کتاب سرو غمگین
معرفی کتاب سرو غمگین
کتاب سرو غمگین نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ محمد گذرآبادی است و انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است. در این کتاب معمایی مطرح میشود و هرکول پوآرو وارد ماجرا میشود تا آن را حل کند.
درباره کتاب سرو غمگین
کتاب سرو غمگین اولین بار در سال ۱۹۴۰ به چاپ رسید. الینور کارلیسل و رودی ولمن، یک زوج نمونۀ انگلیسی هستند و وقتی داراییهای قابلتوجه عمه لارا نیز به آنها ارث میرسد، شرایطشان حتی بهتر از گذشته میشود؛ اما اتفاق تراژیکی در راه است. این زوج که متقاعد شدهاند ماری جرارد، یکی از دوستان دوران کودکی الینور، در حال تلاش است تا با چاپلوسی پیش عمه لارا، سهمی از ارثیۀ او به دست آورد، به منزل خانوادگی خود میروند تا در این مورد اطلاعات بیشتری به دست آورند. آنها مدرک و نشانهای در رابطه با این موضوع پیدا نمیکنند اما در عوض، رودی عاشق و شیفتۀ زیبایی ماری میشود. الینور برخلاف میل خود، به درخواست عمه لارا در هنگام مرگ عمل میکند و بخشی از عمارت خانوادگی را به او میدهد اما وقتی ماری مسموم میشود، همۀ مدارک و شواهد، علیه الینور است. اکنون وظیفۀ هرکول پوآرو است که گره این معمای پیچیده را بگشاید.
خواندن کتاب سرو غمگین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای پلیسی پیشنهاد میکنیم.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. او نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند؛ کریستی همچنین طولانیترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ بهدلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمهشدهترین نویسنده است. کریستی ۶ رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است. آگاتا کریستی طی هر ۲ جنگ جهانی، در بیمارستانها خدمت کرد و دانشی درمورد سمهایی را که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای او وجود داشت، به دست آورد؛ او همچنین در دورهای از زندگیاش، چندینماه را در حفاریهایی در خاورمیانه میگذراند و بدینترتیب از این دانش نیز در نگارش کتابهایش سود میجست. کریستی از خانوادهای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پلههای موفقیت پا گذاشت.
آگاتا کریستی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنریاش دریافت کرده است. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندینبار) بهصورت فیلم درآمدهاند. از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشتههای کریستی بارها برای تهیۀ برنامههای رادیویی و تلویزیونی مورداستفاده و اقتباس قرار گرفتهاند. علی دهباشی، سردبیر مجلهٔ بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، بهخاطر علایق باستانشناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفتوگویی انجام داد.
تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:
رمانهای هرکول پوارو:
شیطان به قتل می رسد، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف، قتل راجر آکروید، چهار (قدرت) بزرگ، راز قطار آبی، خطر در خانه آخر، لرد اجور میمیرد، قتل در قطار سریعالسیر شرق، تراژدی در سه پرده، مرگ در میان ابرها، قتل به ترتیب الفبا، قتل در بینالنهرین، ورقهای روی میز، شاهد خاموش، مرگ بر روی نیل، کریسمس هرکول پوآرو، ملاقات با مرگ، جنایتهای میهن پرستانه و ... .
مجموعه داستانها:
تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پروندههای پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار.
رمانهای خانم مارپل:
قتل در خانه کشیش، جسدی در کتابخانه، انگشت متحرک، اعلام یک قتل، آنها این کار را با آیینه انجام میدهند، جیب پر از چاودار و... .
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.
بخشی از کتاب سرو غمگین
«پرستار اُبراین بسرعت از اتاق خواب خانم ولمن خارج شد و داخل حمام رفت. سر خود را برگرداند و گفت:
ــ الآن کتری را روشن میکنم. قبل از اینکه کارت را شروع کنی به یک فنجان چای نیاز داری، من مطمئنم، پرستار.
پرستار هاپکینز با خیال آسوده گفت:
ــ خُب، عزیزم، من همیشه به یک فنجان چای نیاز دارم. همیشه گفتهام هیچ چیز مثل یک فنجان چای گوارا نیست، یک فنجان چای پررنگ.
پرستار اُبراین، درحالی که کتری را پر و زیر شعلهپخشکن را روشن میکرد، گفت:
ــ همه چیز را اینجا در این کابینت گذاشتهام؛ قوری و فنجان و شکر، و اِدنا هم دوبار در روز برایم شیر میآورد. نیازی نیست دائماً زنگ بزنید. این شعلهپخشکن حرف ندارد؛ فوراً کتری را جوش میآورد.
پرستار اُبراین زنی بود قدبلند و موقرمز، سیساله، با دندانهایی که از سفیدی برق میزد، صورت ککمکی و لبخندی جذاب. گشادهرویی و سرزندگی او باعث میشد محبوب بیمارانش باشد. پرستار هاپکینز، پرستار ناحیه که هر صبح برای کمک به مرتب کردن رختخواب و آرایش پیرزنِ سنگینوزن میآمد، زنی بود با ظاهر ساده، میانسال، کاردان و فرز و چابک.
در این لحظه، او به نشانه تأیید گفت:
ــ همه چیز این خانه بسیار بهقاعده است.
و دیگری با حرکت سر تأیید کرد:
ــ بله، بخشهایی از آن قدیمی است، بدون سیستم حرارت مرکزی، اما تعداد زیادی شومینه هست؛ خدمتکارها هم همه دخترهای وظیفهشناسی هستند و خانم بیشاپ خوب مراقب آنهاست.
پرستار هاپکینز گفت:
ــ این دخترهای امروزی، تحملشان را ندارم. اغلبشان نمیدانند چه میخواهند و قادر نیستند درست کار یک روز را انجام دهند.
پرستار اُبراین گفت:
ــ مری جرارد دختر خوبی است. واقعاً نمیدانم خانم ولمن بدون او چهکار میکند. دیدید الآن چطور دنبالش میگشت؟ اُ، بله، به نظر من موجودی دوستداشتنیست، و با خانم ولمن خوب کنار میآید.»
حجم
۲۰۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۲۰۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب واقعا هیجان انگیز بود برام به عنوان اولین کتاب جنایی ،معمایی خیلی منو درگیر خودش کرد و عمیقا من حین خوندنش لذت بردم
من عاشق کتاب های خانم کریستی هستم واقعا لقب ملکه جنایت برازنده ی ایشون هست کتاباشون خیلی جذاب هستن برای منی که عاشق کتاب های جنایی و معمایی هستم که اینطور بود ، کتاب جوری بود که انگار خودت شاهد
به عنوان اولین کتاب جنایی پلیسی ماجراجویی که خوندم خوبه