دانلود و خرید کتاب نازک دل و دو داستان دیگر فئودور داستایفسکی ترجمه رضا یدالله پور زواردهی
تصویر جلد کتاب نازک دل و دو داستان دیگر

کتاب نازک دل و دو داستان دیگر

معرفی کتاب نازک دل و دو داستان دیگر

کتاب نازک دل و دو داستان دیگر نوشتهٔ فئودور داستایفسکی و ترجمهٔ رضا یدالله پور زواردهی است. انتشارات مهراندیش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر ۳ داستان از این نویسندهٔ مشهور روس را در بر گرفته است.

درباره کتاب نازک دل و دو داستان دیگر

کتاب نازک دل و دو داستان دیگر داستان‌های «نازک‌دل»، «رمانی در نُه نامه» و «زنِ یکی یا شوهر دیگری زیر تخت» را در بر گرفته و در آخر نیز بخشی را تحت‌عنوان «نقد داستانِ نازک‌دل، از کاترین استرِلْسکی»‌ آورده است. در پیشگفتار این اثر آمده که داستان «نازک‌دل » اثری است که در سال ۱۸۴۸ نوشته شده؛ سالی که «شب‌های روشن» اثر فئودور داستایِفسکی نیز به چاپ رسیده بود. در این داستانْ نازک‌دلی زندگی می‌کند که گویا فاصلهٔ چندانی با خوشبختی ندارد. نازک‌دل شاید در کنار «بیچارگان»، مهم‌ترین اثری باشد که داستایفسکی پیش از تبعید به سیبری خلق کرد؛ داستانی سراسر امید، دلهره و ترس که شخصیت‌های آن یکسره در نبردی هولناک به سر می‌برند. روان‌شناسی شگرف و عمیق نویسنده در این داستان پابه‌پای شاهکارهای بزرگش پیش می‌رود.

داستان «رمانی در نُه نامه» در سال ۱۸۴۵ و در ۲۴سالگی داستایفسکی نوشته شد. او پس از نوشتن رمان بیچارگان در اوج شهرت بود و پول زیادی به‌دست آورده بود. او این داستان را در یک شب نوشت.

داستان «زنِ یکی یا شوهر دیگری زیر تخت» ترکیبی از ۲ داستان جداست. این ۲ داستان با عنوان‌های «زنِ مردی دیگر» و «شوهری حسود» در مجلهٔ یادداشت‌های سرزمین پدری به چاپ رسید. داستایفسکی در سال ۱۸۵۹ بود که ۲ داستان را با عنوان «زنِ یکی یا شوهر دیگری زیر تخت» به چاپ رساند. در داستان اول تنها خطوطی تغییر داده شدند؛ درحالی‌که داستان دوم تغییر بیشتری به خود دید. در خلق این اثر، داستایفسکی از تکنیک وودویل (Vaudeville) استفاده می‌کند؛ به‌ویژه در گفت‌وگوی بین شخصیت‌ها و آوردن جناس‌های فراوان.

خواندن کتاب نازک دل و دو داستان دیگر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی کلاسیک روسیه و قالب داستان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره فئودور داستایفسکی

فیودور میخایلوویچ داستایوسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. او نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصربه‌فرد آثار او، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. بسیاری او را بزرگ‌ترین نویسندۀ روان‌شناختی جهان به‌شمار می‌آورند. داستایوفسکی ابتدا برای امرار معاش به ترجمه پرداخت و آثاری چون «اوژنی گرانده» اثر بالزاک و «دون کارلوس» اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد؛ سپس به نگارش داستان و رمان پرداخت. اکثر داستان‌های داستایفسکی، همچون شخصیت خودش، سرگذشت مردمی عصیان‌زده، بیمار و روان‌پریش هستند. در بیشترِ داستان‌های او، مثلث عشقی دیده می‌شود؛ به این معنی که زنی در میان عشق ۲ مرد یا مردی در میان عشق ۲ زن قرار می‌گیرد. در این گره‌افکنی‌هاست که بسیاری از مسائل روان‌شناسانه (که امروز تحت‌عنوان روانکاوی معرفی می‌شوند) بیان می‌شوند. منتقدان، این شخصیت‌های زنده، طبیعی و برخوردهای کاملاً انسانی آن‌ها را ستایش کرده‌اند.

رمان‌ها و رمان‌های کوتاه این نویسنده عبارتند از:

(۱۸۴۶) بیچارگان، (۱۸۴۶) همزاد، (۱۸۴۷) خانم صاحبخانه/ بانوی میزبان، (۱۸۴۹) نیه توچکا (ناتمام)، (۱۸۵۹) رؤیای عمو، (۱۸۵۹) روستای استپان چیکو، (۱۸۶۱) آزردگان/ تحقیر/ توهین‌شدگان، (۱۸۶۲) خاطرات خانهٔ اموات، (۱۸۶۴) یادداشت‌های زیرزمینی، (۱۸۶۶) جنایت و مکافات، (۱۸۶۷) قمارباز، (۱۸۶۹) ابله، (۱۸۷۰) همیشه شوهر، (۱۸۷۲) جن‌زدگان، (۱۸۷۵) جوان خام، (۱۸۸۰) برادران کارامازوف.

داستان‌های کوتاه او نیز عبارتند از:

در پانسیون اعیان، (۱۸۴۶) آقای پروخارچین، (۱۸۴۷) رمان در نُه نامه، (۱۸۴۸) شوهر حسود، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر و شوهر زیر تخت (تلفیقی از ۲ داستان قبلی)، (۱۸۴۸) پولزونکوف، (۱۸۴۸) دزد شرافتمند، (۱۸۴۸) درخت کریسمس و ازدواج، (۱۸۴۸) شب‌های روشن، (۱۸۴۹) قهرمان کوچولو، (۱۸۶۲) یک داستان کثیف/ یک اتفاق مسخره، (۱۸۶۵) کروکدیل، (۱۸۷۳) بوبوک، (۱۸۷۶) درخت کریسمس بچه‌های فقیر، (۱۸۷۶) نازنین، (۱۸۷۶) ماریِ دهقان، (۱۸۷۷) رؤیای آدم مضحک، دلاور خردسال.

مقاله‌های او عبارتند از:

Winter Notes on Summer Impressions (۱۸۶۳) و یادداشت‌های روزانهٔ یک نویسنده (۱۸۷۳–۱۸۸۱)،

ترجمه‌های او عبارتند از:

(۱۸۴۳) اوژنی گرانده (انوره دو بالزاک)، (۱۸۴۳) La dernière Aldini (ژرژ ساند)، (۱۸۴۳) Mary Stuart (فریدریش شیلر) و (۱۸۴۳) Boris Godunov (الکساندر پوشکین)،

داستایوفسکی نامه‌های شخصی و نوشته‌هایی را که پس از مرگ او منتشر شده‌اند، در کارنامۀ نوشتاری خویش دارد.

فئودور داستایفسکی در ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱ درگذشت.

بخشی از کتاب نازک دل و دو داستان دیگر

«وقتی ساعت کارِ اداره تمام شد، نزد آرتِمیف‌ها رفت. نیاز به توصیف آنچه آنجا گذشت، نیست! حتی پِتیا، پِتیای کوچک هم که تقریباً هیچ نمی‌دانست که چه بر سر واسیای عزیز آمده است هم به گوشه‌ای رفت، صورتش را در دستان کوچکش پنهان کرد، و با قلب کوچک پراحساسش هق‌هق کرد. غروب بود که آرکادی به خانه برگشت. وقتی به رودخانهٔ نِوا رسید، دقیقه‌ای را بی‌حرکت ایستاد، و نگاه تیزی از امتداد رودخانه به دودهای بی‌حرکت و انبوهِ دوردست انداخت، دوردستی که ناگهان با تابش آخرین نور ارغوانی و خونین غروبِ خورشید' سرخ‌رنگ شده بود، که گویی همچنان بر افقِ مه‌آلود می‌سوخت ... شب بر شهر آرمیده بود، و از روی سطح صاف نِوا، که با برفِ یخ‌زده متورم شده بود، در سوسوی آخرین نور خورشید، هزاران جرقهٔ بی‌پایان از شبنم‌های یخ‌زده می‌درخشید. یخبندان، بیست‌درجه‌ای می‌شد. ابری از بخارِ یخ‌زده روی اسب‌های خسته و مردم شتابان کشیده شده بود. جَو فشرده‌شده بود و به کوچک‌ترین صدایی می‌لرزید، و از سقف خانه‌های هر دو طرفِ نِوا، ستون‌های دود، همچون غولی برمی‌خواستند و در آسمان شناور می‌شدند. در حرکتشان به نظر می‌آمد که به هم می‌رسیدند و از هم جدا می‌شدند، طوری که گویی ساختمان‌های جدید از قدیمی‌ها بالا می‌رفتند، و شهر جدیدی در هوا شکل می‌گرفت ... به نظر می‌رسید که دنیا با همهٔ ساکنانش، قوی و ضعیف، با همهٔ عادت‌هایشان، آن پناهگاه‌های فقیران و یا کاخ‌های مطلایی که برای آسایش قدرتمندان این دنیا ساخته شده بودند، در آن ساعتِ گرگ‌ومیش، مانند خیالی خارق‌العاده و سحرآمیز شده است، مثل رؤیایی که وقتی نوبتش می‌رسد، مانند مه در آسمانی سرمه‌ای می‌گذرد و ناپدید می‌شود. فکر عجیبی به ذهن دوست بیچاره و تنهاماندهٔ واسیا آمد. از جا پرید و گویی در آن لحظه قلبش از سیلِ خون گرمی پُر شده بود که احساس قدرتمندی مشتعلش کرده بود؛ احساسی که پیش‌تر آن را نمی‌شناخت. تازه حالا می‌توانست مشکل را بفهمد، و بداند چرا واسیای بیچاره‌اش عقلش را از دست داد و نمی‌توانست شادی را ببیند. لب‌هایش جدا شدند، چشمانش درخشیدند، رنگش پرید، و گویی چیز جدیدی برایش آشکار شد.»

معرفی نویسنده
عکس فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
روس | تولد ۱۸۲۱ - درگذشت ۱۸۸۱

داستایفسکی، نویسنده‌ی رمان‌های مشهوری مانند قمارباز و برادران کارامازوف، در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۸۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

حجم

۱۸۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان