کتاب درس گفتارهای مقدماتی روانکاوی
معرفی کتاب درس گفتارهای مقدماتی روانکاوی
کتاب درس گفتارهای مقدماتی روانکاوی نوشتهٔ زیگموند فروید و ترجمهٔ علی الوند است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. متن جلسات درس فروید در دانشگاه وین در این کتاب آمده است.
درباره کتاب درس گفتارهای مقدماتی روانکاوی
یک قرن از ارائهٔ این درسگفتارها در دانشگاه وین میگذرد، اما محتوای آنها مربوط به قلمرویی است که به سرکوب روانی خو گرفته است و ازاینرو برای خودآگاهی انسان کهنه نمیشود. فروید تقریباً تمام نظریات خود را در این سلسله جلسات مرور کرده است و به همین دلیل بعضی مثل کارل آبراهام این کتاب را بهترین اثر او برای فراگیری نظریات روانکاوی دانستهاند. این درسگفتارها شاید در هیچ کجا به پیچیدگی و عمق آثار متاسایکولوژیک او نرسند و چنین هدفی هم ندارند، اما میتوانند درآمد بسیار خوبی برای درک آنها باشند.
بخشهای این کتاب از این قرار هستند:
بخش اول: اعمال سهوی
بخش دوم: رؤیاها
بخش سوم: نظریهٔ عمومی نِورُزها
خواندن کتاب درس گفتارهای مقدماتی روانکاوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ روانشناسی بالینی پیشنهاد میکنیم.
درباره زیگموند فروید
زیگموند شلومو فروید یا زیگموند فروید ۶ مه ۱۸۵۶ در یک خانوادهٔ یهودی در جمهوری چک به دنیا آمد. زیگموند فروید، عصبشناس برجسته اتریشی و بنیانگذار علم روانکاوی، به عنوان یک روش درمانی در روانشناسی بود. به پاس تمام خدماتی که به علم روانشناسی کرد، لقب پدر علم روانشناسی را به او دادند. جالب است بدانید او عاشق ادبیات بود و در زبانهای آلمانی، ایتالیایی، فرانسه، انگلیسی، اسپانیایی، عبری، لاتین و یونانی تخصص داشت. فروید، آثار ویلیام شکسپیر را در طول عمرش فقط به زبان انگلیسی میخواند و به عقیدهٔ بعضیها درک او از روانشناسی به خواندن نمایشنامههای شکسپیر برمیگردد.
فروید توانست تکنیکهایی مثل استفاده از تداعی آزاد (به روشی گفته میشود که در آن بیمار هرآنچه را به ذهنش خطور میکند، بیان مینماید) و همچنین کشف انتقال (فرایندی که در آن مراجع خاطرات کودکی خود را با درمانگرش درمیان میگذارد) و همچنین فرایند تحلیلی را به علم روانشناسی ارائه کند. فروید در آخر عمرش به سرطان مبتلا شد و در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ با تزریق دوزهای معینی از مرفین به زندگی خودش پایان داد.
بخشی از کتاب درس گفتارهای مقدماتی روانکاوی
«خانمها و آقایان، روزی کاشف به عمل آمد که سمپتومهای آسیبشناختی برخی بیماران نوروتیک معنا دارند و بر اساس این کشف بود که روش درمان روانکاوی ایجاد شد. جالب است که بیماران در طول این درمان، بهجای طرح سمپتومها، رؤیاهایشان را مطرح میکردند و لذا این گمان ایجاد شد که رؤیاها هم معنادارند.
بااینحال ما این سیر تاریخی را دنبال نمیکنیم، بلکه در مسیر مخالف آن حرکت خواهیم کرد. ما معنای رؤیاها را بهعنوان پیشزمینهای برای مطالعهٔ نورزها نشان خواهیم داد. این مسیر واژگونه قابلتوجیه است، چراکه مطالعهٔ رؤیاها صرفاً بهترین پیشزمینه برای مطالعه نورزها نیست، بلکه رؤیاها فینفسه سمپتومی نوروتیکاند که افزون بر این ما را از مزیت وقوع در تمام افراد سالم هم برخوردار میکنند. درواقع اگر بهفرض تمام انسانها سالم بودند، مادامی که رؤیا میدیدند، از طریق رؤیاهایشان قادر بودیم تقریباً به تمام اکتشافاتی نائل شویم که از بررسی نورزها به دست آمده است.
لذا رؤیاها به موضوع مطالعهٔ روانکاوی بدل شدهاند و بار دیگر با پدیدهای پیشپاافتاده روبهروییم که مثل اعمال سهوی بهای اندکی به آن داده میشود، بهظاهر کاربرد عملی ندارد و ازنظر وقوع در افراد سالم با آنها اشتراک دارد. ولی جدای از این، در اینجا وضعیت برای کار ما بهنسبت نامطلوبتر است. اعمال سهوی فقط از سمت علم مورد غفلت قرار گرفته بودند و توجه کمی به آنها شده بود، ولی لااقل پرداختن به آنها ضرری نداشت. مردم میگفتند «مطمئناً مسائل مهمتری وجود دارد ولی شاید چیزی از این دربیاید.» ولی پرداختن به رؤیاها فقط غیرکاربردی و غیرضروری نیست، بلکه بهواقع فضاحتبار است. این کار انگ غیرعلمی بودن را با خود به همراه دارد و گمان وجود تمایلی شخصی به عرفان را برمیانگیزد. باوجود بسیاری از مسائل جدیتر در آسیبشناسی عصبی و روانپزشکی نظیر تومورهایی بهاندازهٔ سیب که به ارگان ذهن فشار میآورند، خونریزیها و التهابات مزمن که در تمامی آنها تغییرات موجود در بافت را میتوان با میکروسکوپ نشان داد، پزشکی را تصور کنید که به دنبال بررسی رؤیاها باشد! نه، رؤیاها پیشپاافتادهتر و بیاهمیتتر از آناند که بخواهند موضوع پژوهش باشند.
علاوهبراین، مسئلهٔ دیگری وجود دارد که ملزومات پژوهش دقیق را بهخودیخود عقیم میکند. فردی که رؤیاها را بررسی میکند حتی از موضوع مورد تحقیق خود هم اطمینان خاطر ندارد. برای مثال، هذیان خود را در چارچوب روشن و معینی عرضه میکند. بیمار سرراست میگوید که «من امپراتور چینم» ولی رؤیاها چطور؟ آنها را عموماً نمیتوان شرح داد. اگر شخصی رؤیایی را تعریف کند، آیا برای صحت توضیحاتش و اینکه در طول گزارش آن را تغییر نداده یا برای جبران ابهام یادآوریهایش برخی اضافات را از خود ابداع نکرده است، تضمینی هم در اختیار دارد؟ اغلب رؤیاها هرگز به خاطر نمیمانند و غیر از بخشهایی کوچک فراموش میشوند. آیا تعبیر چنین مصالحی میتواند در خدمت پایهریزی روانشناسی علمی یا روشی برای درمان بیماران باشد؟»
حجم
۷۱۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۰۰ صفحه
حجم
۷۱۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۰۰ صفحه
نظرات کاربران
اینقدر بیچاره هستیم این همه نویسنده خوب ومسلمان ،متکی به نویسنده یهودی باشیم