کتاب ذهن خوانی دیوید لیبرمن + دانلود نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب ذهن خوانی

کتاب ذهن خوانی

معرفی کتاب ذهن خوانی

کتاب ذهن خوانی (Mindreader) نوشته دیوید لیبرمن و ترجمه محدثه احمدی و اثری است که نشر سنگ آن را در سال ۱۴۰۲ منتشر کرده است (چاپ سوم و چهارم: ۱۴۰۳). این کتاب باتکیه‌بر پژوهش‌های جدید در روان‌شناسی زبان، علوم اعصاب و رفتارشناسی، به رمزگشایی از افکار و احساسات و انگیزه‌های پنهان افراد می‌پردازد. نویسنده با سابقه‌ی ۳۰ساله در مطالعه‌ی رفتار انسانی، مجموعه‌ای از تکنیک‌ها و روش‌های علمی را ارائه داده که به خواننده کمک می‌کند در موقعیت‌های مختلف، از گفت‌وگوهای روزمره تا مذاکرات حساس، به درک عمیق‌تری از ذهن و نیت دیگران برسد. کتاب حاضر هم به نشانه‌های ظاهری و زبان بدن پرداخته و هم با تحلیل دقیق زبان و ساختار جملات، راه‌هایی نوین برای کشف حقیقت و ارزیابی صداقت افراد پیشنهاد داده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ذهن خوانی اثر دیوید لیبرمن

کتاب ذهن‌خوانی (علم جدید رمزگشایی از آنچه افراد واقعاً می‌اندیشند، آنچه واقعاً می‌خواهند و آنچه واقعاً هستند) به قلم دیوید لیبرمن با تمرکز بر علم جدید رمزگشایی ذهن و رفتار، به بررسی راه‌هایی می‌پردازد که افراد می‌توانند افکار، احساسات و انگیزه‌های واقعی دیگران را با آن‌ها شناسایی کنند. این کتاب با کنارگذاشتن تکیه‌ی صرف بر نشانه‌های کلیشه‌ای زبان بدن، به تحلیل عمیق‌تر زبان، ساختار جملات و الگوهای رفتاری پرداخته است. نویسنده با بهره‌گیری از تجربیات خود در آموزش تکنیک‌های تحلیل رفتاری به سازمان‌های معتبر جهانی، مجموعه‌ای از روش‌ها را معرفی کرده که حتی بدون تعامل مستقیم با فرد مقابل می‌توان به شناختی دقیق‌تر از شخصیت و نیت او دست یافت.

ساختار کتاب حاضر به‌گونه‌ای است که هر فصل به یکی از جنبه‌های مهم ذهن‌خوانی می‌پردازد؛ از تحلیل ضمایر و افعال در جملات گرفته تا بررسی نشانه‌های اضطراب، خشم، صداقت و جایگاه قدرت در روابط. مثال‌های متنوع و کاربردی، کتاب را به راهنمایی عملی برای فهم بهتر روابط انسانی تبدیل کرده است. کتاب ذهن‌خوانی با رویکردی علمی و باتکیه‌بر شواهد تلاش می‌کند خواننده را از دام قضاوت‌های سطحی و برداشت‌های نادرست برهاند و ابزارهایی برای ارزیابی دقیق‌تر افراد در اختیارش بگذارد. عنوان کامل کتاب ذهن‌خوانی در زبان مبدأ عبارت است از Mindreader : find out what people really think, what they really want, and who they really are.

خلاصه کتاب ذهن خوانی

کتاب با هدف آموزش رمزگشایی ذهن و رفتار افراد، مجموعه‌ای از تکنیک‌ها و بینش‌های علمی را ارائه می‌دهد که بر پایه‌ی تحلیل زبان و رفتار بنا شده‌اند. نویسنده ابتدا به محدودیت‌های روش‌های سنتی مانند تفسیر زبان بدن اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که این نشانه‌ها به‌تنهایی قابل‌اعتماد نیستند؛ سپس با تمرکز بر ساختار زبان، ضمایر، افعال و نحوه‌ی بیان، راه‌هایی برای کشف افکار و احساسات واقعی افراد معرفی می‌کند. برای مثال استفاده یا حذف ضمایر شخصی می‌تواند میزان تعهد یا فاصله‌گذاری فرد را نسبت به گفته‌هایش نشان دهد. همچنین نحوه‌ی ترتیب‌دادن اطلاعات، انتخاب واژگان و حتی نوع عذرخواهی یا درخواست، سرنخ‌هایی از جایگاه قدرت، میزان صداقت و سلامت روانی فرد به دست می‌دهد. کتاب به بررسی نشانه‌های اضطراب، خشم و اعتمادبه‌نفس در رفتار و زبان می‌پردازد و توضیح می‌دهد که چگونه این حالات می‌توانند در روابط شخصی و حرفه‌ای تأثیرگذار باشند. نویسنده با مثال‌های ملموس، تفاوت میان ویژگی‌های شخصیتی و حالات موقتی را روشن می‌کند و نشان می‌دهد که برای ارزیابی درست افراد باید به الگوهای تکرارشونده توجه کرد. بخش‌هایی از کتاب به تحلیل روابط قدرت، نحوه‌ی درخواست و پاسخ‌گویی و برخورد با اشیای بی‌جان به‌عنوان نماینده‌ی احساسات نسبت به افراد دیگر اختصاص یافته است. کتاب ذهن‌خوانی ابزارهایی برای تشخیص صداقت، شناسایی افراد قابل‌اعتماد و محافظت از خود در برابر فریب و سوءاستفاده ارائه می‌دهد و خواننده را به‌سوی خودآگاهی و بهبود روابط هدایت می‌کند.

چرا باید کتاب ذهن خوانی را بخوانیم؟

کتاب ذهن‌خوانی با ارائه‌ی رویکردی نوین و علمی به تحلیل رفتار و زبان، به خواننده امکان می‌دهد فراتر از برداشت‌های سطحی و کلیشه‌ای به درک عمیق‌تری از نیت و احساسات دیگران برسد. این کتاب با مثال‌های کاربردی و تکنیک‌های قابل‌اجرا، ابزارهایی برای شناسایی صداقت، ارزیابی سلامت روان و تشخیص انگیزه‌های پنهان افراد فراهم می‌کند. همچنین با آموزش نحوه‌ی تحلیل ساختار جملات و نشانه‌های زبانی به خواننده کمک می‌کند در موقعیت‌های مختلف، از روابط شخصی تا مذاکرات حرفه‌ای، تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرد و از سوءتفاهم‌ها و فریب‌های احتمالی پیشگیری کند. کتاب ذهن‌خوانی نه‌تنها به بهبود ارتباطات کمک می‌کند، بلکه مسیر خودشناسی و افزایش اعتمادبه‌نفس را هموار می‌سازد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد می‌شود که علاقه‌مند به بهبود روابط شخصی و حرفه‌ای خود هستند، دغدغه‌ی شناسایی انگیزه‌ها و احساسات واقعی دیگران را دارند یا در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند که نیاز به ارزیابی صداقت و اعتماد افراد وجود دارد. همچنین این اثر به دانشجویان و فعالان حوزه‌های روان‌شناسی، مدیریت، مذاکره و منابع انسانی توصیه می‌شود.

درباره دیوید لیبرمن

دیوید لیبرمن (David J Lieberman) یکی از برجسته‌ترین چهره‌های بین‌المللی در حوزه‌ی رفتار انسانی، روان‌شناسی کاربردی و ارتباطات مؤثر بوده است؛ نویسنده‌ای پرفروش و پژوهشگری نامدار که آثارش به چندین زبان ترجمه شده و مخاطبان گسترده‌ای در سراسر جهان پیدا کرده است. او به‌دلیل رویکردهای نوآورانه و تکنیک‌های علمی‌ و کاربردی‌اش در تحلیل رفتار، تشخیص الگوهای روان و بهبود کیفیت ارتباطات انسانی، جایگاهی منحصربه‌فرد در میان متخصصان علوم رفتاری داشته است. این نویسنده در بیش از ۲۰۰ برنامه‌ی رسانه‌ای حضور داشته و بارها به‌عنوان کارشناس برجسته در برنامه‌های معتبر تلویزیونی و رادیویی ازجمله Today Show، شبکه‌ی PBS، برنامه‌ی Montel Williams، رادیوی عمومی ملی (NPR) و نیز برنامه‌های شبکه‌ی A&E دعوت شده است. این حضور گسترده موجب شده که دیدگاه‌های او تأثیر قابل‌توجهی بر مباحث عمومی مرتبط با سلامت روان، ارتباطات میان‌فردی، شناسایی الگوهای رفتاری ناسالم و روش‌های بهبود عملکرد فردی بگذارد. دیوید لیبرمن علاوه‌بر فعالیت‌های رسانه‌ای، سخنران، مدرس و مشاوری بسیار پرتقاضا در سطح بین‌المللی بوده و به‌طور مستمر در کارگاه‌ها، مجامع علمی، کنفرانس‌های مدیریتی و دوره‌های تخصصی شرکت کرده است. روش‌های او که بر پژوهش‌های دقیق علمی و تجربه‌های عملی استوار بوده، منجر به پیشرفت‌هایی اساسی در حوزه‌های گوناگون ازجمله روان‌شناسی رفتاری، مدیریت منابع انسانی، مذاکرات پیشرفته، تشخیص فریب، حل تعارض و بهبود روابط سازمانی شده است. این تکنیک‌ها و شیوه‌های آموزشی توسط حکومت‌ها، سازمان‌های دولتی، شرکت‌های بزرگ، نیروهای امنیتی و متخصصان حرفه‌ای در بیش از ۲۵ کشور جهان به کار گرفته شده؛ چراکه راهکارهای دیوید لیبرمن اغلب فراتر از نظریه‌پردازیِ صرف بوده و قابلیت کاربرد عملی و فوری در موقعیت‌های واقعی زندگی شخصی و محیط‌های حرفه‌ای را داشته است.

آنچه دیوید لیبرمن را از بسیاری از پژوهشگران حوزه‌ی رفتار انسانی متمایز کرده، توانایی او در پیونددادن علم رفتار با زندگی روزمره است. او مفاهیم پیچیده‌ی روان‌شناختی را با زبان ساده و مفهوم برای عموم ارائه کرده و از این طریق به افراد کمک کرده رفتارهای خود و دیگران را بهتر درک کنند، روابط سالم‌تر و مؤثرتری بسازند و کیفیت تصمیم‌گیری‌هایشان را افزایش دهند. بسیاری از آثار او دربار‌ه‌ی شناخت انگیزه‌ها، تشخیص صداقت یا فریب، مدیریت احساسات دشوار، بهبود عزت‌نفس، افزایش تعادل روانی و یادگیری مهارت‌های ارتباطی مؤثر بوده؛ کتاب‌هایی که برای افراد عادی، مدیران، مشاوران، روان‌درمانگران، کارآفرینان و حتی والدین سودمند بوده است. لیبرمن در کنار فعالیت‌های حرفه‌ای گسترده‌اش، سبک نوشتاری روان، دقیق و مبتنی‌بر تجربه داشته و همین ویژگی باعث شده آثارش در حوزه‌ی توسعه‌ی فردی و علم رفتار بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. حضور دیوید لیبرمن در رسانه‌ها، سخنرانی‌هایش در همایش‌های بین‌المللی و استقبال گسترده‌ی خوانندگان، او را به یکی از چهره‌های اثرگذار در مطالعه‌ی رفتار انسان بدل کرده است. امروزه بسیاری از متخصصان روان‌شناسی و علوم اجتماعی، او را به‌عنوان یکی از معدود پژوهشگرانی می‌شناسند که توانسته پلی معنادار میان علم دانشگاهی و کاربردهای عملی در زندگی واقعی برقرار کنند. کتاب ذهن‌خوانی (Mindreader) اثر دیوید لیبرمن است.

نظر افراد یا مجله‌های مشهور درباره این کتاب چیست؟

- kirkusreviews.com: با آگاهی از ادعای دیوید لیبرمن مبنی‌بر ارائه‌ی تکنیک‌های نزدیک به تله‌پاتی، برای فاش‌کردن افکار افراد و تشخیص دروغْ هیجان‌زده خواهید شد. به‌باور این نویسنده شما از آنچه در عمق ذهن ناخودآگاه دیگران نهفته، آگاه خواهید شد؛ حتی اگر خودشان در حالت انکار باشند و مایل (یا قادر) به رویارویی با افکار، احساسات و ترس‌هایشان در سطح خودآگاه نباشند. دیوید لیبرمن به‌خوبی با آخرین پیشرفت‌ها در روان‌زبان‌شناسی و عصب‌فیزیولوژی آشنا است، اما هیچ معجزه‌ی ذهن‌خوانی‌ای در کتاب حاضر دیده نمی‌شود. خوانندگانی که به‌دنبال سرنخ‌هایی معقول برای تشخیص فریبکاری دیگران هستند، با یک دوره آموزش جامع به‌همراه هشدارهای پراکنده مبنی‌بر عدم‌اتکا به یک تاکتیک واحد روبه‌رو خواهند شد.

- فیل هیوستون، افسر سابق سیا و عضو ارشد دفتر امنیت معتقد است تسلط دیوید لیبرمن بر ظرافت‌های زبان، بینش فوق‌العاده تیزبینانه‌ای را فراهم می‌کند تا هر فرد متوجه شود در برخوردهای روزمره واقعاً در ذهن یک شخص چه می‌گذرد. او در این کتاب، علم و هنر را در هم آمیخته است.

- مایکل فلوید، افسر سابق در سازمان سیا و ان‌اس‌ای (NSA) باور دارد که داشتن تخصص در حوزه‌ای پیچیده یک چیز است و داشتن مهارت برای به‌اشتراک‌گذاشتن آن (با مخاطبان گسترده و به‌روشی که به‌راحتی قابل‌فهم باشد)، مسئله‌ای کاملاً متفاوت است. توانایی چشمگیر دیوید لیبرمن در انجام این کار در هر صفحه از کتاب حاضر مشهود است.

نشریه‌ی پابلیشرز ویکلی (Publishers Weekly) این کتاب را بینشگرانه دانسته و معتقد بوده است که خوانندگانْ توضیحات سرراست نویسنده‌ی این اثر را منطقی و معقول خواهند یافت. 

چه نسخه‌های دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟

این کتاب به‌وسیله‌ی نشرهای گوناگونی منتشر شده است؛ برای نمونه می‌توان به فهرست زیر اشاره کرد:

- ذهن‌خوانی ترجمه‌ی سید حسن هاشمی، نشر آزاد نشر، ‏‫۱۴۰۴.‮‬

- ذهن‌خوانی: علم رمزگشایی از افکار، خواسته و شخصیت واقعی افراد ترجمه‌ی مریم افشار، نشر آوای منجی، ‏‫۱۴۰۳.‮‬‬

- ذهن‌خوانی: علم جدید رمزگشایی از افکار، خواسته‌ها و هویت واقعی افراد ترجمه‌ی مریم جعفری، نشر هیتا، ‏‫‬‏۱۴۰۳.

- ذهن‌خوانی : علم نوین رمزگشایی از افکار، امیال و هویت واقعی انسان‌ها ترجمه‌ی علی علی‌پناهی، نشر ذهن‌آویز (چاپ دوم: ۱۴۰۲).

بخشی از کتاب ذهن خوانی

«عزت‌نفس اغلب با اعتمادبه‌نفس اشتباه گرفته می‌شود، ولی کاملاً با هم فرق دارند و تمایزشان مهم است. اعتمادبه‌نفس یعنی در حوزه یا موقعیتی خاص چه‌قدر احساس تأثیرگذاری می‌کنیم، ولی عزت‌نفس یعنی بدانیم دوست داشتنی هستیم و احساس کنیم در زندگی ارزش خوبی‌ها را داریم. فردی با بهداشت روانی می‌تواند حس خوبی نسبت به خودش داشته باشد (عزت‌نفس) ولی مطمئن نباشد که در موقعیت‌های خاص موفق خواهد بود. (نسبت به مهارت‌هایش اعتمادبه‌نفس ندارد.) مثلاً کسی که عزت‌نفس بالایی دارد، شطرنج‌باز ضعیفی است، اما هنوز از خودش خوشش می‌آید. وقتی با بازیکنی سطح بالا شطرنج بازی می‌کند، نشانه‌هایی از اعتمادبه‌نفس پایین بروز می‌دهد، ولی حس خودارزشی‌اش تأثیر نمی‌پذیرد.

قطعاً کسی که می‌خواهد با تأکید فراوان روی یک ویژگی خاص خودانگاره‌اش را تقویت کند، از نگاه شخصی ناآشنا دارای عزت‌نفس بالا به نظر می‌رسد. اما از عزت‌نفس بسیار پایینی رنج می‌برد، چون کل هویتش را حول استعدادی ذاتی یا مهارتی پرورشی ساخته است. من فوق‌العاده‌ام چون زیبا هستم. من ارزشمندم چون باهوشم. این دیدگاه از ارزشمندی، با ذهنیتی خودمحور تعریف می‌شود که فرد را به جان دیگران می‌اندازد ـ با مقایسه و قضاوت دائمی و تقبیح ناگزیر ـ تا حس کند ارزش عشق و ارتباط را دارد.»

نظرات کاربران

1984
۱۴۰۲/۰۶/۰۸

ی کتاب خوب برای شناخت رفتار و ذهن انسانها. البته اینجور نیست که کامل بعد خوندش آدم شناس و ذهن خوان بشه طرف اما خب جالبه در کل مطالبش؛ هرچند از ی جایی به بعد دیگه از محور ذهن خوانی

- بیشتر
CRAZY~
۱۴۰۲/۰۶/۱۵

خیلی جالبه خوشم اومد از این کتاب.. هنوز بعد یکسال فک کنم .. تکنیک هاش یادمه و استفاده میکنم.. یکی از بهترین کتابا هست برای شناخت ذهن و نوع نگرش افراد و شیوه برخورد با انسان ها.. 😅⭐

mahdi
۱۴۰۳/۰۲/۰۹

بسیار کاربردی است، انتزاعی و توضیحات اضافی ندارد اما باید عمیق مطالعه شود که در یاد بماند..

کاربر 7436277
۱۴۰۴/۰۲/۰۲

کتاب خوبی بود.

افشين اميري
۱۴۰۲/۰۹/۱۱

عالی

بریده‌هایی از کتاب

«هوش یعنی توانایی یادگیری از اشتباه‌های خود. خرَد یعنی توانایی یادگیری از اشتباه‌های دیگران.»
1984
با یا بدون اختلال شخصیت، افرادی که از اختلال عاطفی رنج می‌برند بیش‌تر مایلند با کارهای اشتباه به‌وضوح خود را تخریب کنند. برای دوری از رنج سراغ هر حواس‌پرتی و تفریحی می‌روند. در پوششی از لذت خود را تنبیه می‌کنند. مثل افراط در خوردن و نوشیدن، سوءمصرف مواد و دیگر حواس‌پرتی‌ها. با این کار زندگی خود را نمی‌سنجند. می‌خواهند خودشان را دوست داشته باشند، اما خود را از دست می‌دهند. نمی‌توانند روی تندرستی‌شان سرمایه‌گذاری کنند، پس توهم را جایگزین عشق می‌کنند. طی زمان ـ و در سطوح متعددی از خودآگاهی ـ عذاب وجدان و شرم ترکیب می‌شوند و خودتخریب‌گری به خودآزاری تبدیل می‌شود. آن‌ها دیگر دنبال فرار از درد و رنج نیستند، بلکه آن را به خودشان تحمیل می‌کنند.
1984
گر فرد خودمحور باشد، حس می‌کند جهان حول او می‌چرخد و به علت عزت‌نفس پایین بیش‌تر فکر می‌کند لیاقت درد و سختی را دارد. بنابراین به این نتیجه می‌رسد که همه چیز بر سر او می‌آید ـ یعنی بنا به هدفی والاتر چیزی برای او پیش نمی‌آید ـ چون هستی (و تمام انسان‌ها) از او متنفر است. فرد خودمحور همه چیز را شخصی‌سازی می‌کند. موقع اردوی او باران می‌گیرد، چون اجازه ندارد خوش بگذراند. تصادفی زنجیره‌ای باعث می‌شود دیر به جلسه برسد تا حالش گرفته شود. همه چیز به او ربط دارد. با گسترش خودمحوری، فرد پارانوئید می‌شود و فکر می‌کند مرکز علیت تمام اتفاقات است.
1984
کسانی که دارای بهداشت روانی‌اند، عموماً از روابط مثبت لذت می‌برند. در مقابل کسانی که با کسی کنار نمی‌آیند احتمالاً مشکلات هیجانی دارند. بسیاری از ناراحتی‌های زندگی از شکست یا روابط شکست خورده نشأت می‌گیرند. یعنی بهداشت روانی با کیفیت روابط ما ارتباط دارد. «ویلیام گلسر» روان‌پزشک معروف و بنیان‌گذار واقعیت‌درمانی می‌نویسد: «بعد از چهل سال کار درمانی، برایم محرز شده که تمام انسان‌های ناراحت مشکل مشابهی دارند. آن‌ها نمی‌توانند با کسانی کنار بیایند که دل‌شان می‌خواهد با آن‌ها باشند.»
1984
هر هیجان مثبت از ارائه نشأت می‌گیرد و از ما به سمت دیگران جاری می‌شود. ولی تمام هیجانات منفی حول گرفتن می‌چرخند. شهوت را با عشق اشتباه نگیرید. وقتی شهوت کسی یا چیزی به جان‌مان می‌افتد، به این می‌اندیشیم که چه فایده‌ای برای‌مان دارد. اما وقتی عشق می‌ورزیم، به این فکر می‌کنیم که چه کاری برای طرف مقابل انجام دهیم. ارائه به ما حس خوبی می‌بخشد، پس با خوشحالی انجامش می‌دهیم. ولی وقتی شهوت داریم، تنها روی گرفتن تمرکز می‌کنیم. وقتی کسی که دوستش داریم، درد می‌کشد ما نیز حسش می‌کنیم. وقتی کسی که نسبت به او شهوت داریم، درد می‌کشد فقط به این می‌اندیشیم که مرگ یا ناراحتی او چه مفهومی برای‌مان دارد.
1984
یکدلی نیازمند تغییر در چشم‌انداز است، یعنی باید خود را جای دیگران قرار دهیم.
Mariam Doroudian
به قول ویلیام جیمز: «افراد زیادی فکر می‌کنند سرگرم تفکر هستند، ولی صرفاً تعصبات‌شان را بازآرایی می‌کنند.» سوگیری منجر به خلق انتظارات می‌شود و مغز پوشه‌هایی می‌سازد تا اطلاعات را کنار هم قرار دهد. پس ما طرح‌ها یا نقشه‌هایی می‌سازیم تا وقتی با مفهوم، دسته، فرد یا موقعیتی خاص روبه‌رو شدیم انتظارش را داشته باشیم. طرح‌ها سبب می‌شوند سریعاً جاهای خالی را پر کنیم. متأسفانه آن‌ها تحریک‌مان می‌کنند برخی از آن جاهای خالی را با پاسخ‌های غلط پر کنیم. اگر با این تصور قبلی پیش برویم که اطلاعات جدید باید با طرح اصلی‌مان هماهنگ باشند، مواردی را نگه می‌داریم که با انتظارات‌مان تطابق دارند و بقیه را دور می‌ریزیم.
1984
جهان‌بینی خود را با واقعیت تنظیم نمی‌کنیم. اساساً دنیا را رنگ می‌کنیم تا خودمان تغییر نکنیم.
1984
هر بار با زوج‌ها صحبت می‌کنم، دنبال لحظاتی هستم که واژهٔ ما از گفت‌وگو حذف می‌شود. مطالعات نشان می‌دهند زوج‌هایی که زبان مشارکتی (مثل ما، ما را، مان) را بیش از زبان فردی (مثل من، اَم و تو) به کار می‌برند، نرخ طلاق پایین‌تری دارند و رضایت زناشویی بیش‌تری را تجربه می‌کنند. به علاوه پیوند قدرتمندی میان این ضمایر و پاسخ زوجین به اختلافات و بحران‌ها وجود دارد. بر این اساس می‌توان پیش‌بینی کرد که با هم همکاری خواهند کرد یا جدا خواهند شد. کلمات دستهٔ تو (مثل تو، اَت و خودت) می‌توانند نشانهٔ کلافگی یا پرخاشگری صریح باشند. فردی که می‌گوید «تو باید این مسأله را حل کنی» پیام دشمنی می‌فرستد و ذهنیت «من در مقابل تو» را دارد. اما «ما باید این مسأله را حل کنیم» نشانهٔ «ما در مقابل مشکل» است، یعنی مسئولیتی مشترک دارند و باید همکاری کنند.
1984
ما رفتارهای فردی دیگر را به هم وصل می‌کنیم تا روی عمیق‌ترین ترس خود صحه بگذاریم: من بی‌ارزشم. این منجر به خشم می‌شود. فقدان خودارزشی منجر به پاسخی افراطی می‌شود که نشان می‌دهد ما حس می‌کنیم تحت بی‌احترامی قرار گرفته‌ایم یا کسی دوست‌مان ندارد. دنیا را از چشم ایگو می‌بینیم و آن را به تنها منبع پرورش روان‌شناسی‌مان تبدیل می‌کنیم. زمانی که حس می‌کنیم به اندازهٔ کافی احترام دریافت نمی‌کنیم، خشم و تحریف‌های شناختی پیش می‌آیند تا از ما در مقابل حس آسیب‌پذیری دفاع کنند. عزت‌نفس و ایگو ارتباط معکوس دارند. تا جایی که اگر از عزت‌نفس پایین رنج ببریم، ایگو بزرگ و چشم‌اندازمان محدود می‌شود. وقتی یکی بالا می‌رود، دیگری پایین می‌آید، مثل الاکلنگ. بهداشت روانی فرد با مشاهدهٔ چشم‌انداز و عزت‌نفس ارزیابی می‌شود.
1984

حجم

۱۹۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۹۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان