کتاب کلاهی که پس معرکه ماند
معرفی کتاب کلاهی که پس معرکه ماند
کتاب کلاهی که پس معرکه ماند نوشتهٔ محمد کشاورز است. نشر چشمه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی یک مجموعه داستان ایرانی است.
درباره کتاب کلاهی که پس معرکه ماند
کتاب کلاهی که پس معرکه ماند ۹ داستان کوتاه را در بر گرفته است که عنوان برخی از آنها عبارت از «اصطبل تشریفات»، «مردی که همهچیز میدانست» (شرححال یک زندانی دگرکیش است که حتی به شکل کلامی هم اجازه ندارد از آیین خود برگردد.)، «وقایعنگاری یک ماجرا در دهکدهای ملالانگیز»، «اتاق نقاشی» و «بازی بعدازظهر» است.
در خودِ داستان «کلاهی که پس معرکه ماند» میبینیم که نادانی فراگیر و طمع فردی، یک ضدقهرمان را به یک قهرمان تبدیل میکند و بعد سرنوشت دیگری برایش رقم میزند. طنز ناشی از یک موقعیت وارونه، لبخندی تلخ را به لب مخاطب میآورد و او خلق قهرمان و سپس درهمشکستنش را به تماشا مینشیند.
داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب کلاهی که پس معرکه ماند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره محمد کشاورز
محمد کشاورز در سال ۱۳۳۷ در شیراز به دنیا آمد. او نویسندهٔ معاصر ایرانی است که از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۶ سردبیر مجلهٔ «عصر پنجشنبه» بود. برای نگارش داستان «شهود» از کتاب «پایکوبی» برندهٔ جایزهٔ ادبی گردون شد. دومین مجموعهٔ او «بلبل حلبی» نام داشت که در سال ۱۳۸۴ جایزهٔ ادبی اصفهان، جایزهٔ فرهنگ پارس و جایزهٔ منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی را در بخش داستان کوتاه از آن خود کرد. مجموعهداستان «روباه شنی» را در سال ۱۳۹۵ نوشت که در سیوچهارمین دورهٔ جایزهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان کتاب سال ایران، برگزیده شد. کتاب «کلاهی که پس معرکه ماند» یک مجموعه داستان کوتاه از این نویسندهٔ ایرانی است.
بخشی از کتاب کلاهی که پس معرکه ماند
«هادی قلاتی که با آن قد غولآسا مثل آدم سیلیخوردهای سروگردنش میلرزید، وقتی همهی نگاهها را رو به خودش دید دست برد بالا. «جناب سرگرد، به شاهچراغ قسم، دروغه.»
سرگرد اشاره کرد به قلاتی که از صف بزند بیرون. دژبانها رسیدند و دورهاش کردند. استوار چاقو را دراز کرد سمتِ سرگرد و با انگشتِ اشاره تکهی کوچکی موی سیاهِ دُمِ اسب را نشان داد که چسبیده بود مابین تیغه و دستهی چاقو.»
حجم
۶۷۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
حجم
۶۷۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه