کتاب رویا در شب نیمه تابستان
معرفی کتاب رویا در شب نیمه تابستان
کتاب رویا در شب نیمه تابستان نوشتهٔ ویلیام شکسپیر و ترجمهٔ مسعود فرزاد است. انتشارات علمی و فرهنگی این نمایشنامهٔ مشهور کمدی را روانهٔ بازار کرده است. نویسنده در این اثر که پیش از تراژدیهای بزرگ او نگاشته شده، برعکس باقی آثارش به پیچیدگیهای روح انسانی نمیپردازد؛ بلکه افسانههای یونانی را در آن میگنجاند.
درباره کتاب رویا در شب نیمه تابستان
نمایشنامهٔ رویا در شب نیمه تابستان را میتوان یکی از سادهترین و خیالانگیزترین کمدیهای ویلیام شکسپیر دانست. بسیاری از منتقدان این نمایشنامه را بیشتر از اینکه درام به حساب آورند، بهعلت ویژگی شاعرانگیاش غزل میدانند. این نمایشنامه از اولین کارهای شکسپیر است و در حدود سال ۱۵۹۵ میلادی نوشته شده است. قرنها از تألیف این اثر میگذرد، اما همچنان تازگی خود را حفظ کرده و بارها و بارها به اجرا درآمده و مورد اقتباس قرار گرفته است. شکسپیر در اثر دیگر از احساسات دردناک، تردیدها، جنایات و دسیسهها نمیگوید؛ بلکه به عشق میپردازد. عشق یکی از زمینههای اصلی این نمایشنامهٔ کمدی است. این نمایشنامه متشکل از چهار طرح بههمپیوسته است که در جشن عروسی، «دوک تزئوس» آتن و ملکهٔ آمازون، «هیپولیتا»، به هم میپیوندند. در روایتِ فرعی سوم، داستانِ چهار عاشق روایت میشود که هر یک دل در گروِ دیگری دارد و این مسئله، وصال را برای آنها سخت و حتی ناممکن کرده است.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب رویا در شب نیمه تابستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به دنیای نمایش و آثار شکسپیر و دانشجویان تئاتر پیشنهاد میکنیم.
درباره ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴ - ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است که بسیاری او را بزرگترین نمایشنامهنویس تاریخ و بسیاری نیز او را بزرگترین نویسندهٔ انگلیسیزبان تاریخ میدانند. ویلیام فرزند «جان شکسپیر» و «ماری اردن» بود. پدرش یکی از مرفهین افراد شهر بود و مادرش نیز دختر زارع دولتمردی بود، اما روزگار به کام ویلیام خوش نماند و در سال ۱۵۸۷ پدرش ورشکسته شد. ویلیام تحصیلات ابتدایی و مقدماتی از زبان لاتین را در دبیرستانی در استنفورد گذراند، اما در ۱۳سالگی بهدلیل تنگدستی پدر، مدرسه را رها کرد. او ۵ سال بعد با «آنا هاتاوی» ازدواج کرد که ۸ سال بزرگتر از خودش بود و نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند دختر و ۲ پسر بود.
در سال ۱۵۸۵ ویلیام، استنفورد را ترک کرد و به لندن رفت و آنجا در تماشاخانهای مشغول به کار شد. او به بازیگری پرداخت و در نهایت همانجا شروع به نمایشنامهنویسی کرد که بهدلیل هوش و قریحهٔ فطری مورداستقبال بسیاری واقع شد. اشتغال به نمایشنامهنویسی و فعالیت در هنر تئاتر برای او موقعیتهای فراوانی به بار آورد و از این طریق ثروت بسیاری کسب کرد. آثار مکتوب او به ۳ دستهٔ تراژدی، کمدی و تاریخی تقسیم شدهاند. از مهمترین آثار شکسپیر میتوان به تراژدیهای «اتللو»، «مکبث»، «هملت»، «شاه لیر»، «رومئو و ژولیت» (تراژدی)، «رؤیای شب نیمهٔ تابستان»، «شب دوازدهم» (کمدی)، «ژولیوس سزار» (تاریخی) اشاره کرد. او نمایشنامههای بسیاری نوشته است. ویلیام شکسپیر در سالهای پایانی عمرش در استرانفورد ساکن شد و بهندرت به لندن رفت؛ تا اینکه در سال ۱۶۱۶ درگذشت.
بخشی از کتاب رویا در شب نیمه تابستان
«پوک: بانوی من عاشق حیوان عجیبالخلقهای شده است. هنگامی که تیتانیا ساعت خواب سنگین خویش را میگذراند، یک عده دلقک پارهپوش و کارگران فروپایه که برای تحصیل نان خود در اصطبلها و دکانهای آتن کار میکنند، نزدیک غرفهٔ محفوظ و مقدس تیتانیا جمع شده بودند و یک نمایشی را که میخواهند در روز عروسی تیسیوس بزرگ بازی کنند تمرین میکردند. از میان این گروه ابلهان آنکه از همه بیشعورتر و نخالهتر بود و نقش پیراموس را بازی میکرد، در ضمن بازی از صحنه بیرون رفته و داخل یک بیشه شد. من همان جا او را گیر آورده و سر خری روی گردنش نصب کردم. به زودی وقت آن رسید که او به تیسبی خودش جواب بدهد، ولی وقتیکه دلقک من به صحنه برگشت و رفقایش او را دیدند (مانند غازهای وحشی که ببینند شکارچی دارد به طرف ایشان میخزد یا گروه انبوهی از زاغهای خاکسترینسر که به مجرد بلند شدن صدای تفنگ، هوا گرفته و قارقارکنان از هم جدا میشوند و دیوانهوار در پهنهٔ آسمان پیش میروند)، به محض دیدن او گریختند و من به تعاقب ایشان پرداختم. یکی مکرربار بر زمین میخورد، یکی فریاد میزد: «های کشتند» و از آتن کمک میخواست. ترس قوی ایشان عقل ضعیفشان را زایل کرده بود و از این رو به نظرشان میآمد که چیزهای بیجان قصد آزار دادن ایشان را دارند. بوتهها و خارها در لباسهای ایشان میآویختند و از بعضیشان آستین، از بعضیشان کلاه و از کسانی که همه چیز را میدادند همه چیز را گرفتند. من آنها را در حالی که به این ترس شدید گرفتار بودند پیش میراندم و پیرامون رعنا را با شکل تغییریافتهاش همان جا گذاشتم، در همان لحظه اتفاقاً تیتانیا بیدار شد و بیدرنگ عاشق یک الاغ گردید.»
حجم
۱۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه