دانلود و خرید کتاب کالیگولا آلبر کامو ترجمه عبدالرضا رشیدی فر
تصویر جلد کتاب کالیگولا

کتاب کالیگولا

نویسنده:آلبر کامو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۳از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کالیگولا

کتاب کالیگولا نوشتهٔ آلبر کامو و ترجمهٔ عبدالرضا رشیدی فر است و انتشارات متخصصان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب کالیگولا

نمایشنامهٔ کالیگولا زندگیِ کوتاه کالیگولا امپراطور رومی است که در سال ۳۷ میلادی، هنگامی که ۲۴ سال داشت، بر تخت فرمانروایی نشست تا بَدل به سومین امپراطور روم شود. ولی تاج‌ و تختِ وی تنها چهار سال دوام آورد و در نهایت به همراه جمعی از محافظان، به اتفاق همسرش به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسید و اجساد آنها در چاله‌ای انداخته شدند . کالیگولا زمانی که با مرگ دروسیلا مواجه می‌شود، به نقطه عَطفی در زندگی می‌رسد که او را دگرگون و به سوی قبول بیهوده بودنِ حیات و پوچیِ آن سوق داده و دُنبالِ غیر مُمکن‌ها که همانا دست‌نیافتنی هستند، می‌رَوَد و برای به‌دست‌آوردن آنها همه چیز را فدا می‌نماید و برایش تفاوتی ندارد که در مورد او دیگران چگونه نَظر دهند.

خواندن کتاب کالیگولا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شاهکارهای آلبر کامو پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کالیگولا

«[چند سِناتور، یکی از آنها خیلی مُسنّ، در اطاق حکومتِ کاخ سلطنتی جمع شده‌اند. در آنها اثرات تشویش و نگرانی مُتظاهر است.]

سِناتور اوّل: هنوز هیچ خبری نیست!

سِناتور مُسنّ: دیشب هیچ، امروز صُبح هم هیچ.

سِناتور دوّم: سه روز بدون خبر، حقیقتاً عجیبه!

سِناتور مُسنّ: پیغام بَرهای ما بیرون می‌روند، پیغام بَرهای ما باز می‌گردند و سرخود راتکان می‌دهند و می‌گویند: "هیچی."

سِناتور اوّل: ما فقط می‌توانیم صبر کنیم. بِصَلاح نیست که دردسر دُرست کنیم، او که ما را سَراسیمه ترک کرد، شاید همانطور هم بسرعت مُراجعت کند.

سِناتور مُسنّ: زمانیکه او قصر را ترک می‌کرد، مَن در چشم‌هایش یک نگاه عجیب دیدم.

سِناتور اوّل: بله، مَنهم متوجه اینکه می‌گویید، شدم. در حقیقت از او پرسیدم که مُشکل چیست.

سِناتور دوّم: جواب هم داد؟

سِناتور اوّل: یک کلمه جوابداد: "هیچی."

[سکوت همه جا را فراگرفته، Helicon که در حال جویدن چیزی است وارد می‌شوَد .]

سِناتور اوّل [با لحنی عصبی]: این دیگر خیلی نگران کُننده است. [و ادامه می‌دهد] خُب! تمام جوان‌ها یک جوُرائی اینطوری هستند.

سِناتور مُسنّ: شما درست می‌گوئید. آنها مسائل را سخت‌تر می‌گیرند. ولی زمان همه چیز را نرم و مُشکلات را حل می‌نماید.

سِناتور دوّم: شما جداً اینطور فکر می‌کنید؟

سِناتور مُسنّ: البته که مَن اینطور فکر می‌کنم. حالا یک دُختَر مُرده، ولی دُخترهای دیگر که هنوز زنده اند.

هِلیکان: آها؟ پَس شما فکر می‌کنید که پای یک دُختَر در میان هست؟

سِناتور اوّل: خُب چه چیزِ دیگری می‌تواند باشد؟ بهرصورت-خدارا شکر که عزاداری همیشگی نیست. آیا هیچکدام از ما قادر است بمدت یکسال و یا بیشتَر و یا تا آخرِ عُمرَش عَزاداری کند و زانوی غم به بغل گیرد؟

سِناتور دوّم: مَن که نه، به هیچ وجه نمی‌توانم.

سِناتور اوّل: هیچکس نمی‌تواند اینکار را بکند.

سِناتور مُسنّ: اگه کسی اینکار را می‌کرد، زندگی برایش غیر قابل تحمل می‌شد. انسان با شادی‌ها زنده است.

سِناتور اوّل: دقیقاً همینطور است. مِثلاً در موردِ مَن. مَن همسرم را سال قبل از دست دادم و اشک‌هایم را ریختم و عزاداریم را کردم، و بعد او را به فراموشی سپُردم. حالا هم بعضی از وقت‌ها او را بیاد می‌آورم ولی زود رَفع می‌شود.

سِناتور مُسنّ: بله، روزگار مُسکِّنِ اِلتیام بَخشی است، و خیلی هم قَوّی است.

[ Cherea وارد می‌شود. ]

سِناتور اوّل: خُب چه خبر؟

چِریا: هنوز هیچی.

هِلیکان: آرام باشید، آقایان! نباید هَراس کنید.

سِناتور اوّل: مَن مُوافِقم.»

arman eghbali
۱۴۰۳/۰۶/۳۱

در ترجمه پیش میاد یک یا چند کلمه از قلم بیفته. اما در این ترجمه جملات و پاراگراف‌های زیادی حذف شدن

حجم

۶۵۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

حجم

۶۵۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان