کتاب راز قطار آبی
معرفی کتاب راز قطار آبی
کتاب راز قطار آبی نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ مجتبی عبدالله نژاد است و انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است. این کتابْ ماجرایی جناییکارآگاهی از سری داستانهای کارآگاه پوآرو است.
درباره کتاب راز قطار آبی
در برخی داستانهای آگاتا کریستی، قطار نقش پررنگ و محوریای دارد. کتاب راز قطار آبی هم از آن دست است. شخصیت محوری این کتاب هرکول پوآرو، کارآگاه محبوب کریستی و طرفداران کتابهای جنایی است؛ مردی منظم و مبادی آداب که با تیزهوشی راز قتلهای گوناگون را کشف میکند.
در راز قطار آبی دختری به اسم روت کترینگ که فرزند یک میلیونر آمریکایی است، میخواهد به دیدن عشق زندگیاش، کنت دو لا رش در فرانسه برود. او به این قصد، همراه با ندیمهاش، ادا منسون، سوار قطار میشود. پوآرو نیز در این قطار حضور دارد. وقتی قطار به مقصد میرسد، جنازهٔ دختر هم با صورت لهشده پیدا میشود. این در حالی است که جواهر قلب آتش هم دزدیده شده است. حالا پوآرو با معمای قتل روت روبهرو شده است و میخواهد آن را حل کند. آیا در پایان مشخص میشود که چه کسی و با چه قصدی روت را کشته و جواهر قلب آتش دست چه کسی است؟
این کتاب نخستین اثری است که کریستی پس از سال فاجعهبار ۱۹۲۶ منتشر کرد. سالی که طی آن اتفاقات ناگواری برای او روی داد؛ از جمله مرگ مادرش و فروپاشی زندگی زناشوییاش و ناپدید شدن مرموزش در ماه دسامبر.
خواندن کتاب راز قطار آبی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای جنایی پیشنهاد میکنیم.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. او نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند؛ کریستی همچنین طولانیترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ بهدلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمهشدهترین نویسنده است. کریستی ۶ رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است. آگاتا کریستی طی هر ۲ جنگ جهانی، در بیمارستانها خدمت کرد و دانشی درمورد سمهایی را که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای او وجود داشت، به دست آورد؛ او همچنین در دورهای از زندگیاش، چندینماه را در حفاریهایی در خاورمیانه میگذراند و بدینترتیب از این دانش نیز در نگارش کتابهایش سود میجست. کریستی از خانوادهای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پلههای موفقیت پا گذاشت.
آگاتا کریستی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنریاش دریافت کرده است. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندینبار) بهصورت فیلم درآمدهاند. از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشتههای کریستی بارها برای تهیۀ برنامههای رادیویی و تلویزیونی مورداستفاده و اقتباس قرار گرفتهاند. علی دهباشی، سردبیر مجلهٔ بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، بهخاطر علایق باستانشناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفتوگویی انجام داد.
تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:
رمانهای هرکول پوارو:
شیطان به قتل می رسد، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف، قتل راجر آکروید، چهار (قدرت) بزرگ، راز قطار آبی، خطر در خانه آخر، لرد اجور میمیرد، قتل در قطار سریعالسیر شرق، تراژدی در سه پرده، مرگ در میان ابرها، قتل به ترتیب الفبا، قتل در بینالنهرین، ورقهای روی میز، شاهد خاموش، مرگ بر روی نیل، کریسمس هرکول پوآرو، ملاقات با مرگ، جنایتهای میهن پرستانه و ... .
مجموعه داستانها:
تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پروندههای پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار.
رمانهای خانم مارپل:
قتل در خانه کشیش، جسدی در کتابخانه، انگشت متحرک، اعلام یک قتل، آنها این کار را با آیینه انجام میدهند، جیب پر از چاودار و... .
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.
بخشی از کتاب راز قطار آبی
«روفوس وان آلدین از درِ چرخان هتل ساووی داخل شد و رفت به طرف میز پذیرش. متصدی پذیرش مؤدبانه لبخند زد و گفت:
ــ خوشحالم که دوباره شما را میبینم، آقای وان آلدین.
میلیونر امریکایی در جواب با حالتی خودمانی سر تکان داد و پرسید:
ــ اوضاع روبه راه است؟
ــ بله، قربان. میجر نایتون الآن توی سوئیت طبقه بالاست.
وان آلدین دوباره سر تکان داد و پرسید:
ــ نامه ندارم؟
ــ همه نامهها را فرستادم بالا، آقای وان آلدین. آها! یک لحظه صبر کنید.
دست کرد توی کشو و نامهای درآورد. توضیح داد:
ــ همین الآن رسیده.
وان آلدین نامه را گرفت و دستخط را که دید، ناگهان حالت چهرهاش تغییر کرد. دستخط زنانه نرمی بود. خطوط چهره وان آلدین نرمتر شد و لبهایش ازهم باز شد. انگار آدم دیگری شده بود. درحالی که هنوز نامه را در دست داشت و لبخند میزد، رفت به طرف آسانسور. داخل اتاق، مرد جوانی پشت میز نشسته بود و نامهها را با چالاکی و سهولتی که نتیجه ممارستی طولانی بود، دستهبندی میکرد. با ورود وان آلدین، فوری از پشت میز بلند شد.
ــ سلام، نایتون.
ــ خوشحالم که دوباره شما را میبینم، قربان. روز خوبی بود؟
میلیونر بدون احساس خاصّی گفت:
ــ بدک نبود. پاریس این روزها شهر سوت وکوری است. ولی چیزی را که دنبالش بودم به دست آوردم.
لبخند تلخی زد. منشی خندید و گفت:
ــ همیشه همین طور است، قربان.
وان آلدین تصدیق کرد و گفت:
ــ درست است.
خونسرد و بیاحساس حرف میزد؛ انگار دارد از امری بدیهی حرف میزند که جای تردیدی در آن نیست. پالتو کلفتش را گوشهای انداخت و رفت طرف میز.
ــ مورد اضطراریای نیست؟
ــ فکر نکنم، قربان. بیشتر همین چیزهای معمولی است. هنوز همه را مرتب نکردهام.
وان آلدین خیلی کوتاه سر تکان داد. آدمی بود که معمولا خشنودی یا ناراحتیاش را نشان نمیداد. برای استخدام افراد روش سادهای داشت. کسی را که میخواست استخدام کند، یک دوره آزمایش میکرد و اگر به این نتیجه میرسید که صلاحیت ندارد، فوری اخراجش میکرد. انتخابهایش هم بدیع بود. مثلاً نایتون را دو ماه پیش در تفریحگاهی در سوئیس دیده بود. ازش خوشش آمده بود. سابقه جنگیاش را نگاه کرده و فهمیده بود علت اینکه یک پایش میلنگد، به سالهای حضورش در جنگ مربوط میشود. نایتون گفته بود دنبال کار میگردد و حتی با کمرویی ازش خواسته بود اگر کار خاصّی سراغ دارد، بهش معرفی کند. وان آلدین لبخندی زد و یادش آمد که وقتی به او پیشنهاد داد منشی خودش باشد، چقدر تعجب کرد.»
حجم
۲۲۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۲۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
هیجان انگیز از یه جایی به بعد نمیتونی بذاریش زمین
در تمام داستانهای آگاتا کریستی فقط یه طبقه ثروتمند و مرفه وجود داره که قتل در اینطور خانواده ها اتفاق میفته.انگار که تمام خانواده های داستاهاش از نجبا و ثروتمندانند.این کتابم میشه گفت که شبیه کتاب قتل در قطار سریع
حقیقتش این که کتاب در شکل و شمایل یک کتاب زرد عشقی شروع شد و من کلا با خوندن اوایل کتاب، از ادامه منصرف شدم.
اگر میخواین درگیر داستان یک قتل بشین، این کتاب از اگاتا کریستی رو بخونین. خیلی سرگرم کنندس. رفتار مردم در شرایط مختلف و اشتباهاتی که میکنن و ما هم در طول داستان ممکن است دچارش بشویم(مثلا قضاوت زود هنگام). برای
تمام کتابهای آگاتا کریستی خوندنیه،من فیلم این داستانو دیده بودم ولی بازم برام جذاب بود😊