کتاب توافق نامه
معرفی کتاب توافق نامه
کتاب توافق نامه نمایشنامهای نوشتهٔ فیلیپ کلودل با ترجمهٔ شهلا حائری است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب توافق نامه
داستان نمایشنامهٔ توافق نامه به دو دوستِ قدیمی مربوط میشود: دنی و مارتین. دنی بازیگر است متوسط و مارتین نمایشنامهنویسی ناموفق. آنها پس از سالها در آپارتمانی خالی همدیگر را میبینند. دنی میخواهد آپارتمانش را بفروشد و از دوستش خواسته است که برای امضای توافقنامه در آنجا حضور داشته باشد تا خیال خریدار راحت باشد.
در این فاصله تا خریدار به آپارتمان بیاید، دو دوست از خاطرات مشترک میگویند و کمکم کار به نزاع میکشد. ناگهان خریدار سر میرسد و شاهد دعوا و تسویهحساب این دو میشود که سرانجام دامن خود او را هم میگیرد. آیا بیتفاوت میماند؟ درصدد داوری برمیآید یا درنهایت قربانی میشود؟
توافقنامه نمایشنامهای است گیرا و فرحبخش، از رماننویس و نمایشنامهنویس بهنام فرانسوی، فیلیپ کلودل که در لباس طنز، تصویری از لحظات تلخ و شیرین رفاقتی پر از فراز و نشیب ارائه میدهد. عاقبت پیروز کیست؟ دوستی یا نفرت؟
خواندن کتاب توافق نامه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب توافق نامه
«دنی: دیشب دیدیشون؟ (مارتین تأیید میکند. لبخندی از رضایت بر لبانش نقش میبندد.) عجب مناظرهای.
مارتین: هفت ساله که منتظرشم.
دنی: همه هفت ساله منتظرشن! «انحصار قلب مردم که در دست شما نیست!» (این جمله را در حال تقلیدِ صدای ژیسکار دِستَن بیان کرد.) یادت میآد؟
مارتین: چطور ممکنه یادم نیاد؟ اون موقع کمتر به خودش غره بود.
دنی: یه بازنده، یه شکستخورده، مردی که دورانش گذشته.
مارتین: «مردی که دیگه دورانی نداره.»
دنی: اوه! وای وای! عجب جواب دندونشکنی!
مارتین: باید بگیم که فوقالعادهس!
دنی: بعد اون یکی، دلقک بهدردنخور، واقعاً بهدردنخور. راستش رو بگم یهکم دلم براش سوخت...
مارتین: شوخی میکنی؟
دنی: براش جز یه آکاردئون هیچی نمونده...
مارتین: من همیشه از آکاردئون متنفر بودم.
هر دو میخندند. دنی صحبت را از سر میگیرد، خیالپرداز.
دنی: میتران...
مارتین: میتران!
دنی: میتران رئیسجمهور آینده!
مارتین: باورم نمیشه! تو باور میکنی؟
دنی: البته که باورم میشه. چهار روز. نه بیشتر. اون نمیتونه شکست بخوره! یکشنبهشب. همه تو باستیل۴! هرچی که از چند سال پیش تو خودمون ریختیم رو فریاد میزنیم. میتونیم داد بزنیم، خیالپردازی کنیم و آواز بخونیم! زندگی قراره شروع بشه رفیق! قراره بالاخره شروع بشه! «تغییر»! «دوران زندگی کردن»! وقتی داشت جمعبندی میکرد حرفهاش رو گوش دادی؟
مارتین: آره، «دوران زندگی کردن». حواست باشه، چون دیگه وقتشه، آخه دیگه بیست سالمون که نیست.
دنی: این هم یه دلیل دیگه! متوجهی؟ ما اینجاییم، من و تو، فرانسه، توی یه نقطهٔ عطف، یه لحظهٔ تاریخی! ما اینجاییم! دست راستیها همه برن توی مبال، تو سیاهچال! زنده باد انسانگرایی!
مارتین: همبستگی! آغوش باز! صداقت! «با هم زندگی کردن»، همونطور که خودش گفت.
دنی: خداحافظ فساد و کلاهبرداری.
مارتین: خداحافظ چمدونهای پرپول، تبعیضها!
دنی: برین جهنم حرومزادهها.
مارتین: سوءاستفادهگرها!
دنی: رانتخوارها!
مارتین: سوداگرها!
دنی: بیرون!
مارتین: دنیا مال ماست!
دنی: مال ماست.
هر دو خیالپردازی میکنند.»
حجم
۶۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه
حجم
۶۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه
نظرات کاربران
من زیاد خوشم نیومد