دانلود و خرید کتاب فرشته ظلمت ارنستو ساباتو ترجمه مصطفی مفیدی
تصویر جلد کتاب فرشته ظلمت

کتاب فرشته ظلمت

معرفی کتاب فرشته ظلمت

کتاب فرشته ظلمت نوشتهٔ ارنستو ساباتو و ترجمهٔ مصطفی مفیدی است و نشر نو آن را منتشر کرده است. در کتاب فرشته ظلمت، ارنستو ساباتو یکی از برجسته‌ترین و درخشان‌ترین شاخص‌های نظام اندیشه و هنر خود را بازمی‌نماید: همه‌چیز در انسان خلاصه می‌شود.

درباره کتاب فرشته ظلمت

کتاب فرشته ظلمت یک راوی و شخصیت اصلی دارد که دربارهٔ سایر اتفاقات و شخصیت‌ها سخن می‌گوید. یکی از شخصیت‌های کتاب هم خود ساباتوی نویسنده است. ساباتویی که در جامعه زندگی می‌کند، می‌نویسد و درگیر داستان قهرمان‌ها و گورها می‌شود. ساباتو مدام در طول کتاب مورد پرسش و بحث قرار می‌گیرد. مدام از او سوال می‌پرسند و دربارهٔ هرچیزی تعبیر و تفسیر مخصوص به خود را دارد. شخصیت‌های دیگر داستان درگیر انقلاب، میهن‌پرستی و مشکلات آرژانتین هستند.

این کتاب داستان مشخص و خط سیر مستقیمی ندارد. بیشتر موضوعات فلسفی، میهن‌پرستانه و جامعه‌شناسانه در آن مطرح می‌شوند. 

در کتاب فرشته ظلمت، ارنستو ساباتو یکی از برجسته‌ترین و درخشان‌ترین شاخص‌های نظام اندیشه و هنر خود را بازمی‌نماید: همه‌چیز در انسان خلاصه می‌شود. انسان، این بزرگ‌ترین غول تاریخ در جهان تا آنجا که ما می‌شناسیم و کاوش‌هایمان به آن رسیده‌اند، این موجود شگرف و بهت‌آور، تابناک و ظلمانی، بزرگ و حقیر، این دوگانهٔ درهم‌تنیده، این خالق دوبارهٔ هستی، این روح شکوهمند کائنات، و چه مایه افسوس که همین موجود آن‌گاه که راه پستی و فرومایگی در پیش گیرد، آن‌گاه که ددمنشی و درنده‌خویی بر او چیره شود، در آن راه هم هیچ توقف و بازگشتی ندارد! به‌واقع، نامتناهی است: هم در بزرگی و هم در پستی، هم در مهربانی و ایثار و هم در فرومایگی و دیوخویی. کتاب قصهٔ همین انسان است، که هرچند لحظه‌ای بی‌نهایت کوتاه از عمر چند هزار سالهٔ او را حکایت می‌کند، بیانگر هستی او از آغاز شاید تا انجام او است (اگر انجامی داشته باشد).

این است همهٔ انسان، از پای تا به سر، با همهٔ زیبایی و شکوهمندی‌اش، با همهٔ پلیدی و دیوخویی‌اش، از زبان و قلم نویسنده‌ای اگزیستانسیالیست، این بار با رأفتی بیش از آنچه از نویسنده‌ای از این مکتب انتظار می‌رود. چهرهٔ این انسان را در تابلویی پرتنوع و رنگارنگ، پرابهام، سرشار از رمز و راز، گاه هم‌قدم با شاعری یا عارفی و گاه در کنار دردمندان کشتی‌شکسته به تصویر می‌کشد. هم‌نفس با نویسندگان و شاعران، هم‌نشین با نقاشان و تلاشگران آزادی و هنر، با قلم بی‌پروا و در همین حال مهربان و رئوف خود چهره‌هایی را نقاشی می‌کند که در میان آن‌ها دیوانگان در کنار شاعران و عارفان جایی برای خود دارند. 

در رمان آقای ساباتو مردمان ساده‌دل، بی‌آزار و نجیب از همان قدر و منزلتی ــ شاید هم بیشتر از آن ــ برخوردارند که مردان علم، هنرمندان و شاعران. یک دانشجوی درستکار و صمیمی، جوانی با قلبی به وسعت همهٔ جهان، همهٔ اقیانوس‌ها و خشکی‌ها، قلبی که به‌راحتی همهٔ بشریت را در خود جای می‌دهد، و صفا و پاکدلی‌اش در حد سپیدهٔ سحری است، در دیدگاه استاد از چنان منزلتی برخوردار است که او خاضعانه آرزو می‌کند می‌توانست دست آن جوان پاک‌باخته، این فرشتهٔ آسمانی، را ببوسد. و هرگز چنین آرزویی را در برابر شخصیت‌های علمی و هنری و ادبی که در رمان او نسبتاً زیاد هستند نمی‌کند.

در رمان جان‌های شیفته‌ای هم هستند که رستگاری را در رویارویی مستقیم با جهان‌خواران، نمایندگان انحصارات و نوکران و ریزه‌خواران آنان می‌جویند. آن‌ها جان بر کف نهاده‌اند تا از ته‌ماندهٔ الهام در روح انسان دفاع کنند و نگذارند در آشفته‌بازار طمع‌ورزی و آزمندی صاحبان ثروت و قدرت قربانی زیاده‌طلبی و ولع سیری‌ناپذیر آن‌ها شوند. هرچند این نازنینان، این شیفتگان رستگاری انسان، از کار خود طرفی نبستند، و با ناکامی عرصه را برای دیوان خونسرد و تیره‌دل خالی گذاشتند.

حال ببینید مردی چون ساباتو با چه خضوع و کرنشی منتظر پاسخی، واکنشی، و شاید تأییدی، حتی ضمنی، از دهان جوان پاکدلی است که در بالا از او یاد کرده‌ایم. گویی پاسخ مثبت جوان به کار هنری و ادبی او است که به آن اعتبار می‌بخشد. برایش هورا کشیدن‌ها، کف زدن‌های رسانه‌ای، حضوری یا نهادی از سوی مردان شعر و هنر چیزی نیست. آنچه او بدان نیاز دارد مهر تأیید پاکان و ازخودگذشتگان است. این همه صحبت را به درازا می‌کشد تا شاید کلمه‌ای تأییدآمیز از زبان جوان بیرون بکشد. و او که این را می‌فهمد آن‌قدر فروتن و کم‌رو است که در خود چنین صلاحیتی نمی‌بیند. ببینید در برابر مارسلو چه می‌گوید:

قسمت عمدهٔ قصه بین آغاز و پایان سال ۱۹۷۲ اتفاق می‌افتد. ولی رویدادهای قدیمی‌تری هم هستند که در لاپلاتا، در پاریس پیش از جنگ، در روخاس و در کاپیتان اُلموس اتفاق افتاده‌اند (این شهرهای اخیر در استان بوئنوس آیرس واقع‌اند). 

خواندن کتاب فرشته ظلمت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

داستان فرشته ظلمت را به کسانی که داستان‌های سیاسی با مایه‌های فلسفی دوست دارند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فرشته ظلمت

«برونو دم در کافه در نبش خیابان گیدو و خیابان خونین ایستاده بود که دید ساباتو دارد می‌آید طرف پایین. ولی درست همان وقت که می‌خواست با او حرف بزند احساس کرد مثل اینکه دارد اتفاقی می‌افتد که او از آن سر درنمی‌آورد: با وجود اینکه ساباتو چشم‌هایش را به طرف او گرداند، به راه خود ادامه داد، انگاری او را ندیده است. این اولین باری بود که چنین اتفاقی می‌افتاد ــ و چون برونو و ساباتو دوستانی دیرین بودند، امکان نداشت که ساباتو به‌عمد به برونو بی‌اعتنایی کند یا به‌سبب سوءتفاهمی جدی که بین آن‌ها پیش آمده است بی‌آنکه با او حرف بزند از کنارش بگذرد.

برونو با نگاه به‌دقت ساباتو را تعقیب کرد، و دید که بدون توجه به ماشین‌ها، بدون نگاه کردن به اطراف یا نشان دادن کمترین درنگی که یک آدم هوشیار و آگاه از خطر همواره نشان می‌دهد، از چهارراه گذشت.

برونو آن‌قدر کم‌رو بود که در مواردی بسیار نادر به خود جرئت می‌داد از تلفن استفاده کند. ولی پس از چند روز که ساباتو را نه در لابی‌یلا یافت و نه در روسیون و سرانجام با پرس‌وجو از پیشخدمت‌ها فهمید که ساباتو در سراسر این مدت یک بار هم به آنجاها سر نزده است تصمیم گرفت به خانه‌اش زنگ بزند.

صدایی که انگاری از ته چاه می‌آمد به او گفت: «حالش خوب نیست. خیر، تا مدتی از خانه بیرون نمی‌آید.»

برونو می‌دانست که ساباتو ممکن است گهگاه به مدت چند ماه در آنچه خودش «چاه» می‌نامید سقوط کند، ولی پیش از این هیچ‌گاه به این وضوح حس نمی‌کرد که آن حرف حقیقتی چنین ترسناک در خود نهفته باشد. با گذشت روزها، ماجراهایی را که ساباتو برای او گفته بود به یاد آورد ــ ماجراهایی مربوط به بدبختی‌ها، چیزی که با اشنایدر نامی ارتباط پیدا می‌کرد، و آنچه به برملا کردن توطئه‌ها مربوط می‌شد. اضطرابی سهمگین به‌تدریج بر روح او سنگینی کرد، انگاری در تاریکی شب در سرزمینی ناشناس زمین خورده بود و باید به کمک سوسوی چراغ کلبه‌هایی پرت و دوردست که ساکنان آن‌ها برای او کاملاً بیگانه بودند یا شعله‌های سر به آسمان کشیده در فاصله‌ای غیرقابل دسترس راه خود را پیدا می‌کرد.»

نیکو
۱۴۰۳/۰۲/۱۴

از ترجمه راضی‌ام.خود رمان هم مثل نوشته‌های میلان کوندرا تا اعماق روح آدم رو انگار با دوربین مخفی داره می‌بینه.فقط قیمت‌های نشر نو وحشتناکه.چه چاپی، چه ای‌بوک

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۴۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۱۶ صفحه

حجم

۶۴۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۱۶ صفحه

قیمت:
۲۲۱,۰۰۰
۱۵۴,۷۰۰
۳۰%
تومان