
کتاب کوری
معرفی کتاب کوری
کتاب کوری (Blindness) رمانی است نوشتهی ژوزه ساراماگو، نویسندهی پرتغالی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات. این کتاب که بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین آثار منتشرشده در قرن بیستم به شمار میرود، ماجرای شهری را تعریف میکند که بیماری عجیب و واگیرداری در آن شیوع پیدا میکند. داستان با کور شدن ناگهانی مردی شروع میشود و این کوری بهسرعت به دیگران نیز سرایت میکند و کمکم کل شهر را در بر میگیرد. دولت تصمیم میگیرد برای کنترل اوضاع تمامی مبتلایان را در مکانی متروکه قرنطینه کند و به طرز عجیبی، از میان افراد قرنطینه شده تنها همسر یک چشمپزشک بینایی خود را حفظ کرده و این موضوع را از دیگران پنهان نگه داشته است. نشر روزگار این اثر را با ترجمهی کیومرث پارسای به انتشار رسانده است. نسخهی الکترونیکی کوری را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
دربارهی کتاب کوری
انسان همیشه با فراگیری بیماریهای مختلفی روبهرو بوده است و این مسئله امری طبیعی تلقی میشود که ممکن است در هر زمانی دوباره رخ دهد. داستان کتاب کوری نیز دربارهی فراگیری بیماریای خطرناک است، با این تفاوت که بیماریای که در این کتاب با آن روبهرو میشویم بسیار عجیب و غیرمعمول است. در ابتدای داستان، مردی را میبینیم که در ترافیک گیر کرده و ناگهان احساس میکند که دیگر نمیتواند جایی را ببیند. او بینایی خود را درست در همان نقطه از دست میدهد و گرفتار نوعی کوری میشود که با یک کوری طبیعی تفاوت دارد. او در یک تاریکی مطلق گیر نیفتاده است، برعکس، چیزی که جلوی دید او را گرفته نوعی سفیدی متمایل به شیریرنگ است. طولی نمیکشد که تمامی مردم شهر گرفتار این کوری میشوند و دولت که نمیداند برای مقابله با این پاندمی باید چه کاری انجام دهد تصمیم میگیرد تا تمامی افراد مبتلا را در آسایشگاهی قرنطینه کند. گرچه مردم در ابتدا در مقابل قرنطینه شدن مقاومت میکنند؛ ولی در نهایت همهی افراد بیمار در یک مکان در کنار هم قرار میگیرند. در مکانی که نه قانونی در آن وجود دارد، نه نظمی و نه امکانات درستی. از میان تمام کسانی که در آسایشگاه قرنطینه شدهاند، زنی وجود دارد که به همراه همسر چشمپزشکش به آنجا آمده است. او برخلاف دیگران، تنها تظاهر به کوری میکند و در حقیقت میتواند دنیای اطراف را بهخوبی ببیند. او تلاش میکند تا در آن شرایط سخت به دیگران یاری رساند و به آنها در انجام کارهایشان کمک کند. آسایشگاه کمکم حالت جامعهای کوچک و بیقانون را به خود میگیرد که در آن هر کس تلاش میکند برای بقای خود دست به هر کار وحشتناکی بزند.
ژوزه ساراماگو این کتاب را در دههی ۱۹۹۰ و در شرایطی نوشت که خود با چالشهای سیاسی بسیاری روبهرو بود. او که کودکی و جوانی خود را در پرتغال و زیر سلطهی حکومتی فاشیستی و دیکتاتوری گذرانده بود، بهشدت به ناکارآمدیهای دولت معترض بود و همواره سعی میکرد تا در آثار خود اعتراض خود را به شیوههای مختلف مطرح کند. او کتاب کوری را نیز در وصف افرادی نوشت که نسبت به اوضاع نابسامان اجتماعی، گرفتار غفلت و نابینایی هستند. ساراماگو بارها در کتاب کوری بهطور غیرمستقیم اشاره میکند که منظورش از کوری، چیزی استعاری است نه یک کوری واقعی. کتاب کوری همچنین نشان میدهد که انسانها در شرایط بحرانی، تا چه میزان در حفظ اخلاقیات و هنجارهای اجتماعی دچار مشکل میشوند.
ساراماگو سبک نویسندگی خاص خود را دارد که معمولاً شامل جملات بسیار طولانی و عدم استفاده از علائم نگارشی است. همچنین گفتوگوهای شخصیتها اغلب بدون مشخص کردن گوینده پشتسرهم ردیف میشوند و خواننده ناخواسته میان دریایی از کلمات و جملات طویل غرق میشود. این ویژگی ممکن است کمی خواندن آثار را دشوار کرده باشد؛ ولی چیزی از زیبایی آنها نکاسته است و خواننده با جلوتر رفتن در داستان بهراحتی میتواند اتفاقات کتاب را دنبال کند. تلاش ساراماگو در کتاب کوری بر این بوده که فضایی خفقانآور، تاریک و آشفته به وجود آورد و استفادهی او از این سبک نوشتاری بیدلیل نبوده است.
خلاصه کتاب کوری
همه چیز از روزی آغاز میشود که رانندهای پشت چراغ قرمز، کاملاً بیدلیل و ناگهانی بینایی خود را از دست میدهد و دچار کوری میشود. او برای کمک گرفتن از دیگر رانندگان شروع به فریاد زدن میکند و میگوید که کور شده است. از میان مردم، بالاخره مردی به کمک او میآید و رانندهای که کور شده است را تا خانهاش همراهی میکند. راننده که به این کوری و سفیدیای که جلوی چشمانش را گرفته هیچ عادت ندارد، در خانهاش به درودیوار برخورد میکند و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند. هر چه نباشد، یکشبه کور شدن واقعاً چیز عجیبی است. همسرش تصمیم میگیرد تا او را پیش چشمپزشک ببرد تا علت این اتفاق عجیب را پیدا کنند. چشمپزشک پس از معاینهی مرد به او میگوید که هیچ دلیلی برای کوریاش وجود ندارد و کاری از دست او ساخته نیست. پس از راننده، آن مردی که به او کمک کرده بود نیز کور میشود. بعد از او، یکی از بیماران چشمپزشک کور میشود و کمکم این کوری آنقدر همهگیر میشود که نوبت به خود چشمپزشک میرسد. دولت تصمیم میگیرد برای مقابله با این بیماری عجیب، مردم را در آسایشگاهی متروکه قرنطینه کند. زمانی که آمبولانسی برای بردن چشمپزشک به خانهاش میآید، همسر او باوجوداینکه همچنان بینایی خود را حفظ کرده است تصمیم میگیرد تا همراه شوهرش سوار آمبولانس شود و در کنار او قرنطینه شود. او انگار تنها کسی است که نسبت به این بیماری مصون مانده و هرگز دچار کوری نمیشود؛ بااینحال تصمیم میگیرد تا تظاهر به کوری کند تا بتواند در کنار همسرش بماند و هم به او و هم به افراد دیگری که در قرنطینه قرار گرفتهاند کمک کند.
وضعیت مردم در قرنطینه بسیار سخت و اسفناک است. آنها با کمبود غذا و منابع مواجهاند و افراد دولت بهموقع مواد غذایی را به دست آنها نمیرسند. از طرف دیگر، ازآنجاییکه هیچکدام از آنها به جز همسر چشمپزشک نمیتواند جایی را ببیند، تحمل شرایط برایشان ده برابر سختتر است. ازآنجاییکه هیچ محافظت یا قانونی آنجا قرار ندارد، هر کس هرطور که دلش میخواهد رفتار میکند و برخی حتی شروع به آزار و اذیت دیگران میکنند. در این میان، همسر چشمپزشک تنها کسی است که سعی میکند به همه کمک کند و نظم را حفظ کند.
هشدار: پاراگراف بعدی بخشهایی از داستان را فاش میکند!
با گذشت زمان، هرجومرج بهقدری در آسایشگاه بالا میگیرد که افراد آنجا را به آتش میکشند و به شهر بازمیگردند. شهر کاملاً به ویرانه تبدیل شده و بیقانونی همهجا را فرا گرفته است. غذا بهسختی یافت میشود و خیابانها خالی و پر از زباله هستند. در پایان داستان، چشمپزشک و همسرش به آپارتمان خودشان برمیگردند و همسر او، برای جمع کوچکی که آنجا جمع شدهاند کتابی میخواند. همانطور که او کتاب میخواند، افراد یکی پس از دیگری بینایی خود را دوباره به دست میآورند.
کوری در سرتاسر جهان مورد استقبال فراوان قرار گرفت. کتاب یاد شده به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده است. باید خاطرنشان ساخت ساراماگو در سال ۲۰۰۴ کتاب بینایی را در دنبالهی کتاب کوری نوشت. گفتنی است کمیته جایزه ادبی نوبل کتاب کوری را یکی از آثار تأثیرگذار در اهدای نوبل به ساراماگو دانستند.
مفهوم کتاب کوری
کوری در این کتاب در حقیقت همان غفلت انسان از خود، دیگران و جهان است. ژوزه ساراماگو نابینایی انسانها و ناتوانی آنها در فهم حقیقت و درک مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی آنها را به تصویر کشیده است. همسر چشمپزشک نمادی از انسانهای روشنفکر جامعه است که باوجود دیدن تمام آشفتگیها و کوری دیگران، کار چندانی از دستشان برنمیآید و نمیتوانند بیماری آنها را درمان کند. تمامی شخصیتها در این کتاب بینام هستند، آنها همهی هویت خود را باختهاند و به پوچی رسیدهاند. داستان سرشار از نمادها و استعارههایی است که به سقوط اخلاقی بشر اشاره میکنند. وضعیت آخرالزمانی کتاب نیز خبر از جامعهای میدهد که بهکلی سقوط کرده و هیچ قانون و نظمی در آن باقی نمانده است. ژوزه ساراماگو بحرانهایی را به تصویر کشیده که انسان در جامعهی مدرن با آنها درگیر است.
چرا باید کتاب کوری را بخوانیم؟
کتاب کوری با بهتصویرکشیدن جامعهای آخرالزمانی، همان مشکلات و بحرانهایی را نشان میدهد که انسان در عصر امروز با آنها روبهرو شده است. کتاب کوری، به ما هشدار میدهد که نسبت به دنیای اطراف خود بیدار باشیم و مشکلات اجتماعی را نادیده نگیریم.
خواندن کتاب کوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن کتاب کوری برای افرادی مناسب است که به داستانهایی با درونمایهی سیاسی، فلسفی، اجتماعی و اخلاقی علاقه دارند.
درباره نویسنده کتاب؛ ژوزه ساراماگو
ژوزه ساراماگو متولد سال ۱۹۲۲ و درگذشتهی سال ۲۰۱۰، نویسندهای پرتغالی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات است. او با آثار نمادین، فلسفی و اجتماعیاش شناخته میشود. ساراماگو در خانوادهای روستایی و فقیر بزرگ شد و باوجود ناتمام ماندن تحصیلاتش، به یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم تبدیل شد. عضویت در حزب کمونیست، تجربهی فقر و کارگری، و نگاه منتقدانهاش به جهان، در شکلگیری زبان و اندیشهاش نقش مهمی داشت. ساراماگو با نوآوری در سبک نگارش و استفادهی حداقل از علائم نگارشی و جملههای بلند ذهن خواننده را در آثار خود به چالش میکشد. او در رمانهایی چون کوری، بینایی و دخمه، با بهرهگیری از تمثیل، به نابینایی اخلاقی، بحران هویت، فروپاشی تمدن، و ناکارآمدی جوامع مدرن میپردازد. او اغلب در آثار خود از نابرابری اجتماعی، استبداد و بیعدالتی انتقاد میکند. کوری، بینایی و در ستایش مرگ از مهمترین آثار او به شمار میروند.
نقد مختصر کتاب کوری
رمان کوری با بهرهگیری از داستانی نمادین و روایت هولناک یک اپیدمی، نقدی ژرف بر تمدن مدرن، بیاخلاقی اجتماعی و ناتوانی بشر در درک نیازهای انسانی است. ساراماگو با حذف نامها، ایجاد فضایی بیزمان و بیمکان، و نثری پیچیده، نشان میدهد که جهل، بیتفاوتی و خودخواهی چگونه میتوانند نظم و تمدن را خراب کند. این اثر همزمان تفسیری اجتماعی، سیاسی و فلسفی از سقوط انسان معاصر است.
بهترین ترجمهی کتاب کوری
از این کتاب ترجمههای بسیاری به چاپ رسیدهاند که برخی از آنها عبارتاند از: مینو مشیری (نشر علم)، مهدی غبرایی (نشر مرکز)، اسدالله امرایی (نشر مروارید)، زهره روشنفکر (نشر مجید) و البته کیومرث پارسای (نشر روزگار). ترجمههای غبرایی و پارسای از بهترین ترجمههای این کتاب هستند.
افتخارات و جوایز کتاب
کتاب کوری یکی از پرفروشترین و تأثیرگذارترین آثار ادبیاتمعاصر جهان است و به زبانهای مختلفی ترجمه شده است. این کتاب از سوی نیویورک تایمز و لس آنجلس تایمز بهعنوان بهترین کتاب سال انتخاب شد و در سال ۱۹۹۹ جایزهی سان کلمنته را به دست آورد.
نکوداشتهای کتاب
این کتاب از سوی منتقدان نظرات بسیار مثبتی دریافت کرده است. به گفتهی ایندیپندنت، ساراماگو در این کتاب دیدگاه روشنتری نسبت به آینده به خوانندگان ارائه میدهد. بوستون گلوب این کتاب را اثری تکاندهنده معرفی کرده است و اسکاتسمن از این کتاب بهعنوان داستانی قدرتمند یاد کرده است.
اقتباسهای کتاب کوری
رمان «کوری» ژوزه ساراماگو اقتباسهای متعددی داشته که مهمترین آن فیلم «Blindness» محصول ۲۰۰۸ به کارگردانی فرناندو میرالس است. با بازی مارک رافالو، جولیان مور و دیگر بازیگران شناختهشده. این کتاب همچنین بارها بر روی صحنهی تئاتر به اجرا درآمده است.
جملاتی از کتاب کوری
ـ آقای گروهبان! آنجا را ببینید! کورها بیرون آمدهاند!
زیر نوری که بر پلهها میتابید، بیشتر از ده کور ایستاده بودند. گروهبان فریاد زد:
ـ برگردید! اگر جلو بیایید، شما را به رگبار میبندیم!
کنار پنجرههای ساختمانهای مقابل، چند نفر که از صدای گلوله بیدار شده بودند، هراسان به بیرون مینگریستند. گروهبان خطاب به افراد کور فریاد زد:
ـ چهار نفر بیایند جنازه را ببرند!
ـ چهار نفر بیایند جنازه را ببرند!
آنها که همدیگر را نمیدیدند، نمیتوانستند بشمارند، بنابراین شش نفر پیش آمدند. گروهبان فریاد زد:
ـ گفتم چهار نفر!
کورها یکدیگر را لمس کردند. سپس چهار نفر پیش رفتند و دو نفر دیگر عقب ایستادند. چهار نابینا طناب را گرفتند و شروع به پیشروی کردند.
برای مطالعهی جملههای بیشتری از کتاب کوری، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.
حجم
۲۱۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۱۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
این کوری نبود! این تنها تکه هایی از کتاب کوری بود که از زیر تیغ سانسور،غلط املایی و ترجمه نه چندان خوب جان سالم به در برده بود!!! من این ترجمه رو اصلا توصیه نمیکنم
🔷️🔸️ ژوزه ساراماگو🔸️🔷️ 🔷️🔸️- من عمرم را با نگاه کردن در چشم مردم گذرانده ام! چشم، تنها جای بدن است که شاید...هنوز روحی در آن باقی باشد! 🔷️🔸️- گاهی راحت تر آنست که با وجود اندوهی که در درونتان موج می زند،لبخند بزنید،تا
این کتاب از نظر من فوق العاده است، البته کوری را با این ترجمه نخوانید، ترجمهٔ کیومرث پارسای بسیار سرد، بیرمق و دور از هیجان است. اگر میخواهید رمانی فوق العاده فلسفی تجربه کنید و از خواندنش شگفتزده شوید کوری
اینقدر متن قوی بود که بعضی موقع ها حس میکردم منم دارم کور میشم
من داستان کوری را داستان دوباره دیدن زندگی انسان دریافت کردم، نگاهی دوباره به زندگی انسان! مرز زندگی و مرگ، خواب و بیداری، انسانیت و حیوانیت، سازماندهی و هرج و مرج.. گاهی مثل مو باریک است و در این داستان پر
محشر ک میگن همینه. این کتاب ب من یاد داد وقتی میتونی نگاه کنی با دقت ببین و وقتی تواناییه اینو داری ک ببینی همه چیز رو رعایت کن تا روزی نرسه ک پشیمون بشی:)
در یک جامعه ای که دولت و حکومت کورها را به حال خود رها کرد و کورها تلاش کردند تا بقای خود را با کار گروهی تضمین کنند و از هرج و مرج بکاهند !
یادمه این ترجمه رو نخوندم ولی یکی از بهترین کتاب هایی که هر وقت بخوام لیست کتاب های مورد علاقهم رو اسم ببرم، امکان نداره این کتاب جزوش نباشه♡ کشش داستان در طول کتاب همیشه حس میشه..داستان به خوبی پیش
ما کور نشدیم کور هستیم! این طرز طرح مسیله به نظرم فوق العاده بود اینکه یک انتقاد اجتماعی رو در قالب یک داستان تمثیلی پرکشش بیان کرده عالیه حقیقت اینه که ما هم کوریم و بدتر اون عادت به کوری و
خیلی کتاب جالبیه ..خواننده رو با خودش همراه میکنه کتاب منحصر بفرد👍