کتاب سه آستانه نشین
معرفی کتاب سه آستانه نشین
کتاب سه آستانه نشین؛ بلز پاسکال، سورن کیرگگور، سیمون وی نوشتهٔ دایا جینیس الن با ترجمهٔ رضا رضایی است و نشر نی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب سه آستانه نشین
دایا جینیس الن در کتاب سه آستانه نشین آرا و اندیشههای دینی سه متفکر بزرگ را بررسی و تشریح کرده است که بهرغم تفاوتهای فکری و فاصله زمانی و مکانی، وجوه اشتراک چشمگیری نیز داشتهاند و بیانکننده اندیشههایی در الهیات بودهاند که تأثیر بسیار زیادی بر فرهنگ و اندیشه اروپایی گذاشتهاند.
بلز پاسکال (۱۶۲۳ ـ ۱۶۶۲)، دانشمند، ریاضیدان و فیلسوف فرانسوی، یکی از بزرگترین نوابغ جهان بهشمار میآید. پاسکال استعداد خارقالعادهای در ریاضیات داشت. او بنیانگذار نظریه جدید احتمالات شناخته میشود و سهم مهمی در پیشرفت حساب دیفرانسیل داشته است. در علم فیزیک مقام بلندی دارد و «قانون پاسکال» در انتقال فشار مایعات از کشفهای اوست. در ادبیات و الهیات نیز جایگاه شامخی دارد، و کتاب تأملات او، که اثری است ناتمام، مشتمل است بر قطعههای نسبتاً پراکنده و معماگونهای درباره دین و اخلاق و موضوعهای مهم دیگر که به سبک ادبی پیراسته و دلنشینی نوشته شدهاند. نویسنده کتاب حاضر بر اساس همین قطعههای پاسکال الگویی از تفکر دینی او به دست داده است که مهمترین اجزایش همان نظریات پاسکال در باب مرتبهها یا لایههای وجود آدمی است: ۱) مرتبه نفس، جسم، امیال یا محسوسات؛ ۲) مرتبه ذهن، فکر، عقل، نبوغ، یا معقولات؛ ۳) مرتبه دل یا قلب، روح، شوق، محبت، عشق، حکمت، یا ماوراءالطبیعه.
سورن کیرگگور (۱۸۱۳ ـ ۱۸۵۵)، فیلسوف و نویسنده دانمارکی، امروزه پدر اگزیستانسیالیسم بهشمار میآید. در رشته الهیات تحصیل کرد و نزد شلینگ تعلیم فلسفه و هنر دید. با اسامی مستعار کتابهای متعدد در شرح و نقد یا نفی مطالب کتابهای دیگر خود نوشت. با هر گونه فلسفه نظری و فکر کلی مخالفت میکرد و به حالات درونی و دریافتهای فرد اهمیت میداد. در پی حقیقتی بود که به هستی معنا ببخشد و زندگی و مرگ بهخاطر آن باشد. تأکید میکرد که آدمی مختار است و باید تصمیم بگیرد که چه نوع زیستنی را انتخاب کند. در این صورت است که آدمی به فرد بدل میشود. معتقد بود که سه شیوه زیستن وجود دارد: ۱) زندگی زیباییشناسانه که حالت طبیعی زیستن است؛ ۲) زندگی اخلاقی که با عمل کردن به وظیفه یا تکلیف شکل میگیرد؛ و ۳) زندگی دینی که با عمل کردن به فرمان خدا همراه است. آدمی باید از مرحله یا مرتبه اول و دوم گذر کند و به مرحله یا مرتبه سوم برسد، و همین نکته است که نویسنده کتاب حاضر بر اساس آثاری مانند این یا آن، اعمال عشق و بعدالتحریر غیرعلمی نهایی، تربیت در مسیحیت، قطعههای فلسفی و گفتارهای آموزنده درباره آن بحث میکند.
سیمون وِی (۱۹۰۹ ـ ۱۹۴۳)، بانوی فیلسوف فرانسوی، با نبوغ استثناییاش در سن پایین تحصیلات خود را در فلسفه به پایان رساند و از ۲۲ سالگی به تدریس پرداخت. در تشکیلات کارگری فعالیت کرد و در نشریههای سوسیالیستی و کمونیستی مقالههای متعدد در هواداری از حقوق محرومان و رنجدیدگان نوشت. در جنگ داخلی اسپانیا نیز در جبهه چپگرایان جنگید، و سلامتش مختل شد. در حدود ۱۹۴۰ به مسیحیت علاقهمند شد و از کلیسای کاتولیک طرفداری کرد، اما همچنان به فعالیتهای اجتماعی ادامه داد و در زمان اشغال فرانسه به تشکیلات «فرانسه آزاد» به رهبری ژنرال دوگل پیوست. بیشتر آثارش بعد از مرگ زودهنگامش منتشر شد. سیمون وِی معتقد بود که به سبب خلقت عالم، خدا نهان است، و عالم حایلی میان ما و خداست اما درعینحال یگانه معبر ما بهسوی اوست. ازاینرو، در نهایت باید «خلقتزدایی» کرد. عشق مستتر ما به خدا سه شکل دارد: ۱) عشق به همسایه و همنوع؛ ۲) عشق به نظم و زیبایی عالم؛ ۳) عشق به آیینها و اعمال عبادی. پس از گذار از این شکلها میتوان عشق صریح یا غیرمستتر را تجربه کرد. آثار مهمی که مبنای بحث نویسنده کتاب حاضر بودهاند عبارتند از جاذبه و فیض، ستم و آزادی، نیاز به ریشهها و در محضر خدا.
از نظر نویسنده کتاب حاضر، این سه متفکر «آستانهنشین» بودهاند، یعنی در آستانه کلیسا خطاب به آدمهای درون کلیسا سخن گفتهاند، هرچند که آدمهای بیرون کلیسا نیز سخنان این سه آستانهنشین را میشنیدهاند.
خواندن کتاب سه آستانه نشین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید درخصوص پاسکال، کیرگگور و سیمون وی بیشتر بدانید این کتاب را بخوانید.
بخشی از کتاب سه آستانه نشین
«در زمان کیرگگور، یعنی در نیمه اول قرن نوزدهم، اوضاع اجتماعی و فکری برای مسیحیت بسیار مساعد بود. نگرش خصمانه متفکران نهضت روشنگری، مانند ولتر و کانت، که پس از پاسکال آمده بودند، دیگر رواج چندانی نداشت و از سکه افتاده بود. نگرش سرد و محدود نهضت روشنگری به عقل، که میخواست دین را در محدوده آن حبس کند، جای خود را به دو نگرش داده بود ـیکی رمانتیسم که بار دیگر بر جنبههای مرموز و غریب و سودایی تأکید میکرد، و دیگری آیین هگلی. هگل به تأکید رمانتیکها بر رمز و راز حمله میکرد و آن را خودانگیختگی افراطی میدانست. با این حال، هگل خودش ژرفنای آگاهی انسان را پویید و ذیل مقوله روح سنتز جدید قدرتمندی از معرفت بشری پدید آورد. چه برای رمانتیکها و چه برای هگلیها، دین جزء ذاتی روح بشر بود و مسیحیت عالیترین شکل تجلی دین به حساب میآمد.
کیرگگور بیرون جریان کلی و نسبتاً حمایتآمیزی که مسیحیت را تأیید میکرد ایستاده بود. به نظر او، روایتی که از مسیحیت عرضه میشد چنان رام و دستآموز بود که جای هیچ انتخاب رادیکال و قاطعانهای باقی نمیگذاشت. کیرگگور، برخلاف پاسکال، مجبور نبود با نگرشهای خصومتآمیز به دین یا علیه بیاعتنایی به دین مقابله کند، بلکه بیشتر با نوعی بندگی و ذلت مواجه بود. همه فکر میکردند که میدانند دین چیست و همه هم طبق روال مؤمن بودند، همانطور که طبق روال تبعه سرزمینشان بودند. ازاینرو، کیرگگور میخواست ماهیت متمایز و خارقالعاده دین را روشن کند، گاهی با نوشتن کتابهایی با امضای مستعار و اغلب هم با وانمود کردن اینکه غیرمسیحی است و نمیتواند مسیحیت را درک کند. کاملا جسورانه و تحریکآمیز سعی داشت مسیحیت را در نظر معاصران خود نوعی مسلک و مرام جلوه بدهد که مدعاهایش با عقل آدمی کاملا ناسازگار است و افراد را به سردرگمی میاندازد. به نظر کیرگگور، مادام که شاهد مواجهه با مسیحیت نشده و با ترس و لرز در برابر آن نایستاده باشیم، مسیحیت را درک نکردهایم. هر گاه که دیدیم مسیحیت چیست، دیگر نمیتوانیم آن را عادی و معمولی بینگاریم و مثل سابق کاروبارمان را از سر بگیریم.»
حجم
۱۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۱۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه