کتاب انگشت جادویی
معرفی کتاب انگشت جادویی
کتاب انگشت جادویی نوشتهٔ رولد دال و ترجمهٔ محبوبه نجف خانی است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این داستان برای کودکان نوشته شده است.
درباره کتاب انگشت جادویی
کتاب انگشت جادویی که با تصویرسازیهای «کوئنتین بلیک» منتشر شده، برابر با داستانی برنی کودکان است. این داستان به کودک نشان داده است که پرندهها و جانوران هم زندگیکردن را دوست دارند. تصویرگر کتاب جایزهٔ «هانس کریستین آندرسن» را برده است. این اثر داستان توسط دختری هشتساله روایت میشود که در مزرعهای در حومهٔ انگلیس بزرگ شده است؛ در کنار خانوادهٔ «گرگ» که اشتیاق و تمایل عجیبی به شکار دارند. «انگشت جادویی» یک توانایی است که او هر زمان که بهشدت عصبانی میشود، بهصورت ناخودآگاه و غیرارادی فعال میشود. به چه صورت؟ یک انرژی از انگشت دختر بیرون میآید که هر کسی را که دختر را عصبانی کرده، نشانه میگیرد و او را گرفتار عواقبی میکند که پیشبینیناپذیرند.
خواندن کتاب انگشت جادویی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد میکنیم.
درباره رولد دال
رولد دال در ۱۳ سپتامبر ۱۹۱۶ به دنیا آمد و در ۲۳ نوامبر ۱۹۹۰ درگذشت. او داستاننویس و فیلمنامهنویس بریتانیایی بود. اوج شکوفایی رولد دال بهعنوان نویسندهٔ کودکان و بزرگسالان در دهۀ ۱۹۴۰ میلادی بوده است. از مهمترین آثار او میتوان به «غول بزرگ مهربان»، «چارلی و کارخانۀ شکلاتسازی»، «جیمز و هلوی غولپیکر»، «ماتیلدا» و... اشاره کرد. رولد دال از مشهورترین نویسندگان کتاب کودک است. کتابهای او سالها در لیست پرفروشترینهای کتاب کودکان بوده است. او نویسندهای ماهر است، با دنیای کودکان بهخوبی آشناست و ذهنیات و تخیلات آنها را میشناسد. جذابیت رمز و رازآلود کتابهای دال و کلام طنزآلود او همواره مورد علاقۀ کودکان بوده است. قهرمانهای داستانهای دال، کودکانی جسور و شجاع هستند که در زنجیرۀ اتفاقاتی هیجانانگیز افتاده و سرانجام بر بدیها پیروز میشوند. موضوعات داستانهای او گاهی بسیار ساده و روزمره و گاه کاملاً تخیلی و عجیبغریب است. از درونمایههای موجود در آثار این نویسندۀ بریتانیایی میتوان به برابری، نوع دوستی، طبیعتدوستی، جسارت، شجاعت و… اشاره کرد. از بسیاری از داستانهای رولد دال برای تولید فیلمهای سینمایی، برداشت و اقتباس شده است. برای نمونه میتوان به فیلم چارلی و کارخانهٔ شکلات سازی ساختۀ تیم برتون با بازی جانی دپ اشاره کرد. «گاهی هرگز: قصهای برای سوپرمن» (۱۹۴۸) و «عمو اسوالد من» (۱۹۸۰) از داستانهایی هستند که رولد دال برای بزرگسالان نوشته است. او همچنین به نگارش نمایشنامه، فیلمنامه، شعر و آثار غیرداستانی هم پرداخته است. رولد دال در جایی میگوید: «اگر میخواهید دنیا را از دریچۀ چشمان کودکان بنگرید، چهاردستوپا روی زمین زانو بزنید و به بزرگسالانی که به شما امرونهی میکنند، خیره شوید.»
بخشی از کتاب انگشت جادویی
«تفنگها شروع به شلیک کردند: بنگ! بنگ! بنگ! بنگ!
اردکها به پرواز ادامه دادند.
آقای گِرِگ گفت: «مسخره است! تیرمان خطا رفت!»
بعد، در کمال تعجب، چهار اردک دور زدند و مستقیم بهطرف تفنگهای آنها برگشتند.
آقای گِرِگ گفت: «هی! دارند چهکار میکنند؟ ایندفعه انگار راستیراستی تنشان میخارد!» و دوباره بهطرف اردکها شلیک کرد. پسرها هم همینطور. و دوباره تیرشان خطا رفت!
آقای گِرِگ سرخ شد و گفت: «بهخاطر نور است. آنقدر تاریک است که نمیشود دید. بهتر است برویم خانه.»
آنها شانزده پرندهای را که قبلاً شکار کرده بودند، برداشتند و بهطرف خانه راه افتادند.
اما آن چهار اردک دست از سر آنها برنداشتند. همانطور که شکارچیان میرفتند، اردکها مدام بالای سر آنها چرخ میزدند.
آقای گِرِگ به هیچوجه از این کار خوشش نیامد و فریاد زد: «گورتان را گم کنید!» و چندبار دیگر بهطرف اردکها شلیک کرد، اما کارش هیچ خوب نبود. اصلاً نتوانست آنها را بزند. در تمام راه بازگشت، آن چهار پرنده بالای سر آنها در آسمان پرواز میکردند و چیزی هم وادارشان نمیکرد که از آنجا بروند.
آن شب، دیروقت، بعد از آنکه فیلیپ و ویلیام به رختخواب رفتند، آقای گِرِگ از خانه بیرون رفت تا برای بخاری هیزم بیاورد.
داشت به آنطرف حیاط میرفت که یکدفعه صدای فریاد اردکی وحشی را از آسمان شنید.
ایستاد و به بالا نگاه کرد. شب آرامی بود. ماه زرد و باریکی بالای درختان روی تپه میتابید و آسمان پرستاره بود. بعد، آقای گِرِگ صدای بالهایی را در فاصله کمی بالای سرش شنید و چهار اردک را دید ـ تیره در مقابل آسمان شب ـ که نزدیک یکدیگر دور خانه چرخ میزدند.
آقای گِرِگ از خیر هیزم گذشت و باعجله به داخل خانه برگشت. حالا دیگر حسابی ترسیده بود. از وضعی که پیش آمده بود، خوشش نمیآمد. اما در این مورد چیزی به خانم گِرِگ نگفت. فقط گفت: «بیا برویم بخوابیم. خیلیخستهام.»
آنها به رختخواب رفتند و خوابیدند.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه