سازشان هم همیشه در طبقهٔ بالا، در اتاق برادرشان که با لُووین سرگرم درس‌خواندن بود، شنیده می‌شد. چرا این‌همه معلم ادبیات فرانسه و موسیقی و نقاشی و رقص با کالسکه به خانه‌شان می‌آمدند و می‌رفتند؟ چرا در ساعتهای مشخص هرسه دخترخانم باید با مادموازل لینون سوار کالسکه می‌شدند و برای گردش می‌رفتند بولوار تْوِرْسْکوی؟ دخترها پیراهن اطلس می‌پوشیدند: لباس دالی بلند، لباس ناتالیا نیمه‌بلند و مال کیتی کوتاه بود، طوری‌که ساقهای ظریفش در جوراب بلند تنگ و قرمزش پیدا می‌شد. اصلاً چرا وقتی لازم بود پیاده در بولوار قدم بزنند، یک نوکر با کلاه نشان‌طلایی همراهشان می‌رفت؟ لُووین اینها و خیلی‌چیزهای دیگری که دنیای آنها را رمزآمیز می‌کرد، نمی‌فهمید، اما می‌دانست هرچه در این جهان می‌گذرد، عزیز و زیباست و او دلباختهٔ این خانهٔ اسرارآمیز بود.»

معرفی نویسنده
عکس لئو تولستوی
لئو تولستوی
روس | تولد ۱۸۲۸ - درگذشت ۱۹۱۰

لئو تولستوی نویسنده و فعال اجتماعی-سیاسی روسی است که از طلایه‌داران ادبیات جهان نیز به شمار می‌رود. بسیاری از مورخان ادبی معتقدند تولستوی را می‌توان در کنار «هومر»، «دانته»، «شکسپیر» و «گوته»، ستون‌های ادبیات غرب دانست و به جرأت می‌توان گفت که آثار هیچ نویسنده‌ای در جهان به اندازه‌ی او، در فهرست «کتاب‌هایی که باید پیش از مرگ خواند» قرار نگرفته است.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
ــ عشق؟ چه افکار کهنه‌ای دارید واقعاً! تو این دوره‌زمانه دیگر کی از عشق دم می‌زند؟ ورونْسْکی گفت: ــ چه می‌شود کرد، این مُد احمقانه و کهنه هنوز از بین نرفته. ــ برای آنهایی که می‌چسبند بهش یا ول‌کنش نیستند، بیشتر ضرر دارد. من ازدواجهای موفق زیادی دیده‌ام که عقلانی انجام شده و خیلی هم خوب از آب درآمده. ورونْسْکی جواب داد: ــ بله، ولی تو همین ازدواجهای حسابگرانه، وقتی همان عشقی که سرکوب شده، تکانی بخورد، آن خوشبختی ظاهری دود می‌شود و می‌رود هوا. ــ ولی ازدواج عاقلانه به ازدواجی می‌گوییم که هردوطرف قبلاً دیوانگیهاشان را کرده‌باشند. آخر، عشق یک‌جورهایی مثل مخملکه، همه باید بگیرند. ــ پس آن‌وقت باید براش واکسن هم پیدا کنند،
سروناز
ــ عشق؟ چه افکار کهنه‌ای دارید واقعاً! تو این دوره‌زمانه دیگر کی از عشق دم می‌زند؟ ورونْسْکی گفت: ــ چه می‌شود کرد، این مُد احمقانه و کهنه هنوز از بین نرفته. ــ برای آنهایی که می‌چسبند بهش یا ول‌کنش نیستند، بیشتر ضرر دارد. من ازدواجهای موفق زیادی دیده‌ام که عقلانی انجام شده و خیلی هم خوب از آب درآمده. ورونْسْکی جواب داد: ــ بله، ولی تو همین ازدواجهای حسابگرانه، وقتی همان عشقی که سرکوب شده، تکانی بخورد، آن خوشبختی ظاهری دود می‌شود و می‌رود هوا. ــ ولی ازدواج عاقلانه به ازدواجی می‌گوییم که هردوطرف قبلاً دیوانگیهاشان را کرده‌باشند. آخر، عشق یک‌جورهایی مثل مخملکه، همه باید بگیرند. ــ پس آن‌وقت باید براش واکسن هم پیدا کنند،
سروناز
ــ عشق؟ چه افکار کهنه‌ای دارید واقعاً! تو این دوره‌زمانه دیگر کی از عشق دم می‌زند؟ ورونْسْکی گفت: ــ چه می‌شود کرد، این مُد احمقانه و کهنه هنوز از بین نرفته. ــ برای آنهایی که می‌چسبند بهش یا ول‌کنش نیستند، بیشتر ضرر دارد. من ازدواجهای موفق زیادی دیده‌ام که عقلانی انجام شده و خیلی هم خوب از آب درآمده. ورونْسْکی جواب داد: ــ بله، ولی تو همین ازدواجهای حسابگرانه، وقتی همان عشقی که سرکوب شده، تکانی بخورد، آن خوشبختی ظاهری دود می‌شود و می‌رود هوا. ــ ولی ازدواج عاقلانه به ازدواجی می‌گوییم که هردوطرف قبلاً دیوانگیهاشان را کرده‌باشند. آخر، عشق یک‌جورهایی مثل مخملکه، همه باید بگیرند. ــ پس آن‌وقت باید براش واکسن هم پیدا کنند،
سروناز

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۴۴ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۴۴ صفحه

قیمت:
۲۶۵,۰۰۰
۷۹,۵۰۰
۷۰%
تومان