کتاب پس از تشییع جنازه
معرفی کتاب پس از تشییع جنازه
کتاب «پس از تشییع جنازه» نوشتۀ آگاتا کریستی و ترجمۀ رویا سعیدی است که انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است. آگاتا کریستی، خالق شخصیتهای معروف پوآرو و خانم مارپل، یکی از معروفترین نویسندگان داستانهای کارآگاهی و جنایی است. او ۸۰ رمان و داستان کوتاه جنایی نوشته است و نام او در کتاب رکوردهای گینس بهعنوان پرفروشترین نویسنده به ثبت رسیده است. کتابهای او به بیش از ۱۰۰ زبان دنیا ترجمه شده است. کتاب قتل راجر آکروید، کتاب قتل در قطار سریعالسیر شرق، کتاب قتلهای الفبایی، کتاب قتل در کرانۀ نیل، کتاب قتل در خانۀ کشیش از آثار معروف او بهشمار میرود.
درباره کتاب پس از تشییع جنازه
همانطور که از عنوان این داستان پیداست قصه پس از تشییعجنازهٔ مرد ثروتمندی به نام ریچارد شروع میشود که در عمارت خود میمیرد. بعد از مراسم خویشاوندانش به خانه برگشتند تا وصیتنامه توسط انت ویسل، وکیل ریچارد خوانده شود. ازآنجاکه ریچارد فرزندی نداشت، اموالش به برادر، خواهر، برادرزادهها، و خواهرزاده، میرسید. در همان جلسه بود که کُرا خواهر ریچارد با صدای بلند اعلام میکند برادرش به قتل رسیده است و فردای آن روز کُرا مرده بود! اینجاست که پوآرو وارد داستان میشود.
کتاب پس از تشییع جنازه آغاز گیجکنندهای دارد. خواننده با تعداد زیادی شخصیت در داستان مواجه میشود و نسبتها را هنوز نمیداند. از طرفی دیگر، ازآنجاکه تمامی آنها از مرگ ریچارد سود میبرند، مظنونان اصلی قتل میشوند؛ اما داستانهای آگاتا کریستی هیچوقت قابلپیشبینی نیست. ویژگی آگاتا کریستی این است که خواننده را با سرنخهایی که میدهد گیج و گمراه کند و نگذارد حقایقی که جلوی چشم خواننده است دیده شود. هر فصل از کتاب بخشهای مختلفی دارد که در مورد هرکدام از شخصیتهاست. اگرچه این کتاب جزو داستانهای پوآرو محسوب میشود؛ اما اکثر بررسیها برای پیداکردن قاتل را انت ویسل انجام میدهد و پوآرو تقریباً آخر کار به میدان میآید؛ اما مثل همیشه با همان شیوۀ جالبی که خواننده را راضی میکند.
خواندن کتاب پس از تشییع جنازه را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
خواندن این کتاب را به طرفداران آگاتا کریستی، داستانهای کارآگاهی، رمانهای پلیسی و جنایی پیشنهاد میکنیم.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. او نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند؛ کریستی همچنین طولانیترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ بهدلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمهشدهترین نویسنده است. کریستی ۶ رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است. آگاتا کریستی طی هر ۲ جنگ جهانی، در بیمارستانها خدمت کرد و دانشی درمورد سمهایی را که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای او وجود داشت، به دست آورد؛ او همچنین در دورهای از زندگیاش، چندینماه را در حفاریهایی در خاورمیانه میگذراند و بدینترتیب از این دانش نیز در نگارش کتابهایش سود میجست. کریستی از خانوادهای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پلههای موفقیت پا گذاشت.
آگاتا کریستی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنریاش دریافت کرده است. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندینبار) بهصورت فیلم درآمدهاند. از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشتههای کریستی بارها برای تهیۀ برنامههای رادیویی و تلویزیونی مورداستفاده و اقتباس قرار گرفتهاند. علی دهباشی، سردبیر مجلهٔ بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، بهخاطر علائق باستانشناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفتوگویی انجام داد.
تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:
رمانهای هرکول پوارو:
شیطان به قتل می رسد، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف، قتل راجر آکروید، چهار (قدرت) بزرگ، راز قطار آبی، خطر در خانه آخر، لرد اجور میمیرد، قتل در قطار سریعالسیر شرق، تراژدی در سه پرده، مرگ در میان ابرها، قتل به ترتیب الفبا، قتل در بینالنهرین، ورقهای روی میز، شاهد خاموش، مرگ بر روی نیل، کریسمس هرکول پوآرو، ملاقات با مرگ، جنایتهای میهن پرستانه و ... .
مجموعه داستانها:
تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پروندههای پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار.
رمانهای خانم مارپل:
قتل در خانه کشیش، جسدی در کتابخانه، انگشت متحرک، اعلام یک قتل، آنها این کار را با آیینه انجام میدهند، جیب پر از چاودار و... .
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.
بخشی از کتاب پس از تشییع جنازه
«انتویسل اول به حلاجی عبارت دوم پرداخت. درست است، مرگ ریچارد را از یک نظر میتوان ناگهانی دانست. انتویسل درباره سلامتی ریچارد، هم با خود او صحبت کرده بود و هم با دکترش. دکتر صریحاً به او گفته بود که از عمر ریچارد خیلی باقی نمانده است؛ اگر از خودش بدقت مواظبت کند، دو یا حتی سه سال ممکن است زنده بماند البته شاید هم بیشتر عمر کند، اما بعید است. درهرحال، دکتر مرگ او را در آینده نزدیک پیشبینی نمیکرد. البته ممکن است دکتر اشتباه کرده باشد. پزشکان، همان طور که خودشان هم قبول دارند، هیچ وقت نمیتوانند واکنش افراد مختلف را در مقابل بیماری بدقت پیشبینی کنند. کم نبودهاند بیمارانی که پزشکان از آنها قطع امید کرده بودند، اما بهبود یافتهاند؛ و نیز بسیارند بیمارانی که در مسیر بهبود قرار داشتهاند، اما بیماریشان عود کرده است و درگذشتهاند. بهبود یا مرگ بیمار تا حدی هم بستگی به نیروی حیاتی ِ او دارد، به انگیزه درونی او برای زندگی. و ریچارد اِبِرنتی، علیرغم اینکه مردی قوی و سرزنده بود، چندان انگیزهای برای زندگی نداشت. شش ماه پیش، مورتیمر، تنها پسری که از ریچارد باقی مانده بود، به فلج اطفال مبتلا شد و ظرف یک هفته درگذشت. مرگ او برای ریچارد ضربهای هولناک بود، بویژه اینکه او جوانی بسیار قوی و پرنشاط بود. مورتیمر ورزشکار بود؛ از آن آدمهایی بود که میشد گفت هیچ وقت مریض نشده است. و قرار بود با دختری بسیار زیبا نامزد شود. همه امید و آرزوی ریچارد و شوق او به زندگی در همین پسر عزیز و دوستداشتنی خلاصه میشد»
حجم
۲۴۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
حجم
۲۴۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
نظرات کاربران
🎻✨️___ مطالعه نسخه فیزیکی ___✨️🎻 کتابی دیگر از شخصیت محبوب، هرکول پوآرو. شما ابتدای صفحه متوجه شجرنامه ای میشید که خیلی به تشخیص دیگر شخصیت ها کمک میکنه. فردی به اسم ریچارد ابرنتی در خواب میمیره و مرگش رو طبیعی می
مردی بنام ریچارد ابرنتی بطور ناگهانی میمیره وبخاطر بیماری که داشته مرگش طبیعی بنظر میرسه تا اینکه خواهرش کرا ابرنتی تو مراسم خاکسپاریش جمله ای میگه که همه رو به هم میریزه،روز بعد کرا در منزل خودش با تبر به
بد نبود... مسیر پیدا کردن قاتل چندان منطقی و سیستماتیک نبود و بیشتر از طریق صحبت و اشتباه قاتل بود که هویت قاتل مشخص شد.
من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم و واقعا یکی از بهترین رمان های آگاتا کریستی هست با اختلاف. رمان طورینوشته و برنامه ریزی شدهکه شما به تک تک نقش های این داستان مشکوک میشین و سرنخ های ریزی پیدا میکنید
جالب و هیجان انگیز بود.برای داشتن لحظاتی مهیج خوب است.ممنون اگاتا.
غیرمنتظره بود و جذاب