دانلود و خرید کتاب زندگی پیش رو جمال میرصادقی
تصویر جلد کتاب زندگی پیش رو

کتاب زندگی پیش رو

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زندگی پیش رو

کتاب زندگی پیش رو نوشتهٔ جمال میرصادقی است. انتشارات نشانه این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب زندگی پیش رو

کتاب زندگی پیش رو رمانی ایرانی به قلم جمال میرصادقی است. این رمان از جایی آغاز می‌شود که راوی درمورد کودکی که تب دارد، می‌گوید. او روی تخت افتاده بود. مادرش پاشویه‌اش می‌کرد. مادر علت سرماخوردگی و تب را رفتن به حوض آب می‌دانست. کودک به حوض می‌رفت تا یاد بگیرد، شنا کند. این رمان را بخوانید.

خواندن کتاب زندگی پیش رو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جمال میرصادقی

جمال میرصادقی با نام اصلی «سیدحسین میرصادقی» در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. او کتاب‌های بسیاری در زمینهٔ ادبیات، نقد و پژوهش ادبی و داستان و رمان دارد و یکی از بزرگ‌ترین استادان داستان‌نویسی معاصر ایرانی به شمار می‌رود. از میرصادقی آثار بسیاری منتشر شده است. او هم در زمینهٔ آموزش داستان‌نویسی کتاب دارد و هم در زمینهٔ نقد ادبی و ادبیات. داستان‌های کوتاه و رمان‌هایی نیز از او به چاپ رسیده است که موردتوجه منتقدان بسیاری بوده است. آنچه آثار او را جذاب می‌کند، نثر روان و ساده است؛ او به‌دنبال پیچیدگی‌های تصنعی نیست و نثر گفتاری‌اش، مزیتی برای آثارش به شمار می‌رود. از مجموعه داستان‌های او می‌توان به «چشم‌های من خسته»، «شب‌های تماشا و گل زرد»، «این شکسته‌ها»، «درازنای شب»، «شب چراغ»، «دوالپا»، «هراس» نام برد. بعضی از کتاب‌های پژوهشی او در زمینهٔ داستان عبارت هستند از «عناصر داستان»، «ادبیات داستانی»، «داستان و ادبیات»، «جهان داستان غرب»، «داستان‌نویس‌های نام‌آور معاصر ایران» و «عرق‌ریزان روح».

«علی دهباشی» در مراسمی که به مناسبت بزرگداشت جمال میرصادقی برگزار شده بود، دربارهٔ کارهای او و تأثیرش بر داستان‌نویسی و نویسندگان این‌طور بیان کرده است: «امروز، کمتر نویسنده‌ای را می‌توان یافت که بی‌نیاز باشد از مراجعه به این بخش از تألیف‌ها و ترجمه‌های استاد میرصادقی».

بخشی از کتاب زندگی پیش رو

«روی تخت افتاده بود، از تب می‌سوخت. مادر پاشویه‌اش می‌کرد. «چه تبی کردی مادر!» دستمال خیس را به پیشانی‌اش می‌کشید. «هی گفتم نرو تو حوض سرما می‌خوری ها. مگه گوش کردی؟» «آخه می‌خواستم مث مسعود شنا کنم.» «مسعود شنا یاد گرفته؟» «آره، رفته خونه‌ی دایی دکترش شنا یاد گرفته. خونه‌ی دایی دکترش خیلی گنده است؛ یه استخر داره به چه بزرگی! حوض ما کوچولوست.» «می‌خواستی تو هم بری اون‌جا یاد بگیری.»»\

*

«طوقی به خانه برگشته بود. پرده را کنار زد، رشته‌های برف پایین می‌ریخت. کوه سفید شده بود و درخت‌ها وخانه‌ها پوشیده از برف. دیشب خواب کبوترها را دیده بود. در خانه‌ی قدیمی بود. کبوتر طوقی روی شانه‌ی او نشسته بود و از کف دستش دانه برمی‌چید. پدرش کبوترهای او را توی کیسه انداخته و بیرون شهر رها کرده بود. عصر طوقی و چتری برگشته بوند و دوروبر او می‌گشتند و بق‌بقو می‌کردند و دانه برمی‌چیدند.»

معرفی نویسنده
عکس جمال میرصادقی
جمال میرصادقی

جمال میرصادقی یکی از نویسندگان و پژوهشگران مشهور ایرانی در زمینه ادبیات داستانی و داستان‌نویسی است. او کتاب‌های بسیاری در زمینه ادبیات، نقد و پژوهش ادبی و داستان و رمان دارد و یکی از بزرگ‌ترین استادان داستان‌نویسی معاصر ایرانی است. امروزه کتاب‌های او مانند چراغی روشن برای تمام کسانی هستند که دوست دارند درباره داستان‌نویسی بدانند و یا در این مسیر قدم بگذارند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۶۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان