
کتاب در ستایش اشتباه
معرفی کتاب در ستایش اشتباه
کتاب در ستایش اشتباه نوشتهٔ ایمی ادموندسن و ترجمهٔ سمیه قوامی نژاد است. نشر نوین این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر بیان کرده است که چطور بعضی اشتباهها به نفعمان تمام میشوند.
درباره کتاب در ستایش اشتباه
ما زمانی شکست را نقطۀ مقابل موفقیت میدانستیم، اما امروز بین دو فرهنگ شکست گیر افتادهایم: یکی که از شکست به هر قیمتی اجتناب میکند و دیگری که ما را به شکست خوردن مکرر تشویق میکند. هر دو رویکرد توانایی تمایز بین شکست خوب و بد را ندارند و این ما را از فرصت شکست درست محروم میکند. ایمی ادموندسن در کتاب در ستایش اشتباه با ارائه چارچوبی نوآورانه، به ما میآموزد که چگونه شکست را هوشمندانه تحلیل، مدیریت و استفاده کنیم. این کتاب راهنمایی انقلابی است که رابطۀ شما با شکست را تغییر میدهد و به شما نشان میدهد چطور میتوان از شکست درس گرفت و شکستهای غیرمفید را کاهش داد. چارچوب ارائهشده در کتاب «در ستایش اشتباه» به افراد و سازمانها کمک میکند خطاپذیری را بپذیرند و هوشمندانهتر با ریسکها مواجه شوند. کتاب در ستایش اشتباه برندهٔ جایزهٔ کتاب سال کسبوکار فایننشال تایمز و شرودرز در سال ۲۰۲۳ و یکی از کتابهای برجستهٔ علوم رفتاری در سال ۲۰۲۳ بوده است.
خواندن کتاب در ستایش اشتباه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثاری در باب کسبوکار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در ستایش اشتباه
«کاپیتان پاستِرِنگو روجیاتی مردی خوشبنیه و خوشمشرب و عاشق دریا و کشتیهایی بود که در آنها خدمت میکرد. او به مهربانی مشهور بود. وقتی به یکی از افسرانش خبر میرسید که بچهاش به دنیا آمده است، روجیاتی دستور میداد سوت کشتی را به صدا درآورند و از دکل روبان آبی یا صورتی آویزان کنند و برای همهٔ مردانی که سر خدمت نبودند دستور برگزاری مهمانی میداد. آن جمعهشب در مارس سال ۱۹۶۷، پس از نیمهشب روی عرشه مانده بود و توری کنیون بهسوی شمال در حرکت بود، به پایان سفر یکماههاش از کویت به میلفورد هاون در ویلز، نزدیک میشد. دریای پیش رو آرام بود؛ کشتیرانی بدون حادثهای برای چند روز آینده پیشبینی شده بود.
روجیاتی تا دیروقت بیدار ماند تا جزئیات عملیات چالشبرانگیز خاصی را که در پیش داشتند بررسی کند؛ خالی کردن باری حدود ۱۱۹۰۰۰ تن نفت خام که کشتیاش حمل میکرد. همهچیز باید درست پیش میرفت؛ به کشتی فشار آورده بودند تا بهموقع برسد. اگر تا قبل از ۱۱ صبح روز بعد به میلفورد هاون نمیرسیدند، باید شش روز دیگر برای جزرومدی به همان بلندی صبر میکردند تا کشتیای به اندازهٔ توری کنیون را بتوان خالی کرد. نه او و نه خدمه و نه شرکت کشتیرانی لیبریایی که آنها را استخدام کرده بود، نمیتوانستند چنین تأخیری را تحمل کنند. روجیاتی با دقت خاصی محاسبات را انجام میداد، زیرا کتابچهٔ راهنمای دریایی کانال مانشِ کشتی گم شده بود؛ کتابچهای که بهترین منبع اطلاعات موجود برای کشتیرانی در آبهای پیش رو بود. بالاخره روجیاتی به خوابگاهش رفت و درخواست کرد وقتی جزایر بدآوازهٔ سیلی، که مجمعالجزایری در نزدیکی ساحل جنوبغربی انگلستان است، در سمت راست کشتی دیده شد، صدایش کنند.
حدود ساعت ۶:۳۰ صبح، افسر ارشد کاپیتان را بیدار کرد. او گزارش داد امواج اقیانوس و باد کشتی را از مسیر خارج کردهاند. افسر ارشد که امیدوار بود مسیر را اصلاح کند، جهت کشتی را دوباره تنظیم کرده بود. روجیاتی ناراحت شد که افسر ارشد مسیر را بدون اجازهٔ او تغییر داده است. حتی ناراحتکنندهتر این بود که تغییر مسیر زمان سفر را طولانیتر میکرد. روجیاتی دوباره کشتی را به مسیر اصلیاش برگرداند، همان مسیری که شب گذشته با چنان دقتی محاسبه کرده بود. با اینکه حالا مجبور بودند از نزدیکی صخرهٔ سون استونز با آن خطر افسانهایاش برای ملوانان بگذرند، روجیاتی مطمئن بود کشتی و خدمهاش در امان هستند. اما حالا بررسی گذشته نشان میدهد این کار جای بحث داشت و حتی تصمیمگیری خطایی بود.»
حجم
۹۶۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۷۸ صفحه
حجم
۹۶۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۷۸ صفحه