کتاب قلبت را به تپش وادار
معرفی کتاب قلبت را به تپش وادار
کتاب قلبت را به تپش وادار نوشتهٔ آملی نوتومب و ترجمهٔ محمدجواد کمالی است. نشر قطره این رمان را منتشر کرده است
درباره کتاب قلبت را به تپش وادار
آملی نوتومب کتاب قلبت را به تپش وادار را نخستینبار در سال ۲۰۱۷ میلادی منتشر کرد. داستان این رمان زندگی «ماری»، دختری بسیار زیبا و جذاب است که حسادت اطرافیان خود را برمیانگیزد، اما این جایگاه حسادتبرانگیز زمانی مشکلآفرین میشود که سرنوشت واقعی و نهچندان خارقالعادهٔ ماری رقم میخورد. او بارداری، ازدواج زودهنگام و مادرشدن در شهری کوچک و کسالتآور را تجربه میکند و هیچچیز نمیتواند او را خوشحال کند؛ حتی جشن عروسی بینقصش، خانهٔ زیبایش یا دختر کوچک و دوستداشتنیاش. دختر ماری که «دیان» نام دارد، ستارهٔ اصلی این داستان است. بخشهای بعدی روایت به روابط دیان با سایر زنان زندگیاش از جمله مادربزرگش، خواهرش، بهترین دوستش و مهمتر از همه، زنی که در دانشگاه پزشکی ملاقات میکند و دختر این زن پرداخته است.
خواندن کتاب قلبت را به تپش وادار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای خارجی و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره آملی نوتومب
آملی نوتومب در ۹ ژوئیۀ سال ۱۹۶۶ میلادی در شهر بروکسل، پایتخت بلژیک، متولد شد. نوتومب پنج سال در ژاپن زندگی می کند و تأثیر این پنج سال بر روحیات نویسنده در آثارش منعکس میشود. او به طور متوالی همراه خانوادهاش به پکن، نیویورک، بنگلادش و بیرمانی میرود. خانوادۀ نوتومب در سال ۱۹۸۰ به سرزمین مادری یعنی بلژیک باز میگردد و در دانشگاه آزاد بروکسل در رشتۀ متنشناسی زبان لاتین عامیانه آغاز به تحصیل میکند. او از ۱۷سالگی نوشتن را آغاز میکند و در ۳۰سالگی خود را بیمار نوشتن میداند و اعتراف میکند که سالانه چهار رمان مینویسد ولی فقط یکی را چاپ به چاپ میرساند؛ چون باقی دست نوشتههایش را شخصی میداند. در سال ۱۹۹۲ در ۲۵سالگی ورودش به دنیای ادبیات غوغا به پا میکند و با همان اولین اثر به شهرت میرسد. در کشور فرانسه سال ادبی با انتشار رمانی از نوتومب آغاز میشود؛ زیرا با نظم و ترتیبی حیرتآور نویسنده هر سال در ماه سپتامبر یک رمان به طرفدارنش تقدیم میکند. موضوع رمانهای او ریشه روانشناختی و اغلب اوقات برخاسته از زندگی و تجرییات خود نویسنده هستند. کتابهای او به ۳۸ زبان زندۀ دنیا ترجمه شده است. «آرایش دشمن»، «نامهای بیجنسیت»، «قلبت را به تپش وادار»، «پدرکشی» و «خواهران» از جمله آثار این نویسنده هستند.
بخشی از کتاب قلبت را به تپش وادار
«بچه که ترس برش داشته بود، هیچی نگفت. دیان با مهربانی کارنامهاش را برداشت و آن را نگاه کرد. «ماریل ابوسون، پایهٔ هفتم (مقطع متوسطهٔ اول)». دخترک تاکنون یک سال از درس عقب بود. نمرههایش بهتآور بودند. معلم یا معلمهایش جرئت نکرده بودند نظرشان را بنویسند، از بس سطح نمرهها پایین بود.
دیان که با ناامیدی دنبال چیز مثبتی برای گفتن میگشت، با خود اندیشید: «پدر پژوهشگر ریاضیات است، مادر استاد، متخصص قلب در دانشگاه است.» دست آخر، چشمش به نمرهٔ تربیت بدنی افتاد که از ۳ ـ به ۱ ـ ارتقاء یافته بود. از روی ناچاری، با صدای بلند و هیجانزده گفت:
ـ آفرین! تو در درس ورزش پیشرفت داشتهای.
ماریل سرش را با حیرت بالا گرفت. چنان لبخند رقتباری بر لب آورد که دیان بیاختیار دستش را روی شانههایش گذاشت و او را در بغل فشرد.
موقعی که به اتاق پذیرایی برگشت، در لابهلای قفسههای کتابخانه، چشمش به مدالی افتاد که کنجکاویش را برانگیخت. دوستش متوجه نگاه کنجکاوانهٔ او شد و با غرور گفت:
ـ این مدال طلای فیلدز است. استانیسلاس وقتی سی و نُه سال داشت، آن را به دست آورد.
اولیویا شوهرش را صدا زد. برندهٔ والاترین مدال جهانی ریاضیات آمد و سر جایش نشست، برگههای کاهو درون بشقاب سالاد را یکی یکی جدا کرد و در بشقابش گذاشت، بعد با دقت به تماشایشان پرداخت. سرانجام در سکوت شروع به خوردنشان کرد. ماریل هم که با آن ظاهر ترسو داشت یواشیواش سالادش را میخورد، بیشتر از پدرش حرفی نزد. در طول این مدت، کدبانوی خانه، با جذابیت تمام، بیآنکه دلنگران سکوت آن دو نفر باشد، گفتگویش را ادامه میداد. شاید اگر نشانههای درد و رنج در رخسار دخترک هویدا نبود، دیان میتوانست از شنیدن حرفهای اولیویا لذت ببرد.»
حجم
۱۰۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۱۰۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
نظرات کاربران
به قدری جذاب بود که توی یک روز تمومش کردم و تازه این نویسنده رو کشف کردم قصد دارم تمام آثارشو بخونم