
کتاب اسرار روانشناسی تاریک
معرفی کتاب اسرار روانشناسی تاریک
کتاب اسرار روانشناسی تاریک نوشتهٔ ریچارد کمپبل و ترجمهٔ بیتا دارابی است. نشر گویا این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب اسرار روانشناسی تاریک
کتاب اسرار روانشناسی تاریک (Dark Psychology) برابر با سفری جذاب و پرمخاطره به یک قلمرو است. کدام قلمرو؟ در اعماق وجود انسان، قلمرویی ناآشنا و مرموز نهفته است که به آن «روانشناسی تاریک» میگویند. این قلمرو، تاریکیهای ذهن بشر را شامل میشود و جایی است که افکار، انگیزهها و رفتارهایی پنهان شدهاند که اغلب از دید ما پنهان میمانند. ریچارد کمپبل در این کتاب لایههای مختلف روانشناسی تاریک را شکافته و خواننده را با مفاهیمی مانند ماکیاولیسم (تمایل به فریب و دستکاری دیگران برای رسیدن به اهداف)، خودشیفتگی (داشتن تصویری اغراقآمیز از خود و نیاز به تحسین و ستایش دیگران)، روانپریشی (عدم توانایی در درک و ارتباط با واقعیت) آشنا میکند. گفته شده است که این کتاب صرفاً به تشریح این مفاهیم اکتفا نمیکند؛ نویسنده با ارائهٔ مثالهای واقعی و گاه تکاندهنده از تاریخ ادبیات و رویدادهای روزمره، به شما کمک میکند تا عمق تاریکیهای ذهن بشر را درک کنید؛ علاوهبراین کمپل به بررسی تأثیر روانشناسی تاریک بر روابط شخصی، سیاست، تجارت و سایر جنبههای زندگی پرداخته و نشان داده است که چگونه درک این مفاهیم میتواند به ما کمک کند تا انگیزهها و رفتارهای خود و دیگران را بهتر درک کنیم و در نهایت، دنیای اطرافمان را با وضوح بیشتری ببینیم.
خواندن کتاب اسرار روانشناسی تاریک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اسرار روانشناسی تاریک
«فصل ۷: افسانهها و برداشتهای غلط دربارهٔ روانشناسی تاریک
در هر دورهمی، موضوعات زیادی برای یک گفتگوی دلپذیر وجود دارد؛ اما روانشناسی تاریک مطمئناً در این دسته قرار نمیگیرد. آخرین چیزی که میخواهید در روز شکرگزاری با آن عمو جو را معذب کنید این است که بپرسید از نظر گرایش به ماکیاولیسم در چه ردهای قرار میگیرد؟ ماهیت شوم و دستکاریگرانهٔ روانشناسی تاریک باعث میشود بهندرت شاهد بحثهای عمومی و صریح دربارهٔ آن باشیم.
برای مثال، تست سهگانهٔ تاریک را در نظر بگیرید. آیا قصد دارید آن را انجام دهید؟ اگر بله آیا نتایج خود را با کسی به اشتراک میگذارید؟ احتمالاً اگر به سؤال اول پاسخ مثبت دادهاید، احتمالاً پاسخ شما به سؤال دوم منفی خواهد بود. اکثر انسانها دوست دارند خود را آدمهای خوبی ببینند. بهعلاوه، دوست دارند دیگران هم آنها را آدمهای خوبی بدانند. به نمایش گذاشتن نتایج تست سهگانهٔ تاریک برای همگان، شاید بهدرستی به این هدف خدمت نکند.
به دلیل همین رازداری پیرامون روانشناسی تاریک، انبوهی از افسانهها و برداشتهای غلط دربارهٔ ویژگیهای شخصیتی افرادی که دارای خصوصیات اصلی این نوع روانشناسی هستند، وجود دارد. این فصل به کاوش در این افسانهها و برداشتهای غلط در این خصوص میپردازد و آنها را دقیقتر بررسی میکند.
افسانهٔ شمارهٔ ۱: روانپریشان و جامعهستیزان، یکسان هستند.
حقیقت: روانپریشی و جامعهستیزی، دو نوع متفاوت از اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند.
در مکالمات روزمره، اصطلاحات «روانپریش» و «جامعهستیز» بهجای هم به کار میروند. درصورتیکه این دو ویژگیِ شخصیتی، تفاوتهای قابلتوجهی با یکدیگر دارند؛ اما درعینحال دارای برخی شباهتها نیز هستند. کارشناسان، جامعهستیزی را اختلالی خفیفتر از روانپریشی در نظر میگیرند. جدول زیر برخی از ویژگیهایی را که یک روانپریش را از یک جامعهستیز متمایز میکند، نشان میدهد.
افسانهٔ شمارهٔ ۲: روانپریشان بهمرورزمان به این اختلال دچار میشوند و با این اختلال زاده نشدهاند.
حقیقت: روانپریشان تا حد زیادی با این ویژگی متولد میشوند
روانپریشی یک اختلال شخصیت بسیار پیچیده است. روانپریشان اغلب با این اختلال متولد میشوند. مغز یک روانپریش از همان ابتدا با ساختاری متفاوت از اکثر افراد شکل میگیرد. درنتیجه، آنها از الگوی رفتاری «نرمال» منحرف شده و اغلب خود را در موقعیتهایی مییابند که هر فرد «عادی» دیگری بهطور طبیعی در آنها قرار نمیگیرد.
تحقیقات انجامشده نشان میدهد که مغز یک روانپریش در مقایسه با مغز افراد فاقد هرگونه اختلال شخصیتی ثبتشده، عملکرد متفاوتی دارد. حال سؤال اینجاست که هنگام تولد یک روانپریش چه اتفاقی میافتد؟
با توجه به نوع محیطی که یک روانپریش در آن بزرگ میشود، ممکن است به یکی از چند حالت درآید. اگر کودکی که علائم روانپریشی را نشان میدهد، در محیطی پرورشیافته بزرگ شود، بهاحتمالزیاد به یک رهبر تجاری یا سیاسی بسیار تأثیرگذار تبدیل خواهد شد؛ اما اگر این کودک در محیطی خشن یا آسیبزا بزرگ شود، احتمالاً به یک قاتل زنجیرهای یا آدمکش معمولی تبدیل میشود. روانپریشهایی که در محیطی بین این دو حالت بزرگ شدهاند، اغلب در مشاغلی مانند اجرای قانون و مدیریت به موقعیتهای قدرتمندی دست مییابند.
افسانه شمارهٔ ۳: جامعهستیزان با این اختلال زاده میشوند.
حقیقت: جامعهستیزان عمدتاً محصول محیط خود هستند.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که جامعهستیزی عمدتاً محصول محیط است. بااینحال، به نظر میرسد استعدادهای ژنتیکی نیز در زمینهٔ ابتلا به این اختلال نقش داشته باشند. کودکانی که در محیطهای بیعاطفه، بیتوجه و فاقد ارزشهای اخلاقی بزرگ میشوند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به جامعهستیزی قرار دارند. این تجربیات منفی دوران کودکی میتوانند بر رشد مغز و شکلگیری شخصیت فرد تأثیر بگذارند. برای مثال، کودکی که در محیطی بزرگ میشود که در آن هیچکس به او اهمیت نمیدهد، ممکن است در بزرگسالی نیز کمبود همدلی از خود نشان دهد.
افسانهٔ شمارهٔ ۴: زنان نمیتوانند روانپریش باشند.
حقیقت: موارد ثبتشدهای از زنان روانپریش وجود دارد.
در بسیاری از مواقع، وقتی اصطلاح «روانپریش» را میشنوید، بهطور خودکار به یک شخصیت مرد فکر میکنید. از این گذشته، هالیوود تمام تلاش خود را کرده است تا روانپریشان را بهعنوان مردان تبر به دست در یک جنایت هولناک به تصویر بکشد. لازم است بدانید که زنان نیز میتوانند روانپریش باشند. بااینحال، برخلاف همتایان مرد خود، روانپریشان زن احتمال کمتری دارد که از نظر فیزیکی پرخاشگر یا خشن باشند. در عوض، آنها از جنسیت و زنانگی خود برای فریب دیگران استفاده میکنند. همچنین احتمالاً تعداد شرکای جنسی بالایی دارند.»
حجم
۱۹۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۱۹۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه