کتاب ده مقاله از مارکس و انگلس
معرفی کتاب ده مقاله از مارکس و انگلس
کتاب ده مقاله از مارکس و انگلس گزینش و ترجمهٔ داور شیخاوندی است که نشر قطره آن را منتشر کرده است. این اثر چهل و سه سال پیش با عنوان مارکس و انگلس دربارهٔ استعمار توسط انتشارات زبانهای خارجی در شوروی سابق به چاپ رسیده است.
درباره کتاب ده مقاله از مارکس و انگلس
فریدریش انگلس و کارل مارکس از مشهورترین چهرههایی هستند که اطلاعاتی دقیق و کامل درباهٔ ملل آسیایی و آفریقایی را به دست آورده و جمعآوری کردهاند. این دو متفکر از اطلاعات به دست آمده برای تکوین و گسترش تئوریهای خود استفاده کردهاند و همزمان مبارزات ملل را در مطبوعات اروپایی منعکس کردند. مارکس و انگلس زمانی که مشغول تدوین نظریهٔ شیوهٔ تولید آسیایی بودند، به مطالعهٔ ملل از جمله خاورمیانه، هند، چین و ایران پرداختند.
ترجمهٔ فارسی مقالات مارکس و انگلس دربارهٔ ایران گزیدهای از مجموعه مقالات افشاگرانهٔ مارکس و انگلس دربارهٔ کشورهای استعمارزده است. کتاب ده مقاله از مارکس و انگلس شامل مقالات زیر است:
۱ـ جنگ ایران و انگلیس
۲ـ جنگ علیه ایران
۳. قرارداد ایران
۴. ایران و چین
۵. افغانستان
۶. نامهٔ انگلس به مارکس در سدهٔ نوزدهم دربارهٔ شیوهٔ تولید آسیایی در ایران
۷. تجارت تریاک (۱) (انگلستان در چین)
۸. تجارت تریاک (۲)
۹. انقلاب تایپینگ چین (۱۸۵۰ ـ ۱۸۶۵)
۱۰. انقلاب در چین و اروپا
روزنامهٔ مترقی آمریکایی که نیویورک دِیلی تریبیون نام داشت، بستری مناسب برای مقالاتی با موضوع سلطهٔ انگلستان بر هند بود. در همین روزنامه بود که مارکس و انگلس مقالات خود دربارهٔ ایران را منتشر کردند. این کتاب حاوی ۳۸ مقاله است که ۲۰ مقاله دربارهٔ هند، ۱۰ مقاله دربارهٔ چین، ۵ مقاله دربارهٔ ایران، دو مقاله دربارهٔ افغانستان و یک مقاله دربارهٔ الجزایر است. مارکس و انگلس در مقالات مربوط به هند، به نقد بورژوازی زمانه میپردازند و خودخواهی بورژوازی مقامات انگلستان، در تمامی مراحل سیاستگذاری انگلستان در قبال هند را نمایان میسازند. در مقالات مربوط به چین نیز به جنگ تریاک و نیتهای استعماری ارتش انگلیس، فرانسه و آمریکا اشاره میکنند. در مقالهٔ دیگری، ضمن مقایسهٔ عکسالعمل دو ملّت ایران و چین نسبت به تجاوزات غارتگرانهٔ انگلستان نشان میدهند که چگونه ارتش نیمبند ایران که ساختهوپرداختهٔ روسها بود بهآسانی در برابر بیلیاقتترین افراد نظامی انگلیس شکست میخورد و کشور را تسلیم متجاوزان میکند. مارکس و انگلس دربارهٔ استعمار فرانسه نیز خاموش ننشستند و اعمال غیرانسانی و خشونتهای بیرحمانهٔ فرانسویان را در مستعمرات آفریقایی شدیداً محکوم کردند.
خواندن کتاب ده مقاله از مارکس و انگلس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ علوم سیاسی و علوم اجتماعی پیشنهاد میکنیم.
درباره کارل مارکس
کارل هاینریش مارکس ۵ مه ۱۸۱۸ به دنیا آمد. او فیلسوف، اقتصاددان، تاریخنگار، جامعهشناس، نظریهپرداز سیاسی، روزنامهنگار و سوسیالیست انقلابی آلمانی بود. او در شهر ترییر در آلمان متولد شد و در دانشگاه به تحصیل حقوق و فلسفه پرداخت. در ۱۸۴۳ با جنی فون وستفالن ازدواج کرد و به دلیل نوشتههای سیاسیاش، از او سلب تابعیت شد و به همین جهت دههها به همراه همسر و فرزندانش در تبعید در لندن زندگی کرد. در لندن، او با همکاری فریدریش انگلس به بسطِ اندیشههایش پرداخت، نوشتههایش را منتشر کرد و در کتابخانه موزه بریتانیا به تحقیق پرداخت. معروفترین نوشتههای او مانیفست حزب کمونیست (چاپ ۱۸۴۸) و اثر ۳جلدی سرمایه هستند. تفکرات سیاسی و فلسفی مارکس تأثیری شگرف بر تاریخ روشنفکری، اقتصادی و سیاسی دورههای پس از او گذاشت و نام او به شکل صفت، اسم عام و نام مکتب اجتماعی به کار میرود.
نظریات انتقادی مارکس دربارهٔ جامعه، اقتصاد و سیاست که مجموع آنها را مارکسیسم خطاب میکنند بر این پایه استوار است که جوامع انسانی از طریق مبارزههای طبقاتی پیش میروند.
مارکس از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ محسوب میشود و آثار او مورد ستایش و نقد قرار گرفته است. آثار او راجع به اقتصاد پایهگذار بخش بزرگی از ادراک کنونی از نیروی کار و رابطه آن با سرمایه و تفکرات اقتصادی بود. بسیاری از روشنفکران، اتحادیههای کارگری و احزاب سیاسی در سراسر جهان تحت تأثیر آثار مارکس بودهاند و بسیاری از ایدههای او اقتباس کردند یا در آنها تغییراتی اعمال نمودهاند. مارکس را از معماران اصلی علوم اجتماعی نوین میدانند. بعد از مرگ همسرش جنی در دسامبر ۱۸۸۱، مارکس به التهاب تنفسی مبتلا شد که او را در ۱۵ ماه آخر زندگیاش ناخوش کرد و باعث مرگ او در نتیجه برونشیت و پلورزی شد. مارکس به تاریخ ۱۴ مارس ۱۸۸۳ در لندن، در سن ۶۴سالگی، بهعنوان فردی بدون تابعیت، درگذشت.
بخشی از کتاب ده مقاله از مارکس و انگلس
«برای درک علل سیاسی و هدف جنگی که بهتازگی انگلستان علیه ایران آغاز کرده است و بنا به اخبار رسیده اخیراً شدت بیشتری هم یافته، لازم است نگاهی به گذشته داشته باشیم تا معلوم شود چرا دولت انگلستان میخواهد شاه ایران را به زانو درآورد. در سال ۱۵۰۲ سلسلهٔ ایرانی (صفوی) توسط «اسماعیل» به وجود آمد. وی خود را وارث شاهان ایرانی تلقی میکرد. این سلسله به مدت دو قرن دولتی مقتدر، توانا و شایسته را بنیاد گذاشت. در سال ۱۷۲۰ ایرانیان شکست فاحشی از یاغیان افغانی که در ایالت شرقی میزیستند خوردند. آنان به بخش غربی ایران حمله بردند و دو امیر افغان توانستند به مدت چند سال خود را بر اریکهٔ شاهی ایران نگه دارند. پس از اندک مدتی افغانها توسط نادر، که در آغاز فرماندهی کل قوا را به عهده داشت، از کشور بیرون رانده شدند. وقتی که نادر تاج سلطنت را تصاحب کرد، افغانهای یاغی را سرکوب کرد و لشکرکشی معروف خود را به هند راه انداخت. بدینسان، او به از هم پاشیدن سلطنت متزلزل امپراتوری مغول در هند یاری رساند و این امر موجب شد که راه نفوذ انگلیسیان بر هند هموار و سپس سلطهٔ آنان بر این کشور برقرار شود.
در سال ۱۷۴۷، پیرو هرجومرج ناشی از مرگ نادر در ایران، احمد درّانی در افغانستان به کمک «سیکها» حکومت مستقلی مرکب از ایالت امیرنشین هرات، کابل، قندهار، پیشاور و سرزمینهایی که بعدها تصاحب شد به وجود آورد. این پادشاهی که فقط بهظاهر یکپارچگی داشت پس از مرگ مؤسس آن فرو ریخت و سرزمینهای تشکیلدهندهٔ آن از هم جدا شدند. عشایر خودسر افغان، که بر اثر خصومتهای دائمی و خودرأیی رؤسای آنها، تجزیه شده بودند، فقط بهطور اتفاقی، بر اثر تهدیدهای ایران، استثنائاً باهم متحد میشدند. مخاصمات سیاسی افغانستان و ایران ناشی از اختلافات ایلی است که سابقهٔ تاریخی دارند. اختلافات مرزی، ادّعاها و نیز اختلافات مذهبی پیوسته به این مخاصمات دامن میزنند. باید دانست که افغانها پیرو تسنن هستند، درصورتیکه ایران دژ شیعه، مبتنی بر امامت موروثی، محسوب میشود.»
حجم
۸۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
حجم
۸۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه